خانه
صفحهاصلی
شاعران
سنایی
دیوان اشعار
قصاید و قطعات
اشتراکگذاری
×
اشتراک گذاری
تلگرام
توییتر
فیسبوک
شمارهٔ ۱ - قصیده: ذات رومی محرم آمد پاک دل کرباس را
شمارهٔ ۲: خیز ای دل زین برافگن مرکب تحویل را
شمارهٔ ۳: نبودی دین اگر اقبال مرد مصطفایی را
شمارهٔ ۴: ای که اطفال به گهواره درون از ستمت
شمارهٔ ۵: روزگار ای بزرگ چاکر تست
شمارهٔ ۶: تلخ کرد از حدیث خویش طبیب
شمارهٔ ۷: چند گویی که بیا تا بر وزانت برم
شمارهٔ ۸: ای برآراسته از لطف و سخا معدن خویش
شمارهٔ ۹: گفتی به پیش خواجه که این غزنوی غرست
شمارهٔ ۱۰: تا نهان گشت آفتاب خواجگان در زیر ...
شمارهٔ ۱۱: مال هست از درون دل چون مار
شمارهٔ ۱۲ - در مدح نظامی: ای که چون اندر بنان آری قصب هنگام...
شمارهٔ ۱۳: ای که هفت اقلیم و چار ارکان عالم ...
شمارهٔ ۱۴ - در رثای امیر معزی: گرتیر فلک داد کلاهی به معزی
شمارهٔ ۱۵ - در مذمت دنیا: گنده پیریست تیره روی جهان
شمارهٔ ۱۶: قدر مردم سفر پدید آرد
شمارهٔ ۱۷: عرش مقاما زر کن کعبهٔ جاهت
شمارهٔ ۱۸: آن تو کوری نه جهان تاریکست
شمارهٔ ۱۹ - در هجای علی سه بوسش: پیش ازین گفتم سه بوسش را همی
شمارهٔ ۲۰ - در مذمت بخیلی گوید: دیگ خواجه ز گوشت دوشیزهست
شمارهٔ ۲۱ - در رثای منصور سعید: خواجه منصور بپژمرد ز مرگ
شمارهٔ ۲۲: ای جود تو ز لذت بخشش سوال جوی
شمارهٔ ۲۳: به مادرم گفتم ای بد مهر مادر
شمارهٔ ۲۴: هر جا که روضهایست وردیست
شمارهٔ ۲۵: به همه وقت دلیری نکنند
شمارهٔ ۲۶ - شکایت از روزگار: ضربت گردون دون آزادگان را خسته کرد
شمارهٔ ۲۷: جان من خیز و جام باده بیار
شمارهٔ ۲۸: برخیز و برافروز هلا قبلهٔ زردشت
شمارهٔ ۲۹: پسر هند اگر چه خال منست
شمارهٔ ۳۰: ای ماه صیام ار چه مرا خود خطری نیست
شمارهٔ ۳۱: زین پسم با دیو مردم پیکر و پیکار ...
شمارهٔ ۳۲: ای سنایی خواجگی با عشق جانان شرط ...
شمارهٔ ۳۳: هر که در خطهٔ مسلمانیست
شمارهٔ ۳۴: آمد آن حور و دست من بربست
شمارهٔ ۳۵: آمد آن رگ زن مسیح پرست
شمارهٔ ۳۶: مرحبا بحری که آبش لذت از کوثر گرفت
شمارهٔ ۳۷ - در توحید: ای همه جانها ز تو پاینده جان چون ...
شمارهٔ ۳۸: ای شده پیر و عاجز و فرتوت
شمارهٔ ۳۹ - در ذم مردم بلخ: از بس غر و غر زن که به بلخند ادیب...
شمارهٔ ۴۰: ای دل نیک مذهب و منهاج
شمارهٔ ۴۱: گفتی که بترسد ز همه خلق سنایی
شمارهٔ ۴۲ - در رثای امیر معزی: تا چند معزای معزی که خدایش
شمارهٔ ۴۳: بیطمع باش اگر همی خواهی
شمارهٔ ۴۴: یک نیمه عمر خویش به بیهودگی به باد
شمارهٔ ۴۵: گر چه شمشیر حیدر کرار
شمارهٔ ۴۶: من نگویم که قاسمالارزاق
شمارهٔ ۴۷: مرا به غزنین بسیار دوستان بودند
شمارهٔ ۴۸: خواجه در غم من ار گفت که چون بیخ...
