خانه
صفحهاصلی
شاعران
مهستی گنجوی
رباعیات
اشتراکگذاری
×
اشتراک گذاری
تلگرام
توییتر
فیسبوک
رباعی شمارۀ ۱: دوشینه شبم بود شبیه یلدا
رباعی شمارۀ ۲: حمامی را بگو گرت هست صواب
رباعی شمارۀ ۳: گر باد پریر خود نرگس بفراخت
رباعی شمارۀ ۴: آتش بوزید و جامهٔ شوم بسوخت
رباعی شمارۀ ۵: باد آمد و گل بر سر میخواران ریخت
رباعی شمارۀ ۶: لاله چو پریر آتش شور انگیخت
رباعی شمارۀ ۷: چو دلبر من به نزد فصّاد نشست
رباعی شمارۀ ۸: در مرو پریر لاله انگیخت
رباعی شمارۀ ۹: هرلحظه غمی به مستمندی رسدت
رباعی شمارۀ ۱۰: خط بین که فلک بر رخ دلخواه نبشت
رباعی شمارۀ ۱۱: هنگام صبوح گر بت حورسرشت
رباعی شمارۀ ۱۲: با من لب تو چو زلف تو بسته چراست؟
رباعی شمارۀ ۱۳: گفتی که بدین رخان زیبا که مراست
رباعی شمارۀ ۱۴: بازار دلم با سر سودات خوشست
رباعی شمارۀ ۱۵: در میکده پیش بت تحیّات خوش است
رباعی شمارۀ ۱۶: صحّاف پسر که شهرهٔ آفاق است
رباعی شمارۀ ۱۷: ایام چو آتشکده از سینهٔ ماست
رباعی شمارۀ ۱۸: افسوس که اطراف گلت خار گرفت
رباعی شمارۀ ۱۹: گفتم که لبم به بوسهای مهمان است
رباعی شمارۀ ۲۰: دریای سرشک دیدهٔ پر نم ماست
رباعی شمارۀ ۲۱: آن بت که رخش رشک گل و یاسمن است
رباعی شمارۀ ۲۲: با خصم منت همیشه دمسازیهاست
رباعی شمارۀ ۲۳: گیسو به سر زلف تو در خواهم بست
رباعی شمارۀ ۲۴: آن کودک نعلبند داس اندر دست
رباعی شمارۀ ۲۵: چون با دل تو نیست … در یک پوست
رباعی شمارۀ ۲۶: جوله پسری که جان و دل خستهٔ اوست
رباعی شمارۀ ۲۷: آتشروئی پریر در ما پیوست
رباعی شمارۀ ۲۸: دل جای غم توست چنان تنگ که هست
رباعی شمارۀ ۲۹: چندان که نخواهی غم و رنجوری هست
رباعی شمارۀ ۳۰: در خانهٔ تو آن چه مرا شاید نیست
رباعی شمارۀ ۳۱: امشب شب هجران و وداع و دوریست
رباعی شمارۀ ۳۲: در آتش دل پریر بودم بنهفت
رباعی شمارۀ ۳۳: سرمایهٔ خرمی به جز روی تو نیست
رباعی شمارۀ ۳۴: ما را به دم پیری نگه نتوان داشت
رباعی شمارۀ ۳۵: شبها که به ناز با تو خفتم همه رفت
رباعی شمارۀ ۳۶: در عالم عشق تا دلم سلطان گشت
رباعی شمارۀ ۳۷: چون شانه و سنگ اگر پذیرد رایت
رباعی شمارۀ ۳۸: من برخی آبی که رود در جویت
رباعی شمارۀ ۳۹: ای گشته خجل پری و حور از رویت
رباعی شمارۀ ۴۰: در طاس فلک نقش قضا و قدر است
رباعی شمارۀ ۴۱: سوگند به آفتاب یعنی رویت
رباعی شمارۀ ۴۲: تیر بستم تو را دلم ترکش باد
رباعی شمارۀ ۴۳: آن روز که مرکب فلک زین کردند
رباعی شمارۀ ۴۴: در دهر مرا جز تو دلافروز مباد
رباعی شمارۀ ۴۵: بی یاد تو در تنم نفس پیکان باد
رباعی شمارۀ ۴۶: گر ملک تو مصر و روم و چین خواهد بود
