خانه
صفحهاصلی
شاعران
انوری
دیوان اشعار
غزلیات
اشتراکگذاری
×
اشتراک گذاری
تلگرام
توییتر
فیسبوک
غزل شمارهٔ ۱: بیا ای جان بیا ای جان بیا فریاد ر...
غزل شمارهٔ ۲: جرمی ندارم بیش از این کز جان وفاد...
غزل شمارهٔ ۳: ای کرده خجل بتان چین را
غزل شمارهٔ ۴: ای کرده در جهان غم عشقت سمر مرا
غزل شمارهٔ ۵: تا بود در عشق آن دلبر گرفتاری مرا
غزل شمارهٔ ۶: گر باز دگرباره ببینم مگر اورا
غزل شمارهٔ ۷: از دور بدیدم آن پری را
غزل شمارهٔ ۸: جانا به جان رسید ز عشق تو کار ما
غزل شمارهٔ ۹: ای غارت عشق تو جهانها
غزل شمارهٔ ۱۰: ای از بنفشه ساخته گلبرگ را نقاب
غزل شمارهٔ ۱۱: خهخه به نام ایزد آن روی کیست یارب
غزل شمارهٔ ۱۲: خه از کجات پرسم چونست روزگارت
غزل شمارهٔ ۱۳: در همه عالم وفاداری کجاست
غزل شمارهٔ ۱۴: غم عشق تو از غمها نجاتست
غزل شمارهٔ ۱۵: تا دل مسکین من در کار تست
غزل شمارهٔ ۱۶: جرم رهی دوستی روی تست
غزل شمارهٔ ۱۷: دل در آن یار دلاویز آویخت
غزل شمارهٔ ۱۸: ای به دیدهٔ دریغ خاک درت
غزل شمارهٔ ۱۹: رخت مه را رخ و فرزین نهادست
غزل شمارهٔ ۲۰: گلبن عشق تو بیخار آمدست
غزل شمارهٔ ۲۱: پایم از عشق تو در سنگ آمدست
غزل شمارهٔ ۲۲: کارم ز غمت به جان رسیدست
غزل شمارهٔ ۲۳: حسن را از وفا چه آزارست
غزل شمارهٔ ۲۴: معشوقه به رنگ روزگارست
غزل شمارهٔ ۲۵: ز عشق تو نهانم آشکارست
غزل شمارهٔ ۲۶: ای یار مرا غم تو یارست
غزل شمارهٔ ۲۷: یارب چه بلا که عشق یارست
غزل شمارهٔ ۲۸: هر شکن در زلف تو از مشک دالی دیگرست
غزل شمارهٔ ۲۹: امید وصل تو کاری درازست
غزل شمارهٔ ۳۰: مهرت به دل و به جان دریغست
غزل شمارهٔ ۳۱: ای برادر عشق سودایی خوشست
غزل شمارهٔ ۳۲: کار دل از آرزوی دوست به جانست
غزل شمارهٔ ۳۳: عشق تو از ملک جهان خوشترست
غزل شمارهٔ ۳۴: عشق تو قضای آسمانست
غزل شمارهٔ ۳۵: هرکه چون من به کفرش ایمانست
غزل شمارهٔ ۳۶: مرا دانی که بیتو حال چونست
غزل شمارهٔ ۳۷: جمالت بر سر خوبی کلاهست
غزل شمارهٔ ۳۸: عشق تو دل را نکو پیرایهایست
غزل شمارهٔ ۳۹: هرکس که غم ترا فسانهست
غزل شمارهٔ ۴۰: بازماندم در غم و تیمار او تدبیر چ...
