خانه
صفحهاصلی
شاعران
شاه نعمتالله ولی
رباعیات
اشتراکگذاری
×
اشتراک گذاری
تلگرام
توییتر
فیسبوک
رباعی شمارهٔ ۱: ای آنکه طلب کار خدایی به خود آ
رباعی شمارهٔ ۲: درویش عزیز پادشا شد به خدا
رباعی شمارهٔ ۳: علمی که تو را پاک کند از من و ما
رباعی شمارهٔ ۴: دریاب تو این قول حکیمانهٔ ما
رباعی شمارهٔ ۵: ماهی در آب و ماکیان در صحرا
رباعی شمارهٔ ۶: بنواخت مرا لطف الهی به خدا
رباعی شمارهٔ ۷: از آتش عشق صنم دلکش ما
رباعی شمارهٔ ۸: دادند جهانی دل و هم دست به ما
رباعی شمارهٔ ۹: مطلوب خود از خود طلب ای طالب ما
رباعی شمارهٔ ۱۰: در جام جهان نما نظر کن همه را
رباعی شمارهٔ ۱۱: از خود بگذر نور خدا را بطلب
رباعی شمارهٔ ۱۲: در دیدهٔ ما نور خدا را بطلب
رباعی شمارهٔ ۱۳: از زحمت پا اگر بنالم چه عجب
رباعی شمارهٔ ۱۴: عالم چو سرابست و نماید سر آب
رباعی شمارهٔ ۱۵: چشمت همه نرگسست و نرگس همه خواب
رباعی شمارهٔ ۱۶: عشقست که جان عاشقان زنده از اوست
رباعی شمارهٔ ۱۷: تا بر سر ما سایهٔ شاهنشه ماست
رباعی شمارهٔ ۱۸: دریای محیط جرعهٔ ساغر ماست
رباعی شمارهٔ ۱۹: گفتم جنت گفت که بستان شماست
رباعی شمارهٔ ۲۰: در دیدهٔ ما نقش خیالش پیداست
رباعی شمارهٔ ۲۱: دارنده چو ترکیب چنین خوب آراست
رباعی شمارهٔ ۲۲: ترکیب طبایع ار نگشتی کم و کاست
رباعی شمارهٔ ۲۳: ای دل به طریق عاشقی راه یکی است
رباعی شمارهٔ ۲۴: صبح و سحر و بلبل و گلزار یکیست
رباعی شمارهٔ ۲۵: میخانهٔ عشق او سرای دل ماست
رباعی شمارهٔ ۲۶: در مذهب ما محب و محبوب یکیست
رباعی شمارهٔ ۲۷: مائیم چنین تشنه و دریا با ماست
رباعی شمارهٔ ۲۸: ناخورده شراب مستیش چندان نیست
رباعی شمارهٔ ۲۹: گر کشته شوم به تیغ عشقش غم نیست
رباعی شمارهٔ ۳۰: طاعت ز سر جهل به جز وسوسه نیست
رباعی شمارهٔ ۳۱: همه نیکند هیچ خود بد نیست
رباعی شمارهٔ ۳۲: توحید تو پیش ما همه شرک و دوئی است
رباعی شمارهٔ ۳۳: دیدم رندی که سید رندانست
رباعی شمارهٔ ۳۴: تخت دل من مسخر شاه منست
رباعی شمارهٔ ۳۵: این هشت حرف نام آن شاه منست
رباعی شمارهٔ ۳۶: این هفت فلک سیاره از آه منست
رباعی شمارهٔ ۳۷: میخانه تمام وقف یاران منست
رباعی شمارهٔ ۳۸: درد تو ندیم دل شیدای منست
رباعی شمارهٔ ۳۹: این عین که عین جملهٔ اعیانست
رباعی شمارهٔ ۴۰: باران عنایتش به ما بارانست
رباعی شمارهٔ ۴۱: دل همچو کبوتر است و شاهد باز است
رباعی شمارهٔ ۴۲: مخموری و میکده نجوئی حیف است
رباعی شمارهٔ ۴۳: او بر دل تو همه دری بگشاده است
رباعی شمارهٔ ۴۴: یاری که دلش ز حال ما باخبر است
