خانه
صفحهاصلی
شاعران
سنایی
دیوان اشعار
غزلیات
اشتراکگذاری
×
اشتراک گذاری
تلگرام
توییتر
فیسبوک
غزل شمارهٔ ۱: احسنت و زه ای نگار زیبا
غزل شمارهٔ ۲: جمالت کرد جانا هست ما را
غزل شمارهٔ ۳: بندهٔ یک دل منم بند قبای ترا
غزل شمارهٔ ۴: باز بر عاشق فروش آن سوسن آزاد را
غزل شمارهٔ ۵: باز تابی در ده آن زلفین عالم سوز را
غزل شمارهٔ ۶: می ده ای ساقی که می به درد عشق آم...
غزل شمارهٔ ۷: جاودان خدمت کنند آن چشم سحر آمیز را
غزل شمارهٔ ۸: انعمالله صباح ای پسرا
غزل شمارهٔ ۹: ساقیا می ده که جز می نشکند پرهیز را
غزل شمارهٔ ۱۰: در ده پسرا می مروق را
غزل شمارهٔ ۱۱: چند رنجانی نگارا این دل مشتاق را
غزل شمارهٔ ۱۲: مرد بی حاصل نیابد یار با تحصیل را
غزل شمارهٔ ۱۳: ساقیا دل شد پر از تیمار پر کن جام...
غزل شمارهٔ ۱۴: ساقیا دانی که مخموریم در ده جام را
غزل شمارهٔ ۱۵: من کیم کاندیشهٔ تو هم نفس باشد مرا
غزل شمارهٔ ۱۶: نیست بی دیدار تو در دل شکیبایی مرا
غزل شمارهٔ ۱۷: ای به بر کرده بی وفایی را
غزل شمارهٔ ۱۸: مرحبا مرحبا برای هلالا
غزل شمارهٔ ۱۹: ای همه خوبی در آغوش شما
غزل شمارهٔ ۲۰: ای ز عشقت روح را آزارها
غزل شمارهٔ ۲۱: ای از بنفشه ساخته بر گل مثالها
غزل شمارهٔ ۲۲: ما باز دگر باره برستیم ز غمها
غزل شمارهٔ ۲۳: فریاد از آن دو چشمک جادوی دلفریب
غزل شمارهٔ ۲۴: از آن می خوردن عشقست دایم کار من ...
غزل شمارهٔ ۲۵: ای لعبت صافی صفات ای خوشتر از آب ...
غزل شمارهٔ ۲۶: دوش مرا عشق تو ز جامه برانگیخت
غزل شمارهٔ ۲۷: این رنگ نگر که زلفش آمیخت
غزل شمارهٔ ۲۸: تا نقش خیال دوست با ماست
غزل شمارهٔ ۲۹: از عشق روی دوست حدیثی به دست ماست
غزل شمارهٔ ۳۰: ی مسلمانان مرا در عشق آن بت غیرتست
غزل شمارهٔ ۳۱: ماهرویا در جهان آوازهٔ تست
غزل شمارهٔ ۳۲: تا گل لعل روی بنمودست
غزل شمارهٔ ۳۳: این چه جمالست و ناز کز تو در ایام...
غزل شمارهٔ ۳۴: تا هلاک عاشقان از طرهٔ شبرنگ تست
غزل شمارهٔ ۳۵: ماه شب گمرهان عارض زیبای تست
غزل شمارهٔ ۳۶: بر دوزخ هم کفر و هم ایمان تراست
غزل شمارهٔ ۳۷: تا بدیدم بتکده بی بت دلم آتشکدست
غزل شمارهٔ ۳۸: ای صنم در دلبری هم دست و هم دستان...
غزل شمارهٔ ۳۹: هر زمان از عشق جانانم وفایی دیگرست
غزل شمارهٔ ۴۰: راه عشق از روی عقل از بهر آن بس م...
غزل شمارهٔ ۴۱: ای پر در گوش من ز چنگت
غزل شمارهٔ ۴۲: توبهٔ من جزع و لعل و زلف و رخسارت...
غزل شمارهٔ ۴۳: زان چشم پر از خمار سرمست
غزل شمارهٔ ۴۴: دوست چنان باید کان منست
غزل شمارهٔ ۴۵: تا خیال آن بت قصاب در چشم من است
غزل شمارهٔ ۴۶: ای جان جهان کبر تو هر روز فزونست
غزل شمارهٔ ۴۷: ای پیک عاشقان گذری کن به بام دوست
غزل شمارهٔ ۴۸: دارم سر خاک پایت ای دوست
غزل شمارهٔ ۴۹: روی تو ای دلفروز گر نه چو ماهست
غزل شمارهٔ ۵۰: گر تو پنداری که جز تو غمگسارم نیس...
غزل شمارهٔ ۵۱: گر تو پنداری ترا لطف خدایی نیست هست
غزل شمارهٔ ۵۲: کار تو پیوسته آزارست گویی نیست هست
غزل شمارهٔ ۵۳: ای ساقی می بیار پیوست
غزل شمارهٔ ۵۴: سبب عاشقان نه نیکوییست
غزل شمارهٔ ۵۵: نرگسین چشما به گرد نرگس تو تیر چیست
غزل شمارهٔ ۵۶: ماه رویا گرد آن رخ زلف چون زنجیر ...