غزل شمارهٔ ۴۱: دل بیتو به صدهزار زاریست
غزل شمارهٔ ۴۲: ماه چون چهرهٔ زیبای تو نیست
غزل شمارهٔ ۴۳: از تو بریدن صنما روی نیست
غزل شمارهٔ ۴۴: روی برگشتنم از روی تو نیست
غزل شمارهٔ ۴۵: جانا دلم از خال سیاه تو به حالیست
غزل شمارهٔ ۴۶: عشق تو بیروی تو درد دلیست
غزل شمارهٔ ۴۷: در همه مملکت مرا جانیست
غزل شمارهٔ ۴۸: مکن ای دل که عشق کار تو نیست
غزل شمارهٔ ۴۹: بیمهر جمال تو دلی نیست
غزل شمارهٔ ۵۰: یار با من چون سر یاری نداشت
غزل شمارهٔ ۵۱: باز کی گیرم اندر آغوشت
غزل شمارهٔ ۵۲: رایت حسن تو از مه برگذشت
غزل شمارهٔ ۵۳: یار ما را به هیچ برنگرفت
غزل شمارهٔ ۵۴: سخت خوشی چشم بدت دورباد
غزل شمارهٔ ۵۵: از بس که کشیدم از تو بیداد
غزل شمارهٔ ۵۶: مرا با دلبری کاری بیفتاد
غزل شمارهٔ ۵۷: هرکس که ز حال من خبر یابد
غزل شمارهٔ ۵۸: جان ز رازت خبر نمییابد
غزل شمارهٔ ۵۹: در دور تو کم کسی امان یابد
غزل شمارهٔ ۶۰: حسنت اندر جهان نمیگنجد
غزل شمارهٔ ۶۱: یار گرد وفا نمیگردد
غزل شمارهٔ ۶۲: عشق تو بر هرکه عافیت بهسر آرد
غزل شمارهٔ ۶۳: یار دل در میان نمیآرد
غزل شمارهٔ ۶۴: عشق هر محنتی به روی آرد
غزل شمارهٔ ۶۵: زلف تو تکیه بر قمر دارد
غزل شمارهٔ ۶۶: تا ماهرویم از من رخ در حجیب دارد
غزل شمارهٔ ۶۷: مرا تا کی فلک رنجور دارد
غزل شمارهٔ ۶۸: با قد تو قد سرو خم دارد
غزل شمارهٔ ۶۹: جان نقش رخ تو بر نگین دارد
غزل شمارهٔ ۷۰: یار با هرکسی سری دارد
غزل شمارهٔ ۷۱: دلبر هنوز ما را از خود نمیشمارد
غزل شمارهٔ ۷۲: تا کار مرا وصل تو تیمار ندارد
غزل شمارهٔ ۷۳: به بیل عشق تو دل گل ندارد
غزل شمارهٔ ۷۴: دلم را انده جان میندارد
غزل شمارهٔ ۷۵: آرزوی روی تو جانم ببرد
غزل شمارهٔ ۷۶: بدیدم جهان را نوایی ندارد
غزل شمارهٔ ۷۷: بتی دارم که یک ساعت مرا بیغم بنگ...
غزل شمارهٔ ۷۸: عشقم این بار جهان بخواهد برد
غزل شمارهٔ ۷۹: حلقهٔ زلف تو بر گوش همی جان ببرد
غزل شمارهٔ ۸۰: روی تو آرام دلها میبرد
غزل شمارهٔ ۸۱: صبر کن ای تن که آن بیداد هجران بگ...
غزل شمارهٔ ۸۲: عشق ترا خرد نباید شمرد
غزل شمارهٔ ۸۳: ای مانده من از جمال تو فرد
غزل شمارهٔ ۸۴: جمالش از جهان غوغا برآورد
غزل شمارهٔ ۸۵: باز دستم به زیر سنگ آورد
غزل شمارهٔ ۸۶: حسنش از رخ چو پرده برگیرد
غزل شمارهٔ ۸۷: هر کرا با تو کار درگیرد
غزل شمارهٔ ۸۸: مرا صوت نمیبندد که دل یاری دگر گ...