رباعی شمارهٔ ۴۵: مردود بود کسی که مردود وی است
رباعی شمارهٔ ۴۶: رب الارباب رب این مربوب است
رباعی شمارهٔ ۴۷: آئینهٔ حضرت الهی دل تو است
رباعی شمارهٔ ۴۸: گنجینه و گنج پادشاهی دل تو است
رباعی شمارهٔ ۴۹: واصل به خودم عین وصالم اینست
رباعی شمارهٔ ۵۰: در دیدهٔ ما هر دو جهان آینه است
رباعی شمارهٔ ۵۱: نقشی به خیال بسته کاین علم منست
رباعی شمارهٔ ۵۲: در گلشن ما ناله بلبل چه خوشست
رباعی شمارهٔ ۵۳: ذات و صفت و فعل همه آن وی است
رباعی شمارهٔ ۵۴: عالم بر رندان به مثل جام می است
رباعی شمارهٔ ۵۵: در باغ خلافت نبی چار به است
رباعی شمارهٔ ۵۶: دریاب و بیا که نازکانه سخنی است
رباعی شمارهٔ ۵۷: این علم بدیع ما بیانی دگر است
رباعی شمارهٔ ۵۸: گر یار غنا دهد غنا دوست تر است
رباعی شمارهٔ ۵۹: گم کردن و یافتن همه گردن تست
رباعی شمارهٔ ۶۰: ذاتی که به نزد ما نه فرد است و نه...
رباعی شمارهٔ ۶۱: ناخورده شراب ذوق آن نتوان یافت
رباعی شمارهٔ ۶۲: در آینه ای گر چه نماید غیرت
رباعی شمارهٔ ۶۳: عشق آمد و عقل رخت بربست و برفت
رباعی شمارهٔ ۶۴: بی درد طریق حیدری نتوان یافت
رباعی شمارهٔ ۶۵: خوش آینه ایست مظهر و ذات و صفات
رباعی شمارهٔ ۶۶: از عالم کفر تا به دین یک نفس است
رباعی شمارهٔ ۶۷: صحبت با غیر اگر چه از بهر خداست
رباعی شمارهٔ ۶۸: تا بر سر ما سایهٔ شاهنشه ماست
رباعی شمارهٔ ۶۹: دریای محیط جرعهٔ ساغر ماست
رباعی شمارهٔ ۷۰: میخانهٔ عشق او سرای دل ماست
رباعی شمارهٔ ۷۱: دیدم رندی که سید رندان است
رباعی شمارهٔ ۷۲: آن عین که عین جملهٔ اعیان است
رباعی شمارهٔ ۷۳: واصل به خودم عین وصالم این است
رباعی شمارهٔ ۷۴: عشق است که جان عاشقان زنده از اوست
رباعی شمارهٔ ۷۵: در دیدهٔ ما هر دو جهان آینهای است
رباعی شمارهٔ ۷۶: ای دل به طریق عاشقی راه یکی است
رباعی شمارهٔ ۷۷: در مذهب ما محب و محبوب یکی است
رباعی شمارهٔ ۷۸: یاری که چو ما غرقهٔ دریا گردد
رباعی شمارهٔ ۷۹: رندی که ز هر دو کون یکتا گردد
رباعی شمارهٔ ۸۰: عشق آمد و شمع خود به پروانه سپرد
رباعی شمارهٔ ۸۱: صد جان به فدای دلبران خواهم کرد
رباعی شمارهٔ ۸۲: در مجلس ما به ترک می نتوان کرد
رباعی شمارهٔ ۸۳: دل دوش دم از لطف الهی می زد
رباعی شمارهٔ ۸۴: بیماری اگر کنی دوا به باشد
رباعی شمارهٔ ۸۵: در هر آنی به ما عطایی بخشد
رباعی شمارهٔ ۸۶: گر زان که گدا نماند آن سلطان ماند
رباعی شمارهٔ ۸۷: هر چند که ظالمان همه جمع شوند
رباعی شمارهٔ ۸۸: بی اسم کسی درک مسما نکند
رباعی شمارهٔ ۸۹: یاری که چنان است خلیلش خوانند