شمارهٔ ۴۹: چه ممسکی که ز جود تو قطرهای نچکد
شمارهٔ ۵۰: سرشگی کز غم معشوق بارم
شمارهٔ ۵۱: ای که از بهر خدمت در تو
شمارهٔ ۵۲: ای خواجه اگر قامت اقبال تو امروز
شمارهٔ ۵۳: چون ز بد گوی من سخن شنوی
شمارهٔ ۵۴ - در رثای زکی الدین بلخی: روح مجرد شد خواجه زکی
شمارهٔ ۵۵: صدر اسلام زنده گشت و نمرد
شمارهٔ ۵۶: به گرمای تموز از سرد سوزش
شمارهٔ ۵۷ - در مدح مسعود سعد سلمان: ای عمیدی که باز غزنین را
شمارهٔ ۵۸ : شکر ایزد را که تا من بودهام
شمارهٔ ۵۹: آنچه دی کرد به من آن پسر سر گرغر
شمارهٔ ۶۰: آنکه تدبیر ظفر گستر او گر خواهد
شمارهٔ ۶۱: با سنایی سره بود او چو یکی دانگ ن...
شمارهٔ ۶۲ - در جواب هجای یکی از معاندان: سرخ گویی همیشه غر باشد
شمارهٔ ۶۳: هیچ کس نیست کز برای سه دال
شمارهٔ ۶۴: از جواب و سوال ما دانی
شمارهٔ ۶۵: چرا نه مردم دانا چنان زید که به غم
شمارهٔ ۶۶: خواجگانی که اندرین حضرت
شمارهٔ ۶۷: دل منه با زنان از آنکه زنان
شمارهٔ ۶۸: خادمان را ز بهر آن بخرند
شمارهٔ ۶۹: منشین با بدان که صحبت بد
شمارهٔ ۷۰: دوستی گفت صبر کن زیراک
شمارهٔ ۷۱: ای سنایی کسی به جد و به جهد
شمارهٔ ۷۲: با دلی رفته به استسقا
شمارهٔ ۷۳: آخر این آمدنم نزد تو تا چند بود
شمارهٔ ۷۴ - در هجای «معجزی» شاعر: معجزی خود ز معجز ادبار
شمارهٔ ۷۵: چون خاک باش در همه احوال بردبار
شمارهٔ ۷۶: دور عالم جز به آخر نامدست از بهر ...
شمارهٔ ۷۷: چون تو شدی پیر بلندی مجوی
شمارهٔ ۷۸ - در حادثهٔ زهر خوردن سرهنگ محمد خطیبی و انگشتری فرستادن سلطان مسعود رحمةالله علیه گوید و او را ستاید: زهی سزای محامد محمد بن خطیب
شمارهٔ ۷۹ : ای صدر اجل قوام دولت
شمارهٔ ۸۰ : اگر معمار جاه او نباشد
شمارهٔ ۸۱ : عزیز عمر چنان مگذران که آخر کار
شمارهٔ ۸۲ : با بقای پدر پسر ناید
شمارهٔ ۸۳ : مبر تو رنج که روزی به رنج نفزاید
شمارهٔ ۸۴ : ز راه رفتن و آسودنم چه سود و زیان
شمارهٔ ۸۵ : داستان پسر هند مگر نشنیدی
شمارهٔ ۸۶: اگر رای رحمت شود با دلم
شمارهٔ ۸۷ : چون شکرم در آب دو چشم و دلم فلک
شمارهٔ ۸۸: کسی کز کار قلاشی برو بعضی عیان گردد
شمارهٔ ۸۹: نمیداند مگر آنکس مراد از کشف حال...
شمارهٔ ۹۰: اول خلل ای خواجه ترا در امل آید
شمارهٔ ۹۱: ای بس که نباشی تو و ای بس که درین...
شمارهٔ ۹۲: کسی را که سر حقیقت عیان شد
شمارهٔ ۹۳: عاشق دیندار باید تا که درد دین کشد
شمارهٔ ۹۴: گر سنایی دم زند آتش درین عالم زند
شمارهٔ ۹۵ - در رثای زکیالدین بلخی: ای برادر زکی بمرد و بشد
شمارهٔ ۹۶: ای دریغا که روز برنایی
شمارهٔ ۹۷: این جهان بر مثال مرداریست
شمارهٔ ۹۸: ز جمله نعمت دنیا چو تندرستی نیست
شمارهٔ ۹۹: مردمان یک چند از تقوا و دین راندن...
شمارهٔ ۱۰۰: زن مخواه و ترک زن کن کاندرین ایام...