غزل شمارهٔ ۸۹: نه دل کم عشق یار میگیرد
غزل شمارهٔ ۹۰: دل راه صلاح برنمیگیرد
غزل شمارهٔ ۹۱: نه وعدهٔ وصلت انتظار ارزد
غزل شمارهٔ ۹۲: جانا دهان تنگت صد تنگ شکر ارزد
غزل شمارهٔ ۹۳: درد تو صدهزار جان ارزد
غزل شمارهٔ ۹۴: از وصل تو آتش جگر خیزد
غزل شمارهٔ ۹۵: چون کسی نیست که از عشق تو فریاد رسد
غزل شمارهٔ ۹۶: دست در وصل یار مینرسد
غزل شمارهٔ ۹۷: دردم فزود و دست به درمان نمیرسد
غزل شمارهٔ ۹۸: هرچه با من کنی روا باشد
غزل شمارهٔ ۹۹: نه چو شیرین لبت شکر باشد
غزل شمارهٔ ۱۰۰: رنگ عاشق چو زعفران باشد
غزل شمارهٔ ۱۰۱: ترا کز نیکوان یاری نباشد
غزل شمارهٔ ۱۰۲: مرا گر چون تو دلداری نباشد
غزل شمارهٔ ۱۰۳: بیعشق توام به سر نخواهد شد
غزل شمارهٔ ۱۰۴: حسن تو بر ماه لشکر میکشد
غزل شمارهٔ ۱۰۵: بدرود شب دوش که چون ماه برآمد
غزل شمارهٔ ۱۰۶: زلفت چو به دلبری درآمد
غزل شمارهٔ ۱۰۷: مرا تاثیر عشقت بر دل آمد
غزل شمارهٔ ۱۰۸: با روی دلفروزت سامان بنمیماند
غزل شمارهٔ ۱۰۹: جانا دلم از غمت به جان آمد
غزل شمارهٔ ۱۱۰: عجب عجب که ترا یاد دوستان آمد
غزل شمارهٔ ۱۱۱: رخ خوبت خدای میداند
غزل شمارهٔ ۱۱۲: نه در وصال تو بختم به کام دل برساند
غزل شمارهٔ ۱۱۳: هرچه مرا روی تو به روی رساند
غزل شمارهٔ ۱۱۴: مرا مرنجان کایزد ترا برنجاند
غزل شمارهٔ ۱۱۵: حسن تو گر بر همین قرار بماند
غزل شمارهٔ ۱۱۶: طاقت عشق تو زین بیشم نماند
غزل شمارهٔ ۱۱۷: درد تو دلا نهان نماند
غزل شمارهٔ ۱۱۸: در همه آفاق دلداری نماند
غزل شمارهٔ ۱۱۹: عشق تو ز دل برید نتواند
غزل شمارهٔ ۱۲۰: گل رخسار تو چون دسته بستند
غزل شمارهٔ ۱۲۱: آن شوخ دیده دیده چو بر هم نمیزند
غزل شمارهٔ ۱۲۲: هرکرا عشقت به هم برمیزند
غزل شمارهٔ ۱۲۳: هرچ از وفا به جای من آن بیوفا کند
غزل شمارهٔ ۱۲۴: نوبت حسن ترا لطف تو گر پنج کند
غزل شمارهٔ ۱۲۵: گر وفا با جمال یار کند
غزل شمارهٔ ۱۲۶: معشوق دل ببرد و همی قصد دین کند
غزل شمارهٔ ۱۲۷: جان وصال تو تقاضا میکند
غزل شمارهٔ ۱۲۸: دل به عشقش رخ به خون تر میکند
غزل شمارهٔ ۱۲۹: حسن تو عشق من افزون میکند
غزل شمارهٔ ۱۳۰: یار در خوبی قیامت میکند
غزل شمارهٔ ۱۳۱: زلفش اندر جور تلقین میکند
غزل شمارهٔ ۱۳۲: عالمی در ره تو حیرانند
غزل شمارهٔ ۱۳۳: گرد ترا دل همی چنان خواهد
غزل شمارهٔ ۱۳۴: یارم این بار، بار میندهد
غزل شمارهٔ ۱۳۵: هرکه دل بر چون تو دلداری نهد
غزل شمارهٔ ۱۳۶: دوش آنکه همه جهان ما بود
غزل شمارهٔ ۱۳۷: من آن نیم که مرا بیتو جان تواند ...