رباعی شمارهٔ ۹۰: این نقش خیال عالمش می خوانند
رباعی شمارهٔ ۹۱: گر دیدهٔ دیگری خیالش بیند
رباعی شمارهٔ ۹۲: ای دوست حجاب ما ز ما خواهد بود
رباعی شمارهٔ ۹۳: تا هستی ما به ما عیان خواهد بود
رباعی شمارهٔ ۹۴: داند عالم اگر نکو اهل بود
رباعی شمارهٔ ۹۵: وجدان تو با وجود چندان نبود
رباعی شمارهٔ ۹۶: آن روز که کار وصل را ساز آید
رباعی شمارهٔ ۹۷: چون یوسف باد در چمن می آید
رباعی شمارهٔ ۹۸: هر آینه ای که در نظر می آید
رباعی شمارهٔ ۹۹: لطفش به کرم شهد و شهودم بخشید
رباعی شمارهٔ ۱۰۰: دلدار مرا کشت حیاتم بخشید
رباعی شمارهٔ ۱۰۱: نقشی و خیالیست که عالم خوانند
رباعی شمارهٔ ۱۰۲: توحید عوام عاقلان می دانند
رباعی شمارهٔ ۱۰۳: رندان ز وجود وز عدم دم نزنند
رباعی شمارهٔ ۱۰۴: آبست که در شیشه شرابش خوانند
رباعی شمارهٔ ۱۰۵: درد دل خسته دردمندان دانند
رباعی شمارهٔ ۱۰۶: در پای تو سروران سر انداخته اند
رباعی شمارهٔ ۱۰۷: از آتش عشق شمعی افروخته اند
رباعی شمارهٔ ۱۰۸: یک عالم از آب و گل بپرداخته اند
رباعی شمارهٔ ۱۰۹: ملک و ملکوت با هم آمیخته اند
رباعی شمارهٔ ۱۱۰: خاک در میخانه مگر بیخته اند
رباعی شمارهٔ ۱۱۱: هر باده که از حضرت الله دهند
رباعی شمارهٔ ۱۱۲: رند آن باشد که میل هستی نکند
رباعی شمارهٔ ۱۱۳: بی اسم کسی درک مسما نکند
رباعی شمارهٔ ۱۱۴: گر علم به تعلیم الهی یابند
رباعی شمارهٔ ۱۱۵: درویش و گدا مرتبهٔ جان چه کند
رباعی شمارهٔ ۱۱۶: یاری که مدام این سخن را خواند
رباعی شمارهٔ ۱۱۷: در عشق تو شادی و غمم هیچ نماند
رباعی شمارهٔ ۱۱۸: هر دل که به ذوق سرمدی خواهد بود
رباعی شمارهٔ ۱۱۹: فقری که از او غنای مطلق آید
رباعی شمارهٔ ۱۲۰: آب است که جان ما از او می یابد
رباعی شمارهٔ ۱۲۱: تا با تو توئی بود دوئی خواهد بود
رباعی شمارهٔ ۱۲۲: تا قدرت حق دری به عیسی بگشود
رباعی شمارهٔ ۱۲۳: این لطف نگر که حق به موسی بنمود
رباعی شمارهٔ ۱۲۴: انسان خوشی محققی پیش آید
رباعی شمارهٔ ۱۲۵: هستی یکیست آنکه هستی شاید
رباعی شمارهٔ ۱۲۶: عینی به ظهور عین ها بنماید
رباعی شمارهٔ ۱۲۷: بلبل مست است و بوی گل می بوید
رباعی شمارهٔ ۱۲۸: بلبل سخن از زبان گل می گوید
رباعی شمارهٔ ۱۲۹: چون یوسف باد در چمن می آید
رباعی شمارهٔ ۱۳۰: آن روز که کار وصل را ساز آید
رباعی شمارهٔ ۱۳۱: بی او ما را ظهور یارا نبود
رباعی شمارهٔ ۱۳۲: بلبل و گل رونق بستان نبود
رباعی شمارهٔ ۱۳۳: ممکن به خودیش بود و جودی نبود
رباعی شمارهٔ ۱۳۴: عینی که ظهور کرد اعیان نبود
رباعی شمارهٔ ۱۳۵: تقوی که در او اسم الهی نبود
