خانه
صفحهاصلی
شاعران
اوحدی
دیوان اشعار
رباعیات
اشتراکگذاری
×
اشتراک گذاری
تلگرام
توییتر
فیسبوک
رباعی شمارهٔ ۱: چون یاد کنم طبع طربناک ترا
رباعی شمارهٔ ۲: گر آدمیی دور شو از دمدمها
رباعی شمارهٔ ۳: هستیم به امید تو چون دوش امشب
رباعی شمارهٔ ۴: ای میل دل من به جهان سوی لبت
رباعی شمارهٔ ۵: شمع از سر خود گذشت و آزاد بسوخت
رباعی شمارهٔ ۶: گر راست روی محرم جان سازندت
رباعی شمارهٔ ۷: در کارگه غیب چو نقاش نخست
رباعی شمارهٔ ۸: این فرع که دیدی همه از اصلی خاست
رباعی شمارهٔ ۹: دلدار مرا در غم و اندوه بکاست
رباعی شمارهٔ ۱۰: قدش به درخت سرو میماند راست
رباعی شمارهٔ ۱۱: با روی تو آفتاب صافی تیره است
رباعی شمارهٔ ۱۲: جانا، تو به حسن اگر نلافی پیداست
رباعی شمارهٔ ۱۳: کی دست رسد بدان بلندی که تراست؟
رباعی شمارهٔ ۱۴: جانا، سر زلف تو پراگنده چراست؟
رباعی شمارهٔ ۱۵: یارب، تو بدین قوت سهلی که مراست
رباعی شمارهٔ ۱۶: ای دوست، کنون که بوی گل حامی ماست
رباعی شمارهٔ ۱۷: خال تو به هر حال پسندیدهٔ ماست
رباعی شمارهٔ ۱۸: از لعل تو کام دل و جان نتوان خواست
رباعی شمارهٔ ۱۹: در سینه ز دست دل جگر تابیهاست
رباعی شمارهٔ ۲۰: غافل مشو، ای دل، که نیازم با تست
رباعی شمارهٔ ۲۱: خالی که به شیوه پای بست لب تست
رباعی شمارهٔ ۲۲: اوحد، دیدی که هرچه دیدی هیچست؟
رباعی شمارهٔ ۲۳: آتش تپش از جان به تابم بردست
رباعی شمارهٔ ۲۴: ای بوده مرا ز جسم و جان هیچ به دست
رباعی شمارهٔ ۲۵: زلفت، که چو حلقهٔ کمند افتادست
رباعی شمارهٔ ۲۶: حسنی که تو، ای نگار، داری بردست
رباعی شمارهٔ ۲۷: ابر آن نکند که این جلب زن کردست
رباعی شمارهٔ ۲۸: شاهی ز غلام خویش یاد آوردست
رباعی شمارهٔ ۲۹: کس لاف غم تو، ای پریوش، نزدست
رباعی شمارهٔ ۳۰: رنگی ز رخ چو لاله زارم بفرست
رباعی شمارهٔ ۳۱: زلف تو، اگر فزود، اگر کاست خوشست
رباعی شمارهٔ ۳۲: بر سبزه نشست میپرستان چه خوشست!
رباعی شمارهٔ ۳۳: ما را تو چنین ز دل بر آری نیکست
رباعی شمارهٔ ۳۴: بر گوشهٔ چشم تو، که شوخ و شنگست
رباعی شمارهٔ ۳۵: دل بندهٔ بوی عنبر آمیز گلست
رباعی شمارهٔ ۳۶: رویت، که به خوبی گل خندان منست
رباعی شمارهٔ ۳۷: جانا، دلم از فراق رویت خونست
رباعی شمارهٔ ۳۸: زلفت چو شب و چهره چو روزی نیکوست
رباعی شمارهٔ ۳۹: مقصود ز هر حدیث و هر زمزمه اوست
رباعی شمارهٔ ۴۰: ای آنکه ترا قوت هر بیشی هست
رباعی شمارهٔ ۴۱: با ما دمش ار به مهر یکتاست بهست
رباعی شمارهٔ ۴۲: دلدار چو در سینه دل نرم نداشت
رباعی شمارهٔ ۴۳: ای طلعت نور گسترت به در بهشت
رباعی شمارهٔ ۴۴: باد سحری چو غنچه را لب بشکافت
رباعی شمارهٔ ۴۵: دل در غم او بکاست، میباید گفت
رباعی شمارهٔ ۴۶: با یار ز نیک و بد نمیباید گفت
رباعی شمارهٔ ۴۷: شد درد بر پای فلک فرسایت
رباعی شمارهٔ ۴۸: ای پیش تو ماه تا به ماهی همه هیچ
رباعی شمارهٔ ۴۹: بنمود بمن یار میان، یعنی هیچ
رباعی شمارهٔ ۵۰: دل بندهٔ بند سنبل پست تو باد!