غزل شمارهٔ ۵۷: عشق بازیچه و حکایت نیست
غزل شمارهٔ ۵۸: ای پسر عشق را بدایت نیست
غزل شمارهٔ ۵۹: هر کرا درد بی نهایت نیست
غزل شمارهٔ ۶۰: چون درد عاشقی به جهان هیچ درد نیست
غزل شمارهٔ ۶۱: معشوقه از آن ظریفتر نیست
غزل شمارهٔ ۶۲: جام می پر کن که بی جام میم انجام ...
غزل شمارهٔ ۶۳: جانا بجز از عشق تو دیگر هوسم نیست
غزل شمارهٔ ۶۴: عشق رخ تو بابت هر مختصری نیست
غزل شمارهٔ ۶۵: کار دل باز ای نگارینا ز بازی در گ...
غزل شمارهٔ ۶۶: سرگران از چشم دلبر دوش چون بر ما ...
غزل شمارهٔ ۶۷: زینهاد این یادگار از دست رفت
غزل شمارهٔ ۶۸: عشق ازین معشوقگان بی وفا دل بر گرفت
غزل شمارهٔ ۶۹: هر آن روزی که باشم در خرابات
غزل شمارهٔ ۷۰: تا سوی خرابات شد آن شاه خرابات
غزل شمارهٔ ۷۱: چه خواهی کرد قرایی و طامات
غزل شمارهٔ ۷۲: نخواهم من طریق و راه طامات
غزل شمارهٔ ۷۳: گل به باغ آمده تقصیر چراست
غزل شمارهٔ ۷۴: ای مستان خیزید که هنگام صبوحست
غزل شمارهٔ ۷۵: رازی ز ازل در دل عشاق نهانست
غزل شمارهٔ ۷۶: راه فقرست ای برادر فاقه در وی رفت...
غزل شمارهٔ ۷۷: دوش رفتم به سر کوی به نظارهٔ دوست
غزل شمارهٔ ۷۸: اندر دل من عشق تو نور یقینست
غزل شمارهٔ ۷۹: شور در شهر فگند آن بت زنارپرست
غزل شمارهٔ ۸۰: در کوی ما که مسکن خوبان سعتریست
غزل شمارهٔ ۸۱: ای سنایی خواجگی در عشق جانان شرط ...
غزل شمارهٔ ۸۲: هر که در راه عشق صادق نیست
غزل شمارهٔ ۸۳: ساقیا می ده که جز می عشق را پدرام...
غزل شمارهٔ ۸۴: در دل آن را که روشنایی نیست
غزل شمارهٔ ۸۵: دان و آگه باش اگر شرطی نباشد با منت
غزل شمارهٔ ۸۶: نگارینا دلم بردی خدایم بر تو داور...
غزل شمارهٔ ۸۷: معشوق به سامان شد تا باد چنین باد
غزل شمارهٔ ۸۸: دوش یارم به بر خویش مرا بار نداد
غزل شمارهٔ ۸۹: روزی دل من مرا نشان داد
غزل شمارهٔ ۹۰: تا نگار من ز محفل پای در محمل نهاد
غزل شمارهٔ ۹۱: این نه زلفست آنکه او بر عارض رخشا...
غزل شمارهٔ ۹۲: تا کی کنم از طرهٔ تو فریاد
غزل شمارهٔ ۹۳: ایام چو من عاشق جانباز نیابد
غزل شمارهٔ ۹۴: مرا عشق نگارینم چو آتش در جگر بندد
غزل شمارهٔ ۹۵: کسی کاندر تو دل بندد همی بر خویشت...
غزل شمارهٔ ۹۶: آنکس که ز عاشقی خبر دارد
غزل شمارهٔ ۹۷: دلم با عشق آن بت کار دارد
غزل شمارهٔ ۹۸: آنرا که خدا از قلم لطف نگارد
غزل شمارهٔ ۹۹: با من بت من تیغ جفا آخته دارد
غزل شمارهٔ ۱۰۰: نور رخ تو قمر ندارد
غزل شمارهٔ ۱۰۱: آنی که چو تو گردش ایام ندارد
غزل شمارهٔ ۱۰۲: تا لب تو آنچه بهتر آن برد
غزل شمارهٔ ۱۰۳: منم که دل نکنم ساعتی ز مهر تو سرد
غزل شمارهٔ ۱۰۴: زلف پر تابت مرا در تاب کرد
غزل شمارهٔ ۱۰۵: عاشقی تا در دل ما راه کرد
غزل شمارهٔ ۱۰۶: سوال کرد دل من که دوست با تو چه کرد
غزل شمارهٔ ۱۰۷: روی خوبت نهان چه خواهی کرد
غزل شمارهٔ ۱۰۸: ناز را رویی بباید همچو ورد
غزل شمارهٔ ۱۰۹: ای کم شده وفای تو این نیز بگذرد
غزل شمارهٔ ۱۱۰: صحبت معشوق انتظار نیرزد
غزل شمارهٔ ۱۱۱: عشق آن معشوق خوش بر عقل و بر ادرا...