شمارهٔ ۱۰۱: ای به نزد عاشقان از شاهدی
شمارهٔ ۱۰۲: هیچ نیکو نبود هرگز بد
شمارهٔ ۱۰۳ - در صف خانگاه محمد منصور واقع در سرخس که وی در آن داروخانه و کتابخانه برای فقرا و درویشان بنیاد نهاد: لب روح الله ست یا دم صور
شمارهٔ ۱۰۴: اگر چون زر نخواهی روی عاشق
شمارهٔ ۱۰۵: ای سنایی به گرد حران گرد
شمارهٔ ۱۰۶: هر که زین پیش بود امیر سخن
شمارهٔ ۱۰۷: اگر ریش خواجه ببرند پاک
شمارهٔ ۱۰۸: ای خداوند قایم قدوس
شمارهٔ ۱۰۹: چو خواهم کرد زرق و هزل و ریواس
شمارهٔ ۱۱۰: ای مرد سفر در طلب زاد سفر باش
شمارهٔ ۱۱۱ - در رثای یکی از بزرگان: گوهر روح بود خواجه وزیر
شمارهٔ ۱۱۲: گر مقصر شدم به خدمت تو
شمارهٔ ۱۱۳: ز تو ای چرخ نیلی رنگ دارم
شمارهٔ ۱۱۴: ثنا گفتیم ما مر خواجهای را
شمارهٔ ۱۱۵: ای آنکه ترا در تو تویی نیست تصرف
شمارهٔ ۱۱۶: بجهم از بد ایام چنانک
شمارهٔ ۱۱۷: گفت بر دوخته مرا شعری
شمارهٔ ۱۱۸: طلوع مهر سعادت به ساحت اقبال
شمارهٔ ۱۱۹: تو مرا از نسب و جان و خرد خویش منی
شمارهٔ ۱۲۰: هر چند در میان دو گویم زمین و چرخ
شمارهٔ ۱۲۱: آن حور روح فش را بر عقل جلوه کردم
شمارهٔ ۱۲۲: زشت همی گویی هر ساعتم
شمارهٔ ۱۲۳: چو بر قناعت ازین گونه دسترس دارم
شمارهٔ ۱۲۴: ای یوسف نامی که همیشه چو زلیخا
شمارهٔ ۱۲۵: عمر دو نیمهست و ازین بیش نیست
شمارهٔ ۱۲۶: چند روزی درین جهان بودم
شمارهٔ ۱۲۷: از زهر به مغزم رسید بویی
شمارهٔ ۱۲۸: خواجه بفزود ولیکن بدرم
شمارهٔ ۱۲۹: چون من بره سخن درون آیم
شمارهٔ ۱۳۰: گاهی ز دل بود گله گاهی ز دیدهام
شمارهٔ ۱۳۱: از خلد برین یاد کنم روی تو بینم
شمارهٔ ۱۳۲: دی بدان رستهٔ صرافان من بر در تیم
شمارهٔ ۱۳۳ - در مدح عمادالدین محمدبن منصور: ای محمد نام و احمد خلق و محمودی شیم
شمارهٔ ۱۳۴ - این قطعه را بر گور نظام الملک محمد نوشتند: ما فرش بزرگی به جهان باز کشیدیم
شمارهٔ ۱۳۵: گر تو به دو گانهای ز ما پیشی
شمارهٔ ۱۳۶: ای علایی ببین و نیک ببین
شمارهٔ ۱۳۷: گفت حکیمی که مفرح بود
شمارهٔ ۱۳۸: چند گویی که زحمتت کردم
شمارهٔ ۱۳۹: منم آن مفلسی که کیسهٔ من
شمارهٔ ۱۴۰: ای به عین حقیقت اندر عین
شمارهٔ ۱۴۱: چنگری ای پارسا در عاشق مسکین به کین
شمارهٔ ۱۴۲: در طریق دین قدم پیوسته بوذر وار زن
شمارهٔ ۱۴۳: پای بلقاسم ز پای بلحکم بشناس نیک
شمارهٔ ۱۴۴: زهرهٔ مردان نداری خدمت سلطان مکن
شمارهٔ ۱۴۵: ای برادر خویش را زین جمع خودبینان...
شمارهٔ ۱۴۶: دعوی دین میکنی با نفس دمسازی مکن
شمارهٔ ۱۴۷: یک روز بپرسید منوچهر ز سالار
شمارهٔ ۱۴۸: روزگاریست که کان گهرند
شمارهٔ ۱۴۹: خواهد که شاعران جهان بی صله همی
شمارهٔ ۱۵۰: چو شعر حکیمانه گفتم ترا
شمارهٔ ۱۵۱: هر که چون کاغذ و قلم باشد
شمارهٔ ۱۵۲: ای خرد را جمال و جان را زین
شمارهٔ ۱۵۳ - در مدح جمال المعاشرین قوال: ای جمال معاشران چونست
شمارهٔ ۱۵۴ - در مدح بهرامشاه: خواجه سلام علیک کو لب چون نوش او
شمارهٔ ۱۵۵ - در مدح بهرامشاه: خواجه غلط کرده است در چه؟ در ابرو...