رباعی شمارهٔ ۱۳۶: آن یار فقیر این و آنش نبود
رباعی شمارهٔ ۱۳۷: بر تخت ولایت آن ولی شاه بود
رباعی شمارهٔ ۱۳۸: کفر چو منی گزاف و آسان نبود
رباعی شمارهٔ ۱۳۹: بر تخت ولایت آن ولی شاه بود
رباعی شمارهٔ ۱۴۰: در بحر محیط هر که او غرق بود
رباعی شمارهٔ ۱۴۱: با حکمت ما نصیر طوسی چه بود
رباعی شمارهٔ ۱۴۲: رندی که ز هر دو کون یکتا گردد
رباعی شمارهٔ ۱۴۳: یاری که چو ما لطف الهی دارد
رباعی شمارهٔ ۱۴۴: دل میل به صحبت نگاری دارد
رباعی شمارهٔ ۱۴۵: بر خاک درش هر که مقامی دارد
رباعی شمارهٔ ۱۴۶: محبوب جمال خود به آدم بخشید
رباعی شمارهٔ ۱۴۷: بودش به کمال خویش بودم بخشید
رباعی شمارهٔ ۱۴۸: در هر آنی مرا عطائی بخشید
رباعی شمارهٔ ۱۴۹: یک نقطه به ذات خود هویدا گردید
رباعی شمارهٔ ۱۵۰: هر آینهٔ که در نظر می گذرد
رباعی شمارهٔ ۱۵۱: صد جان به فدای دلبران خواهم کرد
رباعی شمارهٔ ۱۵۲: در مجلس ما که ترک می نتوان کرد
رباعی شمارهٔ ۱۵۳: ای عقل بو که عشق خلاقی شد
رباعی شمارهٔ ۱۵۴: عالم همه پر ز نور سبحانی شد
رباعی شمارهٔ ۱۵۵: از جود وجود عشق لا شی ، شی شد
رباعی شمارهٔ ۱۵۶: تا داروی دردم سبب درمان شد
رباعی شمارهٔ ۱۵۷: گر قطره نماند آب باقی باشد
رباعی شمارهٔ ۱۵۸: ای دل بر او به پای جان باید شد
رباعی شمارهٔ ۱۵۹: در ملک اگر شاه عراقی باشد
رباعی شمارهٔ ۱۶۰: دانستن علم دین شریعت باشد
رباعی شمارهٔ ۱۶۱: سازنده اگرچه ساز نیکو سازد
رباعی شمارهٔ ۱۶۲: بگذر ز تجمل و تکبر بگذار
رباعی شمارهٔ ۱۶۳: میخانه ذوق در گشادیم دگر
رباعی شمارهٔ ۱۶۴: ما توبه به جام می شکستیم دگر
رباعی شمارهٔ ۱۶۵: عمری به خیال تو گذاریم دگر
رباعی شمارهٔ ۱۶۶: توحید دگر باشد و الحاد دگر
رباعی شمارهٔ ۱۶۷: توحید دگر باشد و الحاد دگر
رباعی شمارهٔ ۱۶۸: برخیز خوش و از سر عالم بگذر
رباعی شمارهٔ ۱۶۹: فرزند عزیز قرةالعین پدر
رباعی شمارهٔ ۱۷۰: ای یار بیار جام و کامی بردار
رباعی شمارهٔ ۱۷۱: مجنون و پریشان تو ام دستم گیر
رباعی شمارهٔ ۱۷۲: ننشین بنشین وز همه عالم برخیز
رباعی شمارهٔ ۱۷۳: حکمی از او محال باشد پرهیز
رباعی شمارهٔ ۱۷۴: با ریش سفید میر رعناست هنوز
رباعی شمارهٔ ۱۷۵: ممکن ز وجود هستی ای دارد و بس
رباعی شمارهٔ ۱۷۶: ما عاشق و رندیم ز طامات مپرس
رباعی شمارهٔ ۱۷۷: خوش علم شریفی است نکو می جویش
رباعی شمارهٔ ۱۷۸: رندانه بیا جام می صاف بنوش
رباعی شمارهٔ ۱۷۹: بردار نقاب و می نگر آن رویش
رباعی شمارهٔ ۱۸۰: کو دل که بداند نفسی اسرارش
رباعی شمارهٔ ۱۸۱: مخلوق خدا همه نکو می دارش
رباعی شمارهٔ ۱۸۲: این جام و شراب جسم و جان دریابش
