خانه
صفحهاصلی
شاعران
نصرالله منشی
کلیله و دمنه
باب الحمامة المطوقة و الجرذ والغراب والسلحفاة والظبی
اشتراکگذاری
×
اشتراک گذاری
تلگرام
توییتر
فیسبوک
بخش ۱ - باب دوستی کبوتر و زاغ و موش و باخه و آهو: رای گفت برهمن را که شنودم مثل دو ...
بخش ۲: آوردهاند که در ناحیت کشمیر متصید...
بخش ۳: و مطوقه بمسکن موش رسید. کبوتران ر...
بخش ۴: موش این فصول بشنود، و زود در برید...
بخش ۵: و میان من و تو راه محبت بچه تاویل...
بخش ۶: زاغ گفت: شنودن سخنی که از منبع حک...
بخش ۷: زاغ گفت: علامت مودت یاران آنست که...
بخش ۸: چون روز چند بگذشت موش گفت: اگر هم...
بخش ۹: زاغ دم موش بگرفت و روی بمقصد آورد...
بخش ۱۰ - حکایت زاهد و موش: موش آغاز نهاد و گفت:
بخش ۱۱: شبانگاهی بفلان شهر در خانه آشنایی...
بخش ۱۲ - حکایت صیاد و آهو و خوگ و گرگ: آوردهاند که صیادی روزی شکار رفت ...
بخش ۱۳: زن گفت: الرزق علی الله. راست میگ...
بخش ۱۴: و مرا همین بدل میآید که این موش ...
بخش ۱۵: و جون زر از سوراخ برداشتند و زاهد...
بخش ۱۶: چون موش از ادای این فصول بپرداخت ...
بخش ۱۷: چون زاغ ملاطفت باخه در باب موش بش...
بخش ۱۸: زاغ در این سخن بود که از دور آهوی...
بخش ۱۹ - به دام افتادن آهو: روزی زاغ و موش و باخه فراهم آمدن...