رباعی شمارۀ ۴۷: ای باد که جان فدای پیغام تو باد
رباعی شمارۀ ۴۸: چشمم چو بر آن عارض گلگون افتاد
رباعی شمارۀ ۴۹: کردی به سخن پریرم از هجر آزاد
رباعی شمارۀ ۵۰: ز اندیشهٔ این دلم به خون میگردد
رباعی شمارۀ ۵۱: غم با لطف تو شادمانی گردد
رباعی شمارۀ ۵۲: مشکی که ز چین ختن آهو دارد
رباعی شمارۀ ۵۳: جانانه هر آن کس که دی خوش دارد
رباعی شمارۀ ۵۴: جان در ره عاشقی خطر باید کرد
رباعی شمارۀ ۵۵: شاها فلکت اسب سعادت زین کرد
رباعی شمارۀ ۵۶: قصه چه کنم که اشتیاق تو چه کرد
رباعی شمارۀ ۵۷: بگذشت پریر باز به سر لاله و درد
رباعی شمارۀ ۵۸: هر کارد که از کشتهٔ خود برگیرد
رباعی شمارۀ ۵۹: آن یار کلهدوز چه شیرین دوزد
رباعی شمارۀ ۶۰: چشم ترکت چون مست برمیخیزد
رباعی شمارۀ ۶۱: چون زور کمان در بر و دوش تو رسد
رباعی شمارۀ ۶۲: شاها ز منت مدح و ثنا بس باشد
رباعی شمارۀ ۶۳: سرمایهٔ روزگارم از دست بشد
رباعی شمارۀ ۶۴: گفتم نظری که عمر من فاسد شد
رباعی شمارۀ ۶۵: این اشک عقیق رنگ من چون بچکد
رباعی شمارۀ ۶۶: سودازدهٔ جمال تو باز آمد
رباعی شمارۀ ۶۷: ایام بر آن است که تا بتواند
رباعی شمارۀ ۶۸: تا از تف آب چرخ افراشتهاند
رباعی شمارۀ ۶۹: آنها که هوای عشق موزون زدهاند
رباعی شمارۀ ۷۰: پیوسته خرابات ز رندان خوش باد
رباعی شمارۀ ۷۱: گل ساخت ز شکل غنچه پیکانی چند
رباعی شمارۀ ۷۲: شهری زن و مرد در رخت مینگرند
رباعی شمارۀ ۷۳: شاهان چو به روز بزم ساغر گیرند
رباعی شمارۀ ۷۴: بس جور کز آن غمزهٔ زیبات کشند
رباعی شمارۀ ۷۵: شب را چه خبر که عاشقان می چه کشند
رباعی شمارۀ ۷۶: با هر که دلم ز عشق تو راز کند
رباعی شمارۀ ۷۷: کس چون تو به عقل زندگانی نکند
رباعی شمارۀ ۷۸: تا سنبل تو غالیهسائی نکند
رباعی شمارۀ ۷۹: آن کاتش مهر در دل ما افکند
رباعی شمارۀ ۸۰: منگر به زمین که خاک و آبت بیند
رباعی شمارۀ ۸۱: شوی زن نوجوان اگر پیر بود
رباعی شمارۀ ۸۲: در غربت اگر چه بخت همره نبود
رباعی شمارۀ ۸۳: در دل همه شرک روی بر خاک چه سود؟
رباعی شمارۀ ۸۴: سهمی که مرا دلبر خباز دهد
رباعی شمارۀ ۸۵: مه بر رخ تو گزیدنم دل ندهد
رباعی شمارۀ ۸۶: زیبا بت کفشگر جو کفش آراید
رباعی شمارۀ ۸۷: اشکم ز دو دیده متصل میآید
رباعی شمارۀ ۸۸: چشمم چو به چشم خویش چشم تو بدید
رباعی شمارۀ ۸۹: خطت چو بنفشه از گل آورد پدید
رباعی شمارۀ ۹۰: بس غصه که از چشمهٔ نوش تو رسید
رباعی شمارۀ ۹۱: هرگه که دلم فرصت آن دم جوید
رباعی شمارۀ ۹۲: جانا تو ز دیده اشک بیهوده مبار
رباعی شمارۀ ۹۳: گر بت رخ توست بتپرستی خوشتر
رباعی شمارۀ ۹۴: ای لعل تو تا لانهٔ بستان بهار
رباعی شمارۀ ۹۵: از من صنما قرار مستان آخر