غزل شمارهٔ ۱۱۲: خوبت آراست ای غلام ایزد
غزل شمارهٔ ۱۱۳: زهی مه رخ زهی زیبا بنامیزد بنامیزد
غزل شمارهٔ ۱۱۴: زهی چابک زهی شیرین بنامیزد بنامیزد
غزل شمارهٔ ۱۱۵: چه رنگهاست که آن شوخ دیده نامیزد
غزل شمارهٔ ۱۱۶: دگر گردی روا باشد دلم غمگین چرا ب...
غزل شمارهٔ ۱۱۷: معشوق که او چابک و چالاک نباشد
غزل شمارهٔ ۱۱۸: هر دل که قرین غم نباشد
غزل شمارهٔ ۱۱۹: در مهر ماه زهدم و دینم خراب شد
غزل شمارهٔ ۱۲۰: از دوست به هر جوری بیزار نباید شد
غزل شمارهٔ ۱۲۱: دل به تحفه هر که او در منزل جانان...
غزل شمارهٔ ۱۲۲: ما را ز مه عشق تو سالی دگر آمد
غزل شمارهٔ ۱۲۳: بر مه از عنبر معشوق من چنبر کند
غزل شمارهٔ ۱۲۴: گر شبی عشق تو بر تخت دلم شاهی کند
غزل شمارهٔ ۱۲۵: وصال حالت اگر عاشقی حلال کند
غزل شمارهٔ ۱۲۶: مردمان دوستی چنین نکنند
غزل شمارهٔ ۱۲۷: گر سال عمر من به سر آید روا بود
غزل شمارهٔ ۱۲۸: آفرین بادا بر آن کس کو ترا در بر ...
غزل شمارهٔ ۱۲۹: چون دو زلفین تو کمند بود
غزل شمارهٔ ۱۳۰: عاشق و یار یار باید بود
غزل شمارهٔ ۱۳۱: هزار سال به امید تو توانم بود
غزل شمارهٔ ۱۳۲: روی او ماهست اگر بر ماه مشک افشان...
غزل شمارهٔ ۱۳۳: از هر چه گمان بر دلم یار نه آن بود
غزل شمارهٔ ۱۳۴: نور تا کیست که آن پردهٔ روی تو بود
غزل شمارهٔ ۱۳۵: با او دلم به مهر و مودت یگانه بود
غزل شمارهٔ ۱۳۶: هر کرا در دل خمار عشق و برنایی بود
غزل شمارهٔ ۱۳۷: هر زمان از عشقت ای دلبر دل من خون...
غزل شمارهٔ ۱۳۸: ای یار بی تکلف ما را نبید باید
غزل شمارهٔ ۱۳۹: ترا باری چو من گر یار باید
غزل شمارهٔ ۱۴۰: تا رقم عاشقی در دلم آمد پدید
غزل شمارهٔ ۱۴۱: لشکر شب رفت و صبح اندر رسید
غزل شمارهٔ ۱۴۲: اقتدا بر عاشقان کن گر دلیلت هست درد
غزل شمارهٔ ۱۴۳: معشوق مرا ره قلندر زد
غزل شمارهٔ ۱۴۴: روزی بت من مست به بازار برآمد
غزل شمارهٔ ۱۴۵: هر که در کوی خرابات مرا بار دهد
غزل شمارهٔ ۱۴۶: دوش ما را در خراباتی شب معراج بود
غزل شمارهٔ ۱۴۷: هر که در عاشقی تمام بود
غزل شمارهٔ ۱۴۸: هر که در بند خویشتن نبود
غزل شمارهٔ ۱۴۹: هر کو به راه عاشقی اندر فنا شود
غزل شمارهٔ ۱۵۰: هر کو به خرابات مرا راه نماید
غزل شمارهٔ ۱۵۱: جمع خراباتیان سوز نفس کم کنید
غزل شمارهٔ ۱۵۲: میر خوبان را کنون منشور خوبی در ر...
غزل شمارهٔ ۱۵۳: بیهوده چه شینید اگر مرد مصافید
غزل شمارهٔ ۱۵۴: عاشق مشوید اگر توانید
غزل شمارهٔ ۱۵۵: هر که او معشوق دارد گو چو من عیار...
غزل شمارهٔ ۱۵۶: ای من غلام عشق که روزی هزار بار
غزل شمارهٔ ۱۵۷: جانا ز غم عشق تو من زارم من زار
غزل شمارهٔ ۱۵۸: مارا مدار خوار که ما عاشقیم و زار
غزل شمارهٔ ۱۵۹: زهی حسن و زهی عشق و زهی نور و زهی...
غزل شمارهٔ ۱۶۰: ای سنایی خیز و در ده آن شراب بی خ...
غزل شمارهٔ ۱۶۱: زینهار ای یار گلرخ زینهار
غزل شمارهٔ ۱۶۲: ای نهاده بر گل از مشک سیه پیچان د...
غزل شمارهٔ ۱۶۳: هر کرا در دل بود بازار یار
غزل شمارهٔ ۱۶۴: چون رخ به سراب آری ای مه به شراب ...
غزل شمارهٔ ۱۶۵: ماهی که ز رخسارش فتنهست به چین ا...