رباعی شمارهٔ ۱۸۳: گفتم که دلم گفت که ویران کنمش
رباعی شمارهٔ ۱۸۴: مجموع حروف یک الف می خوانش
رباعی شمارهٔ ۱۸۵: ترسان ترسان همی روم بر اثرش
رباعی شمارهٔ ۱۸۶: گر معنی تنزیل بداند حافظ
رباعی شمارهٔ ۱۸۷: معشوق یکی عشق یکی عاشق یک
رباعی شمارهٔ ۱۸۸: مفعول یکی فعل یکی فاعل یک
رباعی شمارهٔ ۱۸۹: در جام جهان نما نظر کن به جمال
رباعی شمارهٔ ۱۹۰: از دولت عشق عقل گشته پامال
رباعی شمارهٔ ۱۹۱: بنشین به در خلوت دل ای کامل
رباعی شمارهٔ ۱۹۲: در ملک یگانگی دوئی را چه محل
رباعی شمارهٔ ۱۹۳: تا با غم عشق او هم آواز شدم
رباعی شمارهٔ ۱۹۴: در کوی خرابات بسی کوشیدیم
رباعی شمارهٔ ۱۹۵: رفتم به خرابات و خراب افتادم
رباعی شمارهٔ ۱۹۶: جان و دل خود فدای جانان کردم
رباعی شمارهٔ ۱۹۷: در کوی مغان مست و خراب افتادم
رباعی شمارهٔ ۱۹۸: در کوی خرابات خراب افتادیم
رباعی شمارهٔ ۱۹۹: در کنج فنا گنج بقا یافته ایم
رباعی شمارهٔ ۲۰۰: تا ما نظر از اهل نظر یافته ایم
رباعی شمارهٔ ۲۰۱: ما یافته ایم آنچه ما یافته ایم
رباعی شمارهٔ ۲۰۲: در مجلس انس همدمی یافته ایم
رباعی شمارهٔ ۲۰۳: تا خانهٔ دل خلوت او ساخته ام
رباعی شمارهٔ ۲۰۴: من در ره عشق جان و دل باخته ام
رباعی شمارهٔ ۲۰۵: تا مرکب عشق درمیان تاخته ام
رباعی شمارهٔ ۲۰۶: شهبازم و شاهباز بشناخته ام
رباعی شمارهٔ ۲۰۷: تا تیغ به عشق از نیام آخته ام
رباعی شمارهٔ ۲۰۸: تا آتش عشق او بر افروخته ایم
رباعی شمارهٔ ۲۰۹: شاها نظری کن که فقیران توییم
رباعی شمارهٔ ۲۱۰: ما سوخته ایم و بارها سوخته ایم
رباعی شمارهٔ ۲۱۱: هم جام جهان نمای عالم مائیم
رباعی شمارهٔ ۲۱۲: آن صورت الطاف الهی مائیم
رباعی شمارهٔ ۲۱۳: انگشت زنان بر در جانان رفتیم
رباعی شمارهٔ ۲۱۴: ما درویشیم پادشاهی بخشیم
رباعی شمارهٔ ۲۱۵: در کتم عدم قلندر چالاکیم
رباعی شمارهٔ ۲۱۶: او جمع همه همه تفاصیل وئیم
رباعی شمارهٔ ۲۱۷: جوهر آبست و گوهرش دُر یتیم
رباعی شمارهٔ ۲۱۸: در کتم عدم سریر شاهی داریم
رباعی شمارهٔ ۲۱۹: والله به خدا که ما خدا می دانیم
رباعی شمارهٔ ۲۲۰: ما محرم راز حضرت سلطانیم
رباعی شمارهٔ ۲۲۱: ما عادت خود بهانه جوئی نکنیم
رباعی شمارهٔ ۲۲۲: در نهصد و نه من دو قران می بینم
رباعی شمارهٔ ۲۲۳: تا صورت او در آینه می بینم
رباعی شمارهٔ ۲۲۴: ما جمله حروف عالیاتیم مدام
رباعی شمارهٔ ۲۲۵: ترکیب بدن که چار حرف است مدام
رباعی شمارهٔ ۲۲۶: در عالم عشق منزلی ساختهام
رباعی شمارهٔ ۲۲۷: روبند به روی همچو مه بسته بتم
رباعی شمارهٔ ۲۲۸: دل در سر زلف دلستانش بستم