رباعی شمارۀ ۹۶: نسرین تو زد پریر بر من آذر
رباعی شمارۀ ۹۷: آهیخت پریر لاله ز آتش خنجر
رباعی شمارۀ ۹۸: زد لاله پریر در نشابور آذر
رباعی شمارۀ ۹۹: چندان بکنم تو را من ای طرفه پسر
رباعی شمارۀ ۱۰۰: اشتربانا چو عزم کردی به سفر
رباعی شمارۀ ۱۰۱: باید سه هزار سال کز چشمه خور
رباعی شمارۀ ۱۰۲: ای پور خطیبب گنجه پندی بپذیر
رباعی شمارۀ ۱۰۳: با لاله رخان باغ سرو از سر ناز
رباعی شمارۀ ۱۰۴: از بس که کند زلف تو با روی تو ناز
رباعی شمارۀ ۱۰۵: دلدار کلهدوز من از روی هوس
رباعی شمارۀ ۱۰۶: در یافتم آخر ز قضاش را به شبش
رباعی شمارۀ ۱۰۷: در رهگذری فتاده دیدم مستش
رباعی شمارۀ ۱۰۸: من تازهگلی که نباشد خارش
رباعی شمارۀ ۱۰۹: آن دیده که دیدن تو بودی کارش
رباعی شمارۀ ۱۱۰: در ره چو بداشتم به سوگندانش
رباعی شمارۀ ۱۱۱: ترکم چو کمان کشید کردم نگهش
رباعی شمارۀ ۱۱۲: ای عقرب زلفت زده برجانم نیش
رباعی شمارۀ ۱۱۳: در دبستان دوش از غم و شیون خویش
رباعی شمارۀ ۱۱۴: من مهستیام بر همه خوبان شده طاق
رباعی شمارۀ ۱۱۵: تا کی ز غم تو رخ به خون شوید دل
رباعی شمارۀ ۱۱۶: ای رنج غم تو برده و خوردهٔ دل
رباعی شمارۀ ۱۱۷: زین سان که فتاد هجر در راه ای دل
رباعی شمارۀ ۱۱۸: ای آروزی روان وای داروی دل
رباعی شمارۀ ۱۱۹: ای فتنهٔ خاص ای بلای دل عام
رباعی شمارۀ ۱۲۰: برخیز و بیا که هجره پرداختهام
رباعی شمارۀ ۱۲۱: هر جوی که از چهره به ناخن کندم
رباعی شمارۀ ۱۲۲: من عهد تو سخت سست میدانستم
رباعی شمارۀ ۱۲۳: لعل تو مزیدن آرزو میکُنَدَم
رباعی شمارۀ ۱۲۴: رفت آن که سری پر از خمارش دارم
رباعی شمارۀ ۱۲۵: هر ناله که بر سر شتر میکردم
رباعی شمارۀ ۱۲۶: ای فاختهٔ مهر چون به تو درنگرم
رباعی شمارۀ ۱۲۷: دل کو که به نامه شرح غم آغازم
رباعی شمارۀ ۱۲۸: قصاب منی و در غمت میجوشم
رباعی شمارۀ ۱۲۹: در کوی خرابات یکی درویشم
رباعی شمارۀ ۱۳۰: چون مرغ ضعیف بی پر و بی بالم
رباعی شمارۀ ۱۳۱: با ابر همیشه در عتابش بینم
رباعی شمارۀ ۱۳۲: هر شب ز غمت تازه عذابی بینم
رباعی شمارۀ ۱۳۳: تا ظن نبری کز پی جان میگریم
رباعی شمارۀ ۱۳۴: نه مرد سجادهایم و نه مرد کَلیم
رباعی شمارۀ ۱۳۵: ما بندگی آن رخ زیبات کنیم
رباعی شمارۀ ۱۳۶: زرد است ز عشق خاکبیزی رویم
رباعی شمارۀ ۱۳۷: زلفین تو سی زنگی و هر سی مستان
رباعی شمارۀ ۱۳۸: چشم و دهن آن صنم لاله رخان
رباعی شمارۀ ۱۳۹: از ضعف تن آنچنان توانم رفتن
رباعی شمارۀ ۱۴۰: قلّش و قلندری و عاشق بودن
رباعی شمارۀ ۱۴۱: دی خوش پسری دیدم اندر زوزن
رباعی شمارۀ ۱۴۲: بر هر دو طرف مزن تو بر یک سوزن
رباعی شمارۀ ۱۴۳: دوش از غم هجرت ای بت عهدشکن