غزل شمارهٔ ۱۶۶: غریبیم چون حسنت ای خوش پسر
غزل شمارهٔ ۱۶۷: تا کی از ناموس هیهات ای پسر
غزل شمارهٔ ۱۶۸: راحتی جان را به گفتار ای پسر
غزل شمارهٔ ۱۶۹: صبح پیروزی برآمد زود بر خیز ای پسر
غزل شمارهٔ ۱۷۰: حلقهٔ زلف تو در گوش ای پسر
غزل شمارهٔ ۱۷۱: باز در دام بلای تو فتادیم ای پسر
غزل شمارهٔ ۱۷۲: ماه مجلس خوانمت یا سرو بستان ای پسر
غزل شمارهٔ ۱۷۳: من ترا ام حلقه در گوش ای پسر
غزل شمارهٔ ۱۷۴: چون سخنگویی از آن لب لطف باری ای ...
غزل شمارهٔ ۱۷۵: زلف چون زنجیر و چون قیر ای پسر
غزل شمارهٔ ۱۷۶: همواره جفا کردن تا کی بود ای دلبر
غزل شمارهٔ ۱۷۷: ای سنایی کفر و دین در عاشقی یکسان...
غزل شمارهٔ ۱۷۸: ای یوسف حسن و کشی خورشید خوی خوش ...
غزل شمارهٔ ۱۷۹: ساقیا می ده و نمی کم گیر
غزل شمارهٔ ۱۸۰: هر زمان چنگ بر کنار مگیر
غزل شمارهٔ ۱۸۱: سکوت معنویان را بیا و کار بساز
غزل شمارهٔ ۱۸۲: با تابش زلف و رخت ای ماه دلفروز
غزل شمارهٔ ۱۸۳: تا جایزی همی نشناسی ز لایجوز
غزل شمارهٔ ۱۸۴: دلبر من عین کمالست و بس
غزل شمارهٔ ۱۸۵: چون تو نمودی جمال عشق بتان شد هوس
غزل شمارهٔ ۱۸۶: ای من غریب کوی تو از کوی تو بر من...
غزل شمارهٔ ۱۸۷: ای من غلام روی تو تا در تنم باشد ...
غزل شمارهٔ ۱۸۸: ای ز ما سیر آمده بدرود باش
غزل شمارهٔ ۱۸۹: ای ز خوبی مست هان هشیار باش
غزل شمارهٔ ۱۹۰: ای سنایی دل بدادی در پی دلدار باش
غزل شمارهٔ ۱۹۱: ای دل اندر نیستی چون دم زنی خمار ...
غزل شمارهٔ ۱۹۲: ای پسر میخواره و قلاش باش
غزل شمارهٔ ۱۹۳: بامدادان شاه خود را دیدهام بر مر...
غزل شمارهٔ ۱۹۴: ای سنایی جان ده و در بند کام دل م...
غزل شمارهٔ ۱۹۵: ای جهان افروز دلبر ای بت خورشید فش
غزل شمارهٔ ۱۹۶: دلم برد آن دلارامی که در چاه زنخد...
غزل شمارهٔ ۱۹۷: برخیز و برو باده بیار ای پسر خوش
غزل شمارهٔ ۱۹۸: الا ای دلربای خوش بیا کامد بهاری ...
غزل شمارهٔ ۱۹۹: بر من از عشقت شبیخون بود دوش
غزل شمارهٔ ۲۰۰: چه رسمست آن نهادن زلف بر دوش
غزل شمارهٔ ۲۰۱: از فلک در تاب بودم دی و دوش
غزل شمارهٔ ۲۰۲: در عشق تو ای نگار خاموش
غزل شمارهٔ ۲۰۳: دوش تا روز من از عشق تو بودم به خ...
غزل شمارهٔ ۲۰۴: ز جزع و لعلت ای سیمین بناگوش
غزل شمارهٔ ۲۰۵: چون نهی زلف تافته بر گوش
غزل شمارهٔ ۲۰۶: ای جور گرفته مذهب و کیش
غزل شمارهٔ ۲۰۷: آن کژدم زلف تو که زد بر دل من نیش
غزل شمارهٔ ۲۰۸: ای زلف تو تکیه کرده بر گوش
غزل شمارهٔ ۲۰۹: ای بس قدح درد که کردست دلم نوش
غزل شمارهٔ ۲۱۰: تا به بستانم نشاندی بر بساط انبساط
غزل شمارهٔ ۲۱۱: ای زلف تو بند و دام عاشق
غزل شمارهٔ ۲۱۲: خویشتن داری کنید ای عاشقان با درد...
غزل شمارهٔ ۲۱۳: تا دل من صید شد در دام عشق
غزل شمارهٔ ۲۱۴: از حل و از حرام گذشتست کام عشق
غزل شمارهٔ ۲۱۵: تا جهان باشد نخواهم در جهان هجران...
غزل شمارهٔ ۲۱۶: من کیستم ای نگار چالاک
غزل شمارهٔ ۲۱۷: ای بلبل وصل تو طربناک
غزل شمارهٔ ۲۱۸: در زلف تو دادند نگارا خبر دل
غزل شمارهٔ ۲۱۹: ای ساقی خیز و پر کن آن جام
غزل شمارهٔ ۲۲۰: هر شب نماز شام بود شادیم تمام
غزل شمارهٔ ۲۲۱: بس که من دل را به دام عشق خوبان ب...
