خانه
صفحهاصلی
شاعران
ملکالشعرای بهار
مسمطات
اشتراکگذاری
×
اشتراک گذاری
تلگرام
توییتر
فیسبوک
خمریه: انگور شد آبستن هان ای بچۀ حور
شکوه: زال زمستان گریخت از دم بهمن
در مدح امیرمؤمنان (ع): ای نگار روحانی، خیز و پرده بالا زن
پند سعدی: پادشاها ز ستبداد چه داری مقصود
فتح تهران: مژده که آمد برون خاطر ما ز انتظار
کار ما بالاگرفت!: شاه نو بر تختگه ماواگرفت
تهنیت فتح آذربایجان: فلق لیلالفراق، وریح وصل تفوح
امان از من و تو: هیچ دانی که چه کردیم به مادر من و...
در منقبت حضرت حجة (ع): مژده که روی خدا ز پرده برآمد
حسین (ع): شب است و بساط عیش، به خوبی مرتب است
بلدی: چار ماه است که مهمل شده کار بلدی
وطن در خطر است: مهرگان آمد و دشت و دمن در خطر است
ایران مال شماست: هان ای ایرانیان! ایران اندر بلاست
اعلان جنگ: مه شوال بیاراست سپاهی ز انجم
مسمط موشح (در دو معنای متضاد: در ظاهر موافقت با جمهوری، از برداشتن کلمات اول سه مصرع اول هر بند با مصرع چهارم غزلی در مخالفت): جمهوری -ایران چو بود عزت احرار
جمهوری نامه: چه ذلتها کشید این ملت زار
کهنه شش هزار ساله: ای گلبن زرد نیم مرده
تا کی و تا چند؟: ای وطنخواهانسرگشته وحیرانتاچند؟
ای سعادت: انسان:
مولودیه: امروز خدایگان عالم
سعدی: سعدیا چون تو کجا نادره گفتاری هست
تضمین قطعهٔ سعدی: شبی درمحفلی با آه وسوزی