رباعی شمارۀ ۱۴۵: ای یاد تو تسبیح زبان و لب من
رباعی شمارۀ ۱۴۴: کو آه همه زنهار و عهدت با من
رباعی شمارۀ ۱۴۶: از مهر خود و کین تو در تابم من
رباعی شمارۀ ۱۴۷: در دام غم تو بستهای هست چو من
رباعی شمارۀ ۱۴۹: ای بیخبر از غایت دلداری من
رباعی شمارۀ ۱۴۸: گر خون تو ای بوده پسندیدهٔ من
رباعی شمارۀ ۱۵۰: افتاده ز محنت من آوازه برون
رباعی شمارۀ ۱۵۱: ما را سر ناز دلبران نیست کنون
رباعی شمارۀ ۱۵۲: ای زلف تو حلقه حلقه و چین بر چین
رباعی شمارۀ ۱۵۳: عشق است که شیر نر زبون آید از او
رباعی شمارۀ ۱۵۴: آب ارچه نمیرود به جویم با تو
رباعی شمارۀ ۱۵۵: ابریست که خون دیده بارد غم تو
رباعی شمارۀ ۱۵۶: ابریست که قطره نم فشاند غم تو
رباعی شمارۀ ۱۵۷: دل در ازل آمد آشیان غم تو
رباعی شمارۀ ۱۵۸: مؤذن پسری تازهتر از لالهٔ مرو
رباعی شمارۀ ۱۵۹: چون نیست پدید در غمم بیرون شو
رباعی شمارۀ ۱۶۰: ای روی تو از تازه گل بربر به
رباعی شمارۀ ۱۶۱: معشوقه لطیف و چست و بازاری به
رباعی شمارۀ ۱۶۲: ای دست تو دست من به دستان بسته
رباعی شمارۀ ۱۶۳: اندر دل من ای بت عیار بچه
رباعی شمارۀ ۱۶۴: ای روی تو ماه را شکست آورده
رباعی شمارۀ ۱۶۵: می خورد به پاییز درخت از ژاله
رباعی شمارۀ ۱۶۶: …
رباعی شمارۀ ۱۶۷: دلدار به من گفت که می بر کف نه
رباعی شمارۀ ۱۶۸: تو مونس غم شبان تاریک نهای
رباعی شمارۀ ۱۶۹: زلف و رخ خود به هم برابر کردی
رباعی شمارۀ ۱۷۰: ای رشته چو قصد لعل کانی کردی
رباعی شمارۀ ۱۷۱: خندان بدو رخ گل بدیع آوردی
رباعی شمارۀ ۱۷۲: هر گه که تو نعل اسب دیگران بندی
رباعی شمارۀ ۱۷۳: مر موی تو را جه بودی بی آزاری
رباعی شمارۀ ۱۷۴: چون اسب به میدان ضرب مینازی
رباعی شمارۀ ۱۷۵: مضراب ز لف و نی ز قامت سازی
رباعی شمارۀ ۱۷۶: گر زانکه چو خاک ره ستمکش باشی
رباعی شمارۀ ۱۷۷: در سنگ اگر شوی چو نار ای ساقی
رباعی شمارۀ ۱۷۸: گر من به مثل هزار جان داشتمی
رباعی شمارۀ ۱۷۹: از دیده اگر نه خون روان داشتمی
رباعی شمارۀ ۱۸۰: ای تُنگ شکر چون دهن تنگت نی
رباعی شمارۀ ۱۸۱: بس خون که بدان دو چشم خونخواره کنی
رباعی شمارۀ ۱۸۲: در وقت بهار جز لب جوی مجوی
رباعی شمارۀ ۱۸۳: جسمی دارم دلی خراب اندر وی
رباعی شمارۀ ۱۸۴: تا کی به هوای دل چنین خوار شوی
رباعی شمارۀ ۱۸۵: در دل نگذارمت که افگار شوی
رباعی شمارۀ ۱۸۶: چون بند ز نامهٔ تو بگشاد رهی
رباعی شمارۀ ۱۸۷: شفتالوی آبدارت ای سرو سهی
رباعی شمارۀ ۱۸۸: هر گه که به زلف عنبر تر سایی
رباعی شمارۀ ۱۸۹: ای بت به سر مسیح اگر ترسایی
رباعی شمارۀ ۱۹۰: هان تا به خرابات حجازی نائی
رباعی شمارۀ ۱۹۱: با روی چو نوبهار و با خوی دئی