غزل شمارهٔ ۲۲۲: دلبرا تا نامهٔ عزل از وصالت خواند...
غزل شمارهٔ ۲۲۳: برندارم دل ز مهرت دلبرا تا زندهام
غزل شمارهٔ ۲۲۴: صنما تا بزیم بندهٔ دیدار توام
غزل شمارهٔ ۲۲۵: بستهٔ یار قلندر ماندهام
غزل شمارهٔ ۲۲۶: تا بر آن روی چو ماه آموختم
غزل شمارهٔ ۲۲۷: از همت عشق بافتوحم
غزل شمارهٔ ۲۲۸: دگر بار ای مسلمانان به قلاشی در ا...
غزل شمارهٔ ۲۲۹: تا من به تو ای بت اقتدی کردم
غزل شمارهٔ ۲۳۰: دستی که به عهد دوست دادیم
غزل شمارهٔ ۲۳۱: ما عاشق همت بلندیم
غزل شمارهٔ ۲۳۲: خیز تا ما یک قدم بر فرق این عالم ...
غزل شمارهٔ ۲۳۳: خیز تا بر یاد عشق خوبرویان میزنیم
غزل شمارهٔ ۲۳۴: پسرا خیز تا صبوح کنیم
غزل شمارهٔ ۲۳۵: خیز تا در صف عقل و عافیت جولان کنیم
غزل شمارهٔ ۲۳۶: گفتم از عشقش مگر بگریختم
غزل شمارهٔ ۲۳۷: الا ای ساقی دلبر مدار از می تهی د...
غزل شمارهٔ ۲۳۸: من نصیب خویش دوش از عمر خود برداشتم
غزل شمارهٔ ۲۳۹: ترا دل دادم ای دلبر شبت خوش باد م...
غزل شمارهٔ ۲۴۰: تا به رخسار تو نگه کردم
غزل شمارهٔ ۲۴۱: به دردم به دردم که اندیشه دارم
غزل شمارهٔ ۲۴۲: ای یار سر مهر و مراعات تو دارم
غزل شمارهٔ ۲۴۳: روزی که رخ خوب تو در پیش ندارم
غزل شمارهٔ ۲۴۴: الحق نه دروغ سخت زارم
غزل شمارهٔ ۲۴۵: می ده پسرا که در خمارم
غزل شمارهٔ ۲۴۶: چو آمد روی بر رویم که باشم من که ...
غزل شمارهٔ ۲۴۷: فراق آمد کنون از وصل برخوردار چون...
غزل شمارهٔ ۲۴۸: روا داری که بی روی تو باشم
غزل شمارهٔ ۲۴۹: من که باشم که به تن رخت وفای تو کشم
غزل شمارهٔ ۲۵۰: چو دانستم که گردندهست عالم
غزل شمارهٔ ۲۵۱: ای چهرهٔ تو چراغ عالم
غزل شمارهٔ ۲۵۲: در راه عشق ای عاشقان خواهی شفا خو...
غزل شمارهٔ ۲۵۳: مسلم کن دل از هستی مسلم
غزل شمارهٔ ۲۵۴: ای ناگزران عقل و جانم
غزل شمارهٔ ۲۵۵: ای دیدن تو حیات جانم
غزل شمارهٔ ۲۵۶: آمد بر من جهان و جانم
غزل شمارهٔ ۲۵۷: به صفت گر چه نقش بی جانم
غزل شمارهٔ ۲۵۸: تا شیفتهٔ عارض گلرنگ فلانم
غزل شمارهٔ ۲۵۹: هر گه که به تو در نگرم خیره بمانم
غزل شمارهٔ ۲۶۰: از عشق ندانم که کیم یا به که مانم
غزل شمارهٔ ۲۶۱: دگر بار ای مسلمانان ستمگر گشت جان...
غزل شمارهٔ ۲۶۲: بی تو یک روز بود نتوانم
غزل شمارهٔ ۲۶۳: روزی من آخر این دل و جان را خطر کنم
غزل شمارهٔ ۲۶۴: ای مسلمانان ندانم چارهٔ دل چون کنم
غزل شمارهٔ ۲۶۵: بی تو ای آرام جانم زندگانی چون کنم
غزل شمارهٔ ۲۶۶: تا کی ز تو من عذاب بینم
غزل شمارهٔ ۲۶۷: بی صحبت تو جهان نخواهم
غزل شمارهٔ ۲۶۸: ای دو زلفت دراز و بالا هم
غزل شمارهٔ ۲۶۹: ای به رخسار کفر و ایمان هم
غزل شمارهٔ ۲۷۰: لبیک زنان عشق ماییم
غزل شمارهٔ ۲۷۱: خورشید تویی و ذره ماییم
غزل شمارهٔ ۲۷۲: ما را میفگنید که ما اوفتادهایم
غزل شمارهٔ ۲۷۳: دلبرا ما دل به چنگال بلا بسپردهایم
غزل شمارهٔ ۲۷۴: از پی تو ز عدم ما به جهان آمدهایم
غزل شمارهٔ ۲۷۵: ما کلاه خواجگی اکنون ز سر بنهاده...