رباعی شمارهٔ ۵۱: صد را، رخت از هیچ الم زرد مباد!
رباعی شمارهٔ ۵۲: شمع از دل سوزنده خبر خواهد داد
رباعی شمارهٔ ۵۳: گل را، که صبا، مرغصفت بال گشاد
رباعی شمارهٔ ۵۴: خورشید که خاک ازو چو زر میگردد
رباعی شمارهٔ ۵۵: بر نطع تو اسب شیرکاری گردد
رباعی شمارهٔ ۵۶: شطرنج تو ما را به شط رنج سپرد
رباعی شمارهٔ ۵۷: هر کس که ز کبر و عجب باری دارد
رباعی شمارهٔ ۵۸: دستارچه حسنی و جمالی دارد
رباعی شمارهٔ ۵۹: آن مه، که ز شعر زلف ذیلی دارد
رباعی شمارهٔ ۶۰: ای ماه، غمت جامهٔ دل در خون برد
رباعی شمارهٔ ۶۱: گل گفت: مهل، که باد بویم ببرد
رباعی شمارهٔ ۶۲: گل شرم چمن به هیچ رویی نبرد
رباعی شمارهٔ ۶۳: ما پرتو جوهر روانیم و خرد
رباعی شمارهٔ ۶۴: خالت که به شیوه کار ده گیسو کرد
رباعی شمارهٔ ۶۵: زلف تو، که صد سینه ز دل خالی کرد
رباعی شمارهٔ ۶۶: در باغ شدی، سر و سر افشانی کرد
رباعی شمارهٔ ۶۷: بر ما ستم او چه گذرها که نکرد؟
رباعی شمارهٔ ۶۸: خالی که رخ تو آشکارش پرورد
رباعی شمارهٔ ۶۹: گل بار دگر لاف صفا خواهد زد
رباعی شمارهٔ ۷۰: خال زنخت تیر گناه اندازد
رباعی شمارهٔ ۷۱: کی ماه به حسن چون تو والا باشد؟
رباعی شمارهٔ ۷۲: مشنو تو که: گل بیسر خاری باشد
رباعی شمارهٔ ۷۳: تا کی دلم از تو در بلایی باشد؟
رباعی شمارهٔ ۷۴: زلف تو ز بالای تو مهجور نشد
رباعی شمارهٔ ۷۵: لب نیست که از مراغه پر خنده نشد
رباعی شمارهٔ ۷۶: صافی چو ترا دید روان مینالد
رباعی شمارهٔ ۷۷: لعلت که پر از گوهر ناسفت آمد
رباعی شمارهٔ ۷۸: از نوش جهان نصیب من نیش آمد
رباعی شمارهٔ ۷۹: مه روی ترا ز مهر مه میداند
رباعی شمارهٔ ۸۰: صدرا، دل دشمن تو در درد بماند
رباعی شمارهٔ ۸۱: دلها همه از شرح جمالت مستند
رباعی شمارهٔ ۸۲: اقبال تمام پاک دینان دارند
رباعی شمارهٔ ۸۳: از مشک سیه سه خال کت بر سمنند
رباعی شمارهٔ ۸۴: گندم گونی که همچو کاهم بربود
رباعی شمارهٔ ۸۵: یارب! نه دلم بستهٔ غمهای تو بود؟
رباعی شمارهٔ ۸۶: هر چیز که در دو کون جز روی تو بود
رباعی شمارهٔ ۸۷: گل کاب صفا بر رخ مهوش زده بود
رباعی شمارهٔ ۸۸: شد در پی اوباش چو ننگیش نبود
رباعی شمارهٔ ۸۹: افسوس! که در عمر درازیم نبود
رباعی شمارهٔ ۹۰: از دست تو راضیم به آزردن خود
رباعی شمارهٔ ۹۱: آن خود که بود که در تو واله نشود؟
رباعی شمارهٔ ۹۲: جان از سر زلف دلپذیریت نرهد