رباعی شمارهٔ ۲۲۹: حمام شدم به گوشه ای بنشستم
رباعی شمارهٔ ۲۳۰: رفتم به خرابات و خراب افتادم
رباعی شمارهٔ ۲۳۱: بر خاک درش مست و خراب افتادم
رباعی شمارهٔ ۲۳۲: با شمع رخش دمی چو دمساز شدم
رباعی شمارهٔ ۲۳۳: در کوی خرابات حضوری دارم
رباعی شمارهٔ ۲۳۴: گویی که توکل و رضایی دارم
رباعی شمارهٔ ۲۳۵: هر آینه ای که آید اندر نظرم
رباعی شمارهٔ ۲۳۶: تا جان دارم به می خوری می کوشم
رباعی شمارهٔ ۲۳۷: تا جان باشد به می خوری می کوشم
رباعی شمارهٔ ۲۳۸: گفتم چه کنم که می گو چه کنم
رباعی شمارهٔ ۲۳۹: هر گه که دل از خلق جدا می بینم
رباعی شمارهٔ ۲۴۰: در خلوت دل یار نهان می بینم
رباعی شمارهٔ ۲۴۱: گر صوفی صفهٔ صفا را بینم
رباعی شمارهٔ ۲۴۲: در ذات همه جلال او می بینم
رباعی شمارهٔ ۲۴۳: این درد همیشه من دوا می بینم
رباعی شمارهٔ ۲۴۴: زان باده نخورده ام که هشیار شوم
رباعی شمارهٔ ۲۴۵: ملک و ملکوت و جسم و جانند به هم
رباعی شمارهٔ ۲۴۶: پای چپ و راست دردمندند به هم
رباعی شمارهٔ ۲۴۷: این اسم غنی و اول و آخر هم
رباعی شمارهٔ ۲۴۸: سمع و بصر و لسان و دست و پایم
رباعی شمارهٔ ۲۴۹: تا آتش عشق او برافروخته ایم
رباعی شمارهٔ ۲۵۰: از دُردی درد ما دوا یافته ایم
رباعی شمارهٔ ۲۵۱: در دور قمر چو ماه پیدا شده ایم
رباعی شمارهٔ ۲۵۲: گر چه زخمی رسیده است بر پایم
رباعی شمارهٔ ۲۵۳: در کوی مغان مست و خراب افتادیم
رباعی شمارهٔ ۲۵۴: در کوی خرابات خراب افتادیم
رباعی شمارهٔ ۲۵۵: مانندهٔ گرد ، گرد مأوا گردیم
رباعی شمارهٔ ۲۵۶: در کتم عدم سریر شاهی داریم
رباعی شمارهٔ ۲۵۷: یک جو غم ایام نداریم خوشیم
رباعی شمارهٔ ۲۵۸: توحید به توحید نکو می دانیم
رباعی شمارهٔ ۲۵۹: عمری است که زنده به حیات اویم
رباعی شمارهٔ ۲۶۰: از لوح وجود بخوان تو حافظ قرآن
رباعی شمارهٔ ۲۶۱: مائیم ز خود وجود پرداختگان
رباعی شمارهٔ ۲۶۲: ای خواجه به جامهٔ کسان ناز مکن
رباعی شمارهٔ ۲۶۳: در هر نفسی کسب کمالی می کن
رباعی شمارهٔ ۲۶۴: گفتم شاهم گفت که از دولت من
رباعی شمارهٔ ۲۶۵: دل مغز حقیقت است تن پوست ببین
رباعی شمارهٔ ۲۶۶: در سایهٔ او تو آفتابش می بین
رباعی شمارهٔ ۲۶۷: جانا لب زیرین تو به یا زبرین
رباعی شمارهٔ ۲۶۸: آن شاه که او قسیم نار است و جنان
رباعی شمارهٔ ۲۶۹: بواب از آن نشانده اند بر در او
رباعی شمارهٔ ۲۷۰: وقتی که نباشد این خیال من و تو
رباعی شمارهٔ ۲۷۱: در ساغر ما به جز می ناب نبو
رباعی شمارهٔ ۲۷۲: ای مظهر ذات را صفات آمده تو
رباعی شمارهٔ ۲۷۳: در بحر در آ درّ یتیم از ما جو
رباعی شمارهٔ ۲۷۴: در بحر در آ و عین ما از ما جو