غزل شمارهٔ ۲۷۶: تا ما به سر کوی تو آرام گرفتیم
غزل شمارهٔ ۲۷۷: چشم روشن بادمان کز خود رهایی یافتیم
غزل شمارهٔ ۲۷۸: رورو که دل از مهر تو بد عهد گسستیم
غزل شمارهٔ ۲۷۹: سر بر خط عاشقی نهادیم
غزل شمارهٔ ۲۸۰: ما فوطه و فوطه پوش دیدیم
غزل شمارهٔ ۲۸۱: نه سیم نه دل نه یار داریم
غزل شمارهٔ ۲۸۲: آمد گه آنکه ساغر آریم
غزل شمارهٔ ۲۸۳: ما عشق روی آن نگاریم
غزل شمارهٔ ۲۸۴: خیز تا می خوریم و غم نخوریم
غزل شمارهٔ ۲۸۵: خیز تا دامن ز چرخ هفتمین برتر کشیم
غزل شمارهٔ ۲۸۶: ما قد ترا بندهتر از سرو روانیم
غزل شمارهٔ ۲۸۷: گرچه از جمع بی نیازانیم
غزل شمارهٔ ۲۸۸: ما همه راه لب آن دلبر یغما زنیم
غزل شمارهٔ ۲۸۹: او چنان داند که ما در عشق او کمتر...
غزل شمارهٔ ۲۹۰: باز ماندم در بلایی الغیاث ای دوستان
غزل شمارهٔ ۲۹۱: سنایی را یکی برهان ز ننگ و نام جا...
غزل شمارهٔ ۲۹۲: مرا عشقت بنامیزد بدانسان پرورید ا...
غزل شمارهٔ ۲۹۳: تماشا را یکی بخرام در بستان جان ا...
غزل شمارهٔ ۲۹۴: جانا نخست ما را مرد مدام گردان
غزل شمارهٔ ۲۹۵: ای وصل تو دستگیر مهجوران
غزل شمارهٔ ۲۹۶: عاشقی گر خواهد از دیدار معشوقی نشان
غزل شمارهٔ ۲۹۷: چون در معشوق کوبی حلقه عاشقوار زن
غزل شمارهٔ ۲۹۸: چنگ در فتراک عشق هیچ بت رویی مزن
غزل شمارهٔ ۲۹۹: جام را نام ای سنایی گنج کن
غزل شمارهٔ ۳۰۰: ساقیا مستان خواب آلوده را بیدار کن
غزل شمارهٔ ۳۰۱: خانهٔ طاعات عمارت مکن
غزل شمارهٔ ۳۰۲: قومی که به افلاس گراید دل ایشان
غزل شمارهٔ ۳۰۳: جوانی کردم اندر کار جانان
غزل شمارهٔ ۳۰۴: ز دست مکر وز دستان جانان
غزل شمارهٔ ۳۰۵: همه جانست سر تا پای جانان
غزل شمارهٔ ۳۰۶: تخم بد کردن نباید کاشتن
غزل شمارهٔ ۳۰۷: نینی به ازین باید با دوست وفا کردن
غزل شمارهٔ ۳۰۸: چیست آن زلف بر آن روی پریشان کردن
غزل شمارهٔ ۳۰۹: جانا ز لب آموز کنون بنده خریدن
غزل شمارهٔ ۳۱۰: ای به راه عشق خوبان گام بر میخوار...
غزل شمارهٔ ۳۱۱: ای سنایی در ره ایمان قدم هشیار زن
غزل شمارهٔ ۳۱۲: ای برادر در ره معنی قدم هشیار زن
غزل شمارهٔ ۳۱۳: ای هوایی یار یک ره تو هوای یار زن
غزل شمارهٔ ۳۱۴: گر رهی خواهی زدن بر پردهٔ عشاق زن
غزل شمارهٔ ۳۱۵: عاشقا قفل تجرد بر در آمال زن
غزل شمارهٔ ۳۱۶: خیز ای بت و در کوی خرابی قدمی زن
غزل شمارهٔ ۳۱۷: ای رخ تو بهار و گلشن من
غزل شمارهٔ ۳۱۸: ای نگار دلبر زیبای من
غزل شمارهٔ ۳۱۹: گر کار بجز مستی اسکندر می من
غزل شمارهٔ ۳۲۰: ای دوست ره جفا رها کن
غزل شمارهٔ ۳۲۱: ایا معمار دین اول دل و دین را عما...
غزل شمارهٔ ۳۲۲: این که فرمودت که رو با عاشقان بید...