رباعی شمارهٔ ۹۳: چون خیل غم تو در دل ریش آید
رباعی شمارهٔ ۹۴: دستارچه را دست تو در میباید
رباعی شمارهٔ ۹۵: زر در قدمت ریزم و حیفم ناید
رباعی شمارهٔ ۹۶: یارب، جبروت پادشاهیت که دید؟
رباعی شمارهٔ ۹۷: یاران، خرد خوار و خجل نیست پدید
رباعی شمارهٔ ۹۸: ای ماه، ز پیوستن من عار مدار
رباعی شمارهٔ ۹۹: دشمن گرو وصل ز من برد آخر
رباعی شمارهٔ ۱۰۰: ماهی، که بسوخت زهره چنگش بر سر
رباعی شمارهٔ ۱۰۱: دست به نگار تو مرا کشت دگر
رباعی شمارهٔ ۱۰۲: آن زلف چو نافهٔ تتاری بنگر
رباعی شمارهٔ ۱۰۳: ای کرده مهندسانت از ساز سپهر
رباعی شمارهٔ ۱۰۴: چون دوستی روی تو ورزم به نیاز
رباعی شمارهٔ ۱۰۵: کردند دگر نگاربندان از ناز
رباعی شمارهٔ ۱۰۶: گر جور کنی نیاورم دل ز تو باز
رباعی شمارهٔ ۱۰۷: بس شب که به روز بردم، ای شمع طراز
رباعی شمارهٔ ۱۰۸: رفتم بر آن شمع چگل مست امروز
رباعی شمارهٔ ۱۰۹: ای داده به بازی دل من، جان را نیز
رباعی شمارهٔ ۱۱۰: در عالم کج نهاد پر پیچ و خمش
رباعی شمارهٔ ۱۱۱: زلفی، که به ناز و درد سر داشتهایش
رباعی شمارهٔ ۱۱۲: تن خاک تو گشت، رحمتی بر خواریش
رباعی شمارهٔ ۱۱۳: چشم ار چه به خون شد ز غم هجر تو غرق
رباعی شمارهٔ ۱۱۴: خالی داری بر لب چون قند، از مشک
رباعی شمارهٔ ۱۱۵: اطراف چمن ز مشک بوییست به برگ
رباعی شمارهٔ ۱۱۶: ای بدر فلک گرفته از رای تو رنگ
رباعی شمارهٔ ۱۱۷: کرد از دل صافی برت این آب درنگ
رباعی شمارهٔ ۱۱۸: من خاک درم، تو آفتابی، ای دل
رباعی شمارهٔ ۱۱۹: دیگر ز شراب شوق مستی، ای دل
رباعی شمارهٔ ۱۲۰: کم کن ز غمش فغان و مستی، ای دل
رباعی شمارهٔ ۱۲۱: ای کرده به خون دشمنان خارالعل
رباعی شمارهٔ ۱۲۲: ای ذکر تو بر زبان ساهی مشکل
رباعی شمارهٔ ۱۲۳: امروز که گشت باغ رنگین از گل
رباعی شمارهٔ ۱۲۴: ای چشم تو کرده بر دلم مدغم غم
رباعی شمارهٔ ۱۲۵: بر گل چو نسیم سحری سود قدم
رباعی شمارهٔ ۱۲۶: از ژاله چو لاله راست لل در کام
رباعی شمارهٔ ۱۲۷: نی بیتو مرا قرار باشد یک دم
رباعی شمارهٔ ۱۲۸: روزی شکن از زلف چو دالت ببرم
رباعی شمارهٔ ۱۲۹: دی باد صبا ز خاک بر داشت سرم
رباعی شمارهٔ ۱۳۰: گفتا که: به شیوه آبرویت ریزم
رباعی شمارهٔ ۱۳۱: خواهم که لب باده پرستت بوسم
رباعی شمارهٔ ۱۳۲: گفتم که: مکش مرا به غم، گفت: به چشم
رباعی شمارهٔ ۱۳۳: هر شب ز غمت به خون بگرید چشمم