رباعی شمارهٔ ۲۷۵: گر شه خواهی محرم آن شاه بجو
رباعی شمارهٔ ۲۷۶: اسم و صفت و مظاهر و مظهر کو
رباعی شمارهٔ ۲۷۷: شبخیز که راز او نگوید با او
رباعی شمارهٔ ۲۷۸: بگذر ز حدوث و قدم هیچ مگو
رباعی شمارهٔ ۲۷۹: یا رب دانی که من بگاه و بیگاه
رباعی شمارهٔ ۲۸۰: یارم ز سر ناز نقابی بسته
رباعی شمارهٔ ۲۸۱: در کتم عدم عقل خیالی بسته
رباعی شمارهٔ ۲۸۲: رند است کسی که از خودی وارسته
رباعی شمارهٔ ۲۸۳: ای در طلب گره گشایی مرده
رباعی شمارهٔ ۲۸۴: ای هست همه ز هست تو هست شده
رباعی شمارهٔ ۲۸۵: ساقی می خمخانه به ما پیموده
رباعی شمارهٔ ۲۸۶: دیدم صنمی جام میی نوشیده
رباعی شمارهٔ ۲۸۷: موجود به واجب الوجودیم همه
رباعی شمارهٔ ۲۸۸: در هر دو جهان غیر یکی باشد نه
رباعی شمارهٔ ۲۸۹: ما را می کهنه باید و دیرینه
رباعی شمارهٔ ۲۹۰: حرص و حسد و بعض و ریا و کینه
رباعی شمارهٔ ۲۹۱: مستم ز خرابات ولی از می نه
رباعی شمارهٔ ۲۹۲: اسرار سعادت نه به عادت زده ای
رباعی شمارهٔ ۲۹۳: گر معرفت نامتناهی یابی
رباعی شمارهٔ ۲۹۴: گر زان که تو الطاف الهی یابی
رباعی شمارهٔ ۲۹۵: یاری دارم یگانهٔ سرمستی
رباعی شمارهٔ ۲۹۶: داماد بیاید و کند دامادی
رباعی شمارهٔ ۲۹۷: با آنکه تو اندر پی مقصود خودی
رباعی شمارهٔ ۲۹۸: گفتم که منم گفت حجابی داری
رباعی شمارهٔ ۲۹۹: اللّه یکی صفات او بسیاری
رباعی شمارهٔ ۳۰۰: گفتم مستم گفت چنین پنداری
رباعی شمارهٔ ۳۰۱: تا با خبرم ز تو ندارم خبری
رباعی شمارهٔ ۳۰۲: از فقر به عالم معانی برسی
رباعی شمارهٔ ۳۰۳: گر زانکه نه در بند هوا و هوسی
رباعی شمارهٔ ۳۰۴: خواهی که درین زمانه اوحد باشی
رباعی شمارهٔ ۳۰۵: گر عالم سر لی مع اللّه شوی
رباعی شمارهٔ ۳۰۶: بی رنگ اگر ز رنگ آگاه شوی
رباعی شمارهٔ ۳۰۷: گر مست شراب اذکروا اللّه شوی
رباعی شمارهٔ ۳۰۸: هم تازه گلی هم شکری هم نمکی
رباعی شمارهٔ ۳۰۹: گفتم به لبانت که سراسر نمکی
رباعی شمارهٔ ۳۱۰: زنهار دلا مکوش جز بر نیکی
رباعی شمارهٔ ۳۱۱: گر زان که به ذوق علم ما را دانی
رباعی شمارهٔ ۳۱۲: ای آنکه طلبکار جهان جانی
رباعی شمارهٔ ۳۱۳: وقتی که توکلت فراموش کنی
رباعی شمارهٔ ۳۱۴: بردار ز پیش پردهٔ خود بینی
رباعی شمارهٔ ۳۱۵: تا جامع اسرار الهی نشوی
رباعی شمارهٔ ۳۱۶: بی آینه تمثال نماید هی هی
رباعی شمارهٔ ۳۱۷: با عقل حدیث عشق گویی هی هی
رباعی شمارهٔ ۳۱۸: در کتم عدم وجود جویی هی هی
رباعی شمارهٔ ۳۱۹: با عقل حدیث عشق گوئی هی هی
رباعی شمارهٔ ۳۲۰: در عالم حسن بر همه شاه تویی
رباعی شمارهٔ ۳۲۱: از بهر خدا اگر خدا می جویی