غزل شمارهٔ ۱۳۸: آن روزگار کو که مرا یار یار بود
غزل شمارهٔ ۱۳۹: دوش تا صبح یار در بر بود
غزل شمارهٔ ۱۴۰: ای دلبر عیار ترا یار توان بود
غزل شمارهٔ ۱۴۱: آنچه بر من در غم آن نامسلمان میرود
غزل شمارهٔ ۱۴۲: آب جمال جمله به جوی تو میرود
غزل شمارهٔ ۱۴۳: دست در روزگار مینشود
غزل شمارهٔ ۱۴۴: وصلت به آب دیده میسر نمیشود
غزل شمارهٔ ۱۴۵: چون نیستی آنچنان که میباید
غزل شمارهٔ ۱۴۶: دوستی یک دلم همی باید
غزل شمارهٔ ۱۴۷: دل در هوست ز جان برآید
غزل شمارهٔ ۱۴۸: ز هجران تو جانم میبرآید
غزل شمارهٔ ۱۴۹: آنرا که غمت ز در درآید
غزل شمارهٔ ۱۵۰: صبر با عشق بس نمیآید
غزل شمارهٔ ۱۵۱: درد سر دل به سر نمیآید
غزل شمارهٔ ۱۵۲: یا وصل ترا عنایتی باید
غزل شمارهٔ ۱۵۳: ز عمرم بیتو درد دل فزاید
غزل شمارهٔ ۱۵۴: از نازکی که رنگ رخ یار مینماید
غزل شمارهٔ ۱۵۵: چو کاری ز یارم همی برنیاید
غزل شمارهٔ ۱۵۶: به عمری در کفم یاری نیاید
غزل شمارهٔ ۱۵۷: ز عهد تو بوی وفا مینیاید
غزل شمارهٔ ۱۵۸: طاقتم در فراق تو برسید
غزل شمارهٔ ۱۵۹: غارت عشقت به دل و جان رسید
غزل شمارهٔ ۱۶۰: ساقیا بادهٔ صبوح بیار
غزل شمارهٔ ۱۶۱: هیچ دانی که سر صحبت ما دارد یار
غزل شمارهٔ ۱۶۲: سلام علیک ای جفا پیشه یار
غزل شمارهٔ ۱۶۳: ای غم تو جسم را جانی دگر
غزل شمارهٔ ۱۶۴: دلدار به طبع گشت رام آخر
غزل شمارهٔ ۱۶۵: ای شده از رخ تو تاب قمر
غزل شمارهٔ ۱۶۶: ای پسر بردهٔ قلندر گیر
غزل شمارهٔ ۱۶۷: دلا در عاشقی جانی زیانگیر
غزل شمارهٔ ۱۶۸: ای جهان را به حضرت تو نیاز
غزل شمارهٔ ۱۶۹: تختهٔ عشق برنوشتم باز
غزل شمارهٔ ۱۷۰: قیامت میکنی ای کافر امروز
غزل شمارهٔ ۱۷۱: جمالت عشق میافزاید امروز
غزل شمارهٔ ۱۷۲: چارهٔ عشق تو نداند کس
غزل شمارهٔ ۱۷۳: جانا به غریبستان چندین بنماند کس
غزل شمارهٔ ۱۷۴: نگارا بر سر عهد و وفا باش
غزل شمارهٔ ۱۷۵: باز دوش آن صنم بادهفروش
غزل شمارهٔ ۱۷۶: دوش در ره نگارم آمد پیش
غزل شمارهٔ ۱۷۷: به جان آمد مرا کار از دل خویش
غزل شمارهٔ ۱۷۸: کرا در شهر برگویم غم دل
غزل شمارهٔ ۱۷۹: ساقی اندر خواب شد خیز ای غلام
غزل شمارهٔ ۱۸۰: مست از درم درآمد دوش آن مه تمام
غزل شمارهٔ ۱۸۱: تا به مهر تو تولا کردهام
غزل شمارهٔ ۱۸۲: بدو چشم تو که تا زندهام
غزل شمارهٔ ۱۸۳: تا رنگ مهر از رخ روشن گرفتهام
غزل شمارهٔ ۱۸۴: یعلمالله که دوستدار توام
غزل شمارهٔ ۱۸۵: روی ندارم که روی از تو بتابم
غزل شمارهٔ ۱۸۶: کس نداند کز غمت چون سوختم
غزل شمارهٔ ۱۸۷: آخر در زهد و توبه دربستم
غزل شمارهٔ ۱۸۸: دل از خوبان دیگر برگرفتم
غزل شمارهٔ ۱۸۹: ای زلف تابدار ترا صدهزار خم
غزل شمارهٔ ۱۹۰: دردا و دریغا که دل از دست بدادم
غزل شمارهٔ ۱۹۱: برآنم کز تو هرگز برنگردم
غزل شمارهٔ ۱۹۲: ای مسلمانان ز جان سیر آمدم
غزل شمارهٔ ۱۹۳: در دست غم یار دلارام بماندم
غزل شمارهٔ ۱۹۴: بدان عزمم که دیگر ره به میخانه کم...