شمارهٔ ۱۵۶ - در رثای ابوالمعالی احمد بن یوسف: رفت قاضی بلمعالی ای سنایی آه کو
شمارهٔ ۱۵۷ - در هجای علی سه بوسش: ایا کشیخان بد اصل ای سه بوسش
شمارهٔ ۱۵۸: با تو باشم از تو نندیشم که با فضل...
شمارهٔ ۱۵۹: در چشمت ای رفیقک ای خام قلتبان
شمارهٔ ۱۶۰ - تقاضای گوشت و انگور: ای چو ماهی نشسته در خرگاه
شمارهٔ ۱۶۱ - در رثای محمد بهروز: اعتقاد محمد بهروز
شمارهٔ ۱۶۲: گفتم بنالم از تو به یاران و دوستان
شمارهٔ ۱۶۳: ای فلک شمس شرف جاه تو
شمارهٔ ۱۶۴: بخور من بود دود درمنه
شمارهٔ ۱۶۵: ای تیر غم و رنج بسی خورده و برده
شمارهٔ ۱۶۶: ای زده بر فلک سراپرده
شمارهٔ ۱۶۷: این چه قرنست اینکه در خوابند بیدا...
شمارهٔ ۱۶۸: شغل سرهنگان دین از مرد متواری مجوی
شمارهٔ ۱۶۹: تا کی اندر راه دین با نفس دمسازی ...
شمارهٔ ۱۷۰ - در مدح خواجه اسماعیل شنیزی: علم و عمل خواجه اسماعیل شنیزی
شمارهٔ ۱۷۱: اگر پای تو از خط خطا گامی بعیدستی
شمارهٔ ۱۷۲: پسری دیدم پوشیده قبای
شمارهٔ ۱۷۳: به هفت کشور تا شکر پنج و ده گویم
شمارهٔ ۱۷۴: سخا و سخن جان محضست ایرا
شمارهٔ ۱۷۵: نکند دانا مستی نخورد عاقل می
شمارهٔ ۱۷۶: کسی را کو نسب پاکیزه باشد
شمارهٔ ۱۷۷: شربهای جهان همه خوردیم
شمارهٔ ۱۷۸: شد دیدهٔ من سپید از وعدت
شمارهٔ ۱۷۹ - از زبان تیر خراس: ای لاف زنی که هر کجا هستی
شمارهٔ ۱۸۰: چون به ملک اندر بر آرد گردی از مر...
شمارهٔ ۱۸۱ - هم در هجای معجزی شاعر: معجز معجزی پدید آمد
شمارهٔ ۱۸۲ - در رثای امیر معزی: شد باز گهر طبع گهرزای معزی
شمارهٔ ۱۸۳ - و نیز: سخن را به خواب اندرون دوش گفتم
شمارهٔ ۱۸۴ - در هجای علی سه بوسش: ای سه بوسش به آدمی ناژی
شمارهٔ ۱۸۵: روی من شد چو زر و دیده چو سیم
شمارهٔ ۱۸۶: زشتم خواندی و راست گفتی
شمارهٔ ۱۸۷: خسرو از مازندران آید همی
شمارهٔ ۱۸۸ - در هجای شهابی: مرا شهابی گر هجو کرد صد خروار
شمارهٔ ۱۸۹: خواندم حکایتی ز کتابی که جمع کرد
شمارهٔ ۱۹۰: ای کاشکی ز مادر گیتی نزادمی
شمارهٔ ۱۹۱: خود درشتی گر ببیند کور چشم و کور دل
شمارهٔ ۱۹۲: احوال خود چه عرض کنم هر زمان همی
شمارهٔ ۱۹۳: گوگرد سرخ خواست ز من سبز من پریر
شمارهٔ ۱۹۴ - در رثاء: تابوت مرا باز کن ای خواجه زمانی
شمارهٔ ۱۹۵: هم اکنون از هم اکنون داد بستان
شمارهٔ ۱۹۶: چونت نپرسم بگویی اینت کراهت
شمارهٔ ۱۹۷: اگر بد گمان گشتی ای دوست بر من
شمارهٔ ۱۹۸ - در هجای معجزی: حاجت صد هزار ... قوی
شمارهٔ ۱۹۹: آدمی را دو بلا کرد رهی
شمارهٔ ۲۰۰: به خدای ار گل بهار بوی
شمارهٔ ۲۰۱: ای سنایی به گرد شرک مپوی
شمارهٔ ۲۰۲: ای روی زردفام تو بر گردن نزار
شمارهٔ ۲۰۳: ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
شمارهٔ ۲۰۴: در شهر مرد نیست ز من نابکارتر