غزل شمارهٔ ۳۲۳: ای باد به کوی او گذر کن
غزل شمارهٔ ۳۲۴: غلاما خیز و ساقی را خبر کن
غزل شمارهٔ ۳۲۵: غریب و عاشقم بر من نظر کن
غزل شمارهٔ ۳۲۶: بند ترکش یک زمان ای ترک زیبا باز کن
غزل شمارهٔ ۳۲۷: ساقیا برخیز و می در جام کن
غزل شمارهٔ ۳۲۸: ای شوخ دیده اسب جفا بیش زین مکن
غزل شمارهٔ ۳۲۹: جانا دل دشمنان حزین کن
غزل شمارهٔ ۳۳۰: چشمکان پیش من پر آب مکن
غزل شمارهٔ ۳۳۱: مکن آن زلف را چو دال مکن
غزل شمارهٔ ۳۳۲: ای دل ار مولای عشقی یاد سلطانی مکن
غزل شمارهٔ ۳۳۳: جانا اگر چه یار دگر میکنی مکن
غزل شمارهٔ ۳۳۴: ای نموده عاشقی بر زلف و چاک پیرهن
غزل شمارهٔ ۳۳۵: صبر کم گشت و عشق روز افزون
غزل شمارهٔ ۳۳۶: ای ماه ماهان چند ازین ای شاه شاها...
غزل شمارهٔ ۳۳۷: ای چون تو ندیده جم آخر چه جمالست ...
غزل شمارهٔ ۳۳۸: ای رشک رخ حورا آخر چه جمالست این
غزل شمارهٔ ۳۳۹: خواجه سلام علیک آن لب چون نوش بین
غزل شمارهٔ ۳۴۰: خواجه سلام علیک آن لب چون نوش بین
غزل شمارهٔ ۳۴۱: جاوید زی ای تو جان شیرین
غزل شمارهٔ ۳۴۲: اسب را باز کشیدی در زین
غزل شمارهٔ ۳۴۳: ای لعبت مشکین کله بگشای گوی از آن...
غزل شمارهٔ ۳۴۴: چون سخن زان زلف و رخ گویی مگو از ...
غزل شمارهٔ ۳۴۵: گر نشد عاشق دو زلف یار بر رخسار او
غزل شمارهٔ ۳۴۶: ای جهانی پر از حکایت تو
غزل شمارهٔ ۳۴۷: ای شکسته رونق بازار جان بازار تو
غزل شمارهٔ ۳۴۸: ای همه انصافجویان بندهٔ بیداد تو
غزل شمارهٔ ۳۴۹: خنده گریند همی لاف زنان بر در تو
غزل شمارهٔ ۳۵۰: حلقهٔ ارواح بینم گرد حلقهٔ گوش تو
غزل شمارهٔ ۳۵۱: ای شادی و غم ز صلح و جنگ تو
غزل شمارهٔ ۳۵۲: ای مونس جان من خیال تو
غزل شمارهٔ ۳۵۳: ای دریغا گر رسیدی دی به من پیغام تو
غزل شمارهٔ ۳۵۴: موی چون کافور دارم از سر زلفین تو
غزل شمارهٔ ۳۵۵: تا کی از عشوه و بهانهٔ تو
غزل شمارهٔ ۳۵۶: عاشقم بر لعل شکرخای تو
غزل شمارهٔ ۳۵۷: باز افتادیم در سودای تو
غزل شمارهٔ ۳۵۸: ای گشته ز تابش صفای تو
غزل شمارهٔ ۳۵۹: ای کعبهٔ من در سرای تو
غزل شمارهٔ ۳۶۰: تا بدیدم زلف عنبرسای تو
غزل شمارهٔ ۳۶۱: ای ببرده آب آتش روی تو
غزل شمارهٔ ۳۶۲: باد عنبر برد خاک کوی تو
غزل شمارهٔ ۳۶۳: گر خسته دل همی نپسندی بیار رو
غزل شمارهٔ ۳۶۴: ای خواب ز چشم من برون شو
غزل شمارهٔ ۳۶۵: خه خه ای جان علیک عینالله
غزل شمارهٔ ۳۶۶: ای قوم مرا رنجه مدارید علیالله
غزل شمارهٔ ۳۶۷: ای ز آب زندگانی آتشی افروخته
غزل شمارهٔ ۳۶۸: ای دل اندر بیم جان از بهر دل بگدا...
غزل شمارهٔ ۳۶۹: من نه ارزیزم ز کان انگیخته
غزل شمارهٔ ۳۷۰: ای نقاب از روی ماه آویخته
غزل شمارهٔ ۳۷۱: بردیم باز از مسلمانی زهی کافر بچه
غزل شمارهٔ ۳۷۲: آن جام لبالب کن و بردار مرا ده
غزل شمارهٔ ۳۷۳: ساقیا مستان خوابآلوده را آواز ده
غزل شمارهٔ ۳۷۴: ای من مه نو به روی تو دیده
غزل شمارهٔ ۳۷۵: ای مهر تو بر سینهٔ من مهر نهاده
غزل شمارهٔ ۳۷۶: ای سنایی خیز و بشکن زود قفل میکده
غزل شمارهٔ ۳۷۷: زهی سروی که از شرمت همه خوبان سرا...
غزل شمارهٔ ۳۷۸: از عشق آن دو نرجس وز مهر آن دو لاله
غزل شمارهٔ ۳۷۹: دی ناگه از نگارم اندر رسید نامه
غزل شمارهٔ ۳۸۰: پر کن صنما هلاقنینه
غزل شمارهٔ ۳۸۱: جان جز پیش خود چمانه منه
غزل شمارهٔ ۳۸۲: گر بگویی عاشقی با ما هم از یک خان...