غزل شمارهٔ ۱۹۵: دل باز به عاشقی درافکندم
غزل شمارهٔ ۱۹۶: زیر بار غمی گرفتارم
غزل شمارهٔ ۱۹۷: هرچند به جای تو وفا دارم
غزل شمارهٔ ۱۹۸: بیا که با سر زلف تو کارها دارم
غزل شمارهٔ ۱۹۹: تا به کوی تو رهگذر دارم
غزل شمارهٔ ۲۰۰: درد دل هر زمان فزون دارم
غزل شمارهٔ ۲۰۱: عشقت اندر میان جان دارم
غزل شمارهٔ ۲۰۲: هرچند غم عشقت پوشیده همی دارم
غزل شمارهٔ ۲۰۳: جز سر پیوند آن نگار ندارم
غزل شمارهٔ ۲۰۴: داری خبر که در غمت از خود خبر ندارم
غزل شمارهٔ ۲۰۵: یارم تویی به عالم یار دگر ندارم
غزل شمارهٔ ۲۰۶: اگر نقش رخت بر جان ندارم
غزل شمارهٔ ۲۰۷: نگارا جز تو دلداری ندارم
غزل شمارهٔ ۲۰۸: گر عزیزم بر تو گر خوارم
غزل شمارهٔ ۲۰۹: بیا تا ببینی که من بر چه کارم
غزل شمارهٔ ۲۱۰: عمر بیتو به سر چگونه برم
غزل شمارهٔ ۲۱۱: کارم به جان رسید و به جانان نمیرسم
غزل شمارهٔ ۲۱۲: دل رفت و این بتر بر دلبر نمیرسم
غزل شمارهٔ ۲۱۳: پای بر جای نیست همنفسم
غزل شمارهٔ ۲۱۴: کار جهان نگر که جفای که میکشم
غزل شمارهٔ ۲۱۵: نو به نو هر روز باری میکشم
غزل شمارهٔ ۲۱۶: ای آرزوی جانم در آرزوی آنم
غزل شمارهٔ ۲۱۷: ای دوستتر از جانم زین بیش مرنجانم
غزل شمارهٔ ۲۱۸: جانا ز غم عشق تو امروز چنانم
غزل شمارهٔ ۲۱۹: تو دانی که من جز تو کس را ندانم
غزل شمارهٔ ۲۲۰: ره فراکار خود نمیدانم
غزل شمارهٔ ۲۲۱: ترا من دوست میدارم ندانم چیست در...
غزل شمارهٔ ۲۲۲: از عشقت ای شیرین صنم گرچه بر سر ب...
غزل شمارهٔ ۲۲۳: بیا ای راحت جانم که جان را بر تو ...
غزل شمارهٔ ۲۲۴: من که باشم که تمنای وصال تو کنم
غزل شمارهٔ ۲۲۵: باز چون در خورد همت میکنم
غزل شمارهٔ ۲۲۶: تا نپنداری که دستان میکنم
غزل شمارهٔ ۲۲۷: بیتو جانا زندگانی میکنم
غزل شمارهٔ ۲۲۸: هر غم که ز عشق یار میبینم
غزل شمارهٔ ۲۲۹: دل را به غمت نیاز میبینم
غزل شمارهٔ ۲۳۰: سر آن دارم کامروز بر یار شوم
غزل شمارهٔ ۲۳۱: روز دو از عشق پشیمان شوم
غزل شمارهٔ ۲۳۲: چه گویی با تو درگیرد که از بندی ب...
غزل شمارهٔ ۲۳۳: تا رخت دل اندر سر زلف تو نهادیم
غزل شمارهٔ ۲۳۴: آخر به مراد دل رسیدیم
غزل شمارهٔ ۲۳۵: ای روی خوب تو سبب زندگانیم
غزل شمارهٔ ۲۳۶: دل بدادیم و جان نمیخواهیم
غزل شمارهٔ ۲۳۷: درمان دل خود از که جویم
غزل شمارهٔ ۲۳۸: ای بندهٔ روی تو خداوندان
غزل شمارهٔ ۲۳۹: عشق بر من سر نخواهد آمدن
غزل شمارهٔ ۲۴۰: عاشقی چیست مبتلا بودن
غزل شمارهٔ ۲۴۱: هم مصلحت نبینی رویی به ما نمودن
غزل شمارهٔ ۲۴۲: آتش ای دلبر مرا بر جان مزن
غزل شمارهٔ ۲۴۳: به عمری آخرم روزی وفا کن
غزل شمارهٔ ۲۴۴: ای بت یغما دلم یغما مکن
غزل شمارهٔ ۲۴۵: ز من حجرهٔ خویش پنهان مکن
غزل شمارهٔ ۲۴۶: روی خوب خویش را پنهان مکن
غزل شمارهٔ ۲۴۷: شرم دار آخر جفا چندین مکن
غزل شمارهٔ ۲۴۸: ز من برگشتی ای دلبر دریغا روزگار من
غزل شمارهٔ ۲۴۹: ای باد صبحدم خبری ده ز یار من
غزل شمارهٔ ۲۵۰: چو کرد خیمهٔ حسنت طناب خویش مکین
غزل شمارهٔ ۲۵۱: ایمن ز عارض تو این خط سیاه تو
غزل شمارهٔ ۲۵۲: ای قبای حسن بر بالای تو
غزل شمارهٔ ۲۵۳: ترک من ای من سگ هندوی تو
غزل شمارهٔ ۲۵۴: ای جان من به جان تو کز آرزوی تو
غزل شمارهٔ ۲۵۵: جرم رهی دوستی روی تو
غزل شمارهٔ ۲۵۶: ای مردمان بگویید آرام جان من کو
غزل شمارهٔ ۲۵۷: ای برده دل من و جفا کرده
غزل شمارهٔ ۲۵۸: ای ایزد از لطافت محضت بیافریده
غزل شمارهٔ ۲۵۹: ای رخت رشک آفتاب شده
غزل شمارهٔ ۲۶۰: هرگز از دل خبر نداشتهای
غزل شمارهٔ ۲۶۱: تا دل من بردهای قصد جفا کردهای
غزل شمارهٔ ۲۶۲: سهل میگیرم چو با ما کردهای
غزل شمارهٔ ۲۶۳: مسکین دلم به داغ جفا ریش کردهای
غزل شمارهٔ ۲۶۴: بر مه از عنبر عذار آوردهای
غزل شمارهٔ ۲۶۵: تا که دستم زیر سنگ آوردهای
غزل شمارهٔ ۲۶۶: دامن اندر پای صبر آوردهای
غزل شمارهٔ ۲۶۷: زردرویم ز چرخ دندانخای
غزل شمارهٔ ۲۶۸: جانا به کمال صورتیای
غزل شمارهٔ ۲۶۹: گر مرا روزگار یارستی
غزل شمارهٔ ۲۷۰: همچون سر زلف خود شکستی
غزل شمارهٔ ۲۷۱: یا بدان رخ نظری بایستی
غزل شمارهٔ ۲۷۲: ای دیر به دست آمده بس زود برفتی
غزل شمارهٔ ۲۷۳: چه نازست آنکه اندر سرگرفتی
غزل شمارهٔ ۲۷۴: ای دل تو مرا به باد دادی
غزل شمارهٔ ۲۷۵: دیدی که پای از خط فرمان برون نهادی
غزل شمارهٔ ۲۷۶: ای دوست به کام دشمنم کردی
غزل شمارهٔ ۲۷۷: گر ترا روزی ز ما یاد آمدی