غزل شمارهٔ ۳۸۳: سینه مکن گرچه سمن سینهای
غزل شمارهٔ ۳۸۴: عقل و جانم برد شوخی آفتی عیارهای
غزل شمارهٔ ۳۸۵: این چه رنگست برین گونه که آمیختهای
غزل شمارهٔ ۳۸۶: ای جان و جهان من کجایی
غزل شمارهٔ ۳۸۷: جانا نگویی آخر ما را که تو کجایی
غزل شمارهٔ ۳۸۸: ای کرده دلم سوختهٔ درد جدایی
غزل شمارهٔ ۳۸۹: از ماه رخی نوش لبی شوخ بلایی
غزل شمارهٔ ۳۹۰: ای لعل ترا هر دم دعوی خدایی
غزل شمارهٔ ۳۹۱: ای پیشهٔ تو جفانمایی
غزل شمارهٔ ۳۹۲: ای یوسف ایام ز عشق تو سنایی
غزل شمارهٔ ۳۹۳: آخر شرمی بدار چند ازین بدخویی
غزل شمارهٔ ۳۹۴: بتا پای این ره نداری چه پویی
غزل شمارهٔ ۳۹۵: کودکی داشتم خراباتی
غزل شمارهٔ ۳۹۶: ای آنکه به دو لب سبب آب حیاتی
غزل شمارهٔ ۳۹۷: غالیه بر عاج برآمیختی
غزل شمارهٔ ۳۹۸: باز این چه عیاری را شب پوش نهادستی
غزل شمارهٔ ۳۹۹: تا مسند کفر اندر اسلام نهادستی
غزل شمارهٔ ۴۰۰: اگر در کوی قلاشی مرا یکبار بارستی
غزل شمارهٔ ۴۰۱: دلا تا کی سر گفتار داری
غزل شمارهٔ ۴۰۲: آن دلبر عیار من ار یار منستی
غزل شمارهٔ ۴۰۳: یار اگر در کار من بیمار ازین به د...
غزل شمارهٔ ۴۰۴: صنما آن خط مشکین که فراز آوردی
غزل شمارهٔ ۴۰۵: ای راه ترا دلیل دردی
غزل شمارهٔ ۴۰۶: تا معتکف راه خرابات نگردی
غزل شمارهٔ ۴۰۷: زان خط که تو بر عارض گلنار کشیدی
غزل شمارهٔ ۴۰۸: زهی پیمان شکن دلبر نکوپیمان به سر...
غزل شمارهٔ ۴۰۹: دلم بردی و جان بر کار داری
غزل شمارهٔ ۴۱۰: روی چو ماه داری زلف سیاه داری
غزل شمارهٔ ۴۱۱: ای آنکه رخ چو ماه داری
غزل شمارهٔ ۴۱۲: انصاف بده که نیک یاری
غزل شمارهٔ ۴۱۳: در ره روش عشق چه میری چه اسیری
غزل شمارهٔ ۴۱۴: عشق و شراب و یار و خرابات و کافری
غزل شمارهٔ ۴۱۵: نگویی تا به گلبن بر چه غلغل دارد ...
غزل شمارهٔ ۴۱۶: چرا ز روی لطافت بدین غریب نسازی
غزل شمارهٔ ۴۱۷: ای گل آبدار نوروزی
غزل شمارهٔ ۴۱۸: ای سنایی چو تو در بند دل و جان باشی
غزل شمارهٔ ۴۱۹: لولو خوشاب من از چنگ شد یکبارگی
غزل شمارهٔ ۴۲۰: به درگاه عشقت چه نامی چه ننگی
غزل شمارهٔ ۴۲۱: الا ای لعبت ساقی ز می پر کن مرا ج...
غزل شمارهٔ ۴۲۲: ای پسر گونه ز عشقت دست بر سر دارمی
غزل شمارهٔ ۴۲۳: تا به گرد روی آن شیرین پسر گردم همی
غزل شمارهٔ ۴۲۴: ای چشم و چراغ آن جهانی
غزل شمارهٔ ۴۲۵: ای زبدهٔ راز آسمانی
غزل شمارهٔ ۴۲۶: تو آفت عقل و جان و دینی
غزل شمارهٔ ۴۲۷: گاه آن آمد بتا کاندر خرابی دم زنی
غزل شمارهٔ ۴۲۸: دلم بربود شیرینی نگاری سرو سیمینی
غزل شمارهٔ ۴۲۹: الا ای نقش کشمیری الا ای حور خرگاهی
غزل شمارهٔ ۴۳۰: عاشق نشوی اگر توانی
غزل شمارهٔ ۴۳۱: ربی و ربکالله ای ماه تو چه ماهی
غزل شمارهٔ ۴۳۲: برخی رویتان من ای رویتان چو ماهی
غزل شمارهٔ ۴۳۳: صنما چبود اگر بوسگکی وام دهی
غزل شمارهٔ ۴۳۴: گفتی که نخواهیم ترا گر بت چینی
غزل شمارهٔ ۴۳۵: صبحدمان مست برآمد ز کوی