غزل شمارهٔ ۲۷۸: بس دلافروز و دلارام آمدی
غزل شمارهٔ ۲۷۹: گر ترا طبع داوری بودی
غزل شمارهٔ ۲۸۰: یاد میدار کانچه بنمودی
غزل شمارهٔ ۲۸۱: بیدلم ای یار همچنان که تو دیدی
غزل شمارهٔ ۲۸۲: دلم بردی نگارا وارمیدی
غزل شمارهٔ ۲۸۳: بدخویتری مگر خبر داری
غزل شمارهٔ ۲۸۴: روی چون ماه آسمان داری
غزل شمارهٔ ۲۸۵: ما را تو به هر صفت که داری
غزل شمارهٔ ۲۸۶: تو گر دوست داری مرا ور نداری
غزل شمارهٔ ۲۸۷: گرفتم کز غم من غم نداری
غزل شمارهٔ ۲۸۸: یک دم به مراعات دلم گرم نداری
غزل شمارهٔ ۲۸۹: ندارم جز غم تو غمگساری
غزل شمارهٔ ۲۹۰: ای کار غم تو غمگساری
غزل شمارهٔ ۲۹۱: با من اندر گرفتهای کاری
غزل شمارهٔ ۲۹۲: نگفتی کزین پس کنم سازگاری
غزل شمارهٔ ۲۹۳: ای عاشقان گیتی یاری دهید یاری
غزل شمارهٔ ۲۹۴: الحق نه دروغ محتشم یاری
غزل شمارهٔ ۲۹۵: گرفتم سر به پیمان درنیاری
غزل شمارهٔ ۲۹۶: جانا اگر به جانت بیابم گران نباشی
غزل شمارهٔ ۲۹۷: مرا وقتی خوشست امروز و حالی
غزل شمارهٔ ۲۹۸: گر جان و دل به دست غم تو ندادمی
غزل شمارهٔ ۲۹۹: گر من اندر عشق جز درد یاری دارمی
غزل شمارهٔ ۳۰۰: یک زمان از غم نیاسایم همی
غزل شمارهٔ ۳۰۱: بختی نه بس مساعد یاری چنان که دانی
غزل شمارهٔ ۳۰۲: آگه نهای ز حالم ای جان و زندگانی
غزل شمارهٔ ۳۰۳: بنامیزد به چشم من چنانی
غزل شمارهٔ ۳۰۴: ای غایت عیش این جهانی
غزل شمارهٔ ۳۰۵: گرد ماه از مشک خرمن میزنی
غزل شمارهٔ ۳۰۶: دلم بردی و برگشتی زهی دلدار بیمعنی
غزل شمارهٔ ۳۰۷: نام وصل اندر زبانی افکنی
غزل شمارهٔ ۳۰۸: سر آن داری کامروز مرا شاد کنی
غزل شمارهٔ ۳۰۹: بیگناه از من تبرا میکنی
غزل شمارهٔ ۳۱۰: آخر ای جان جهان با من جفا تا کی کنی
غزل شمارهٔ ۳۱۱: از من ای جان روی پنهان میکنی
غزل شمارهٔ ۳۱۲: ناز از اندازه بیرون میکنی
غزل شمارهٔ ۳۱۳: باز آهنگ بلایی میکنی
غزل شمارهٔ ۳۱۴: دوستا گر دوستی گر دشمنی
غزل شمارهٔ ۳۱۵: در حسن قرین نوبهار آیی
غزل شمارهٔ ۳۱۶: این همه چابکی و زیبایی
غزل شمارهٔ ۳۱۷: ای همه دلبری و زیبایی
غزل شمارهٔ ۳۱۸: خه مرحبا و اهلا آخر تو خود کجایی
غزل شمارهٔ ۳۱۹: ای روی تو آیت نکویی
غزل شمارهٔ ۳۲۰: ای خوبتر ز خوبی نیکوتر از نکویی
غزل شمارهٔ ۳۲۱: قرطه بگشای و زمانی بنشین بیش مگوی