رباعی شمارهٔ ۱۳۴: هر لحظه به آیین وفا رای کنم
رباعی شمارهٔ ۱۳۵: پیمانه بده، که مرد پیمانه منم
رباعی شمارهٔ ۱۳۶: تا کی ستم سپهر جافی بینم؟
رباعی شمارهٔ ۱۳۷: تا کی ز میان؟ کناره سویی گیریم
رباعی شمارهٔ ۱۳۸: ما پرتو عکس نور مشکات توییم
رباعی شمارهٔ ۱۳۹: روی تو ز حسن لافها زد به جهان
رباعی شمارهٔ ۱۴۰: ای قاعدهٔ تو مشک در مو بستن
رباعی شمارهٔ ۱۴۱: پیش تو نشست و خاست نتوان کردن
رباعی شمارهٔ ۱۴۲: ای روی تو انگشت نمایی از حسن
رباعی شمارهٔ ۱۴۳: ساقی، بده آن باده، زبانم بشکن
رباعی شمارهٔ ۱۴۴: نی از تو گذر به هیچ حالی ممکن
رباعی شمارهٔ ۱۴۵: هر دم لحد تنگ بگرید بر من
رباعی شمارهٔ ۱۴۶: ای مهر تو از جهان پذیرفتهٔ من
رباعی شمارهٔ ۱۴۷: روی من و خاک سر کویت پس ازین
رباعی شمارهٔ ۱۴۸: ای شیخ، گران جان چو تنندی منشین
رباعی شمارهٔ ۱۴۹: ای خرمن ماه خوشهچین رخ تو
رباعی شمارهٔ ۱۵۰: دل کیست؟ که او طلب کند یاری تو
رباعی شمارهٔ ۱۵۱: ما را به سرای وصل خویش آری تو
رباعی شمارهٔ ۱۵۲: ای گشتهٔ تن من چو خیالی بیتو
رباعی شمارهٔ ۱۵۳: یک روز دیار یار بگذارم و رو
رباعی شمارهٔ ۱۵۴: خالی،که لبت همی بباراید ازو
رباعی شمارهٔ ۱۵۵: گفتم: دلت ار با من شیداست بگو
رباعی شمارهٔ ۱۵۶: در زیر دو ابروی کژت پیوسته
رباعی شمارهٔ ۱۵۷: ای راه خلل ز چار قسمت بسته
رباعی شمارهٔ ۱۵۸: ای تن، دل خود به روی چون ماهش ده
رباعی شمارهٔ ۱۵۹: ای چرخ ز مهر زیر میغت برده
رباعی شمارهٔ ۱۶۰: ای خط تو گرد لاله وشم آورده
رباعی شمارهٔ ۱۶۱: داریم ز قدت گلها راست همه
رباعی شمارهٔ ۱۶۲: یک شهر بجست و جوی آن دوست همه
رباعی شمارهٔ ۱۶۳: چون دوست نماند دل و جانیم همه
رباعی شمارهٔ ۱۶۴: ای لاف زنان را همه بویی ز تو نه
رباعی شمارهٔ ۱۶۵: آب ار چه به هر گوشه کند جنبش و رای
رباعی شمارهٔ ۱۶۶: بر برگ گل آن سه خال کانداختهای
رباعی شمارهٔ ۱۶۷: آن درد، که با پای تو کرد آن چستی
رباعی شمارهٔ ۱۶۸: در عشق تو از سر بنهادم هستی
رباعی شمارهٔ ۱۶۹: تا با خودی، ای خواجه، خدا چون گردی؟
رباعی شمارهٔ ۱۷۰: اقبال سعادت به ازینت بودی
رباعی شمارهٔ ۱۷۱: یارا، گر از آن شربت شافی داری
رباعی شمارهٔ ۱۷۲: آن زلف،که دارد از تو برخورداری
رباعی شمارهٔ ۱۷۳: گه وسمه بر ابروی سیاه اندازی
رباعی شمارهٔ ۱۷۴: ترسم رسد از من به تو آهی روزی
رباعی شمارهٔ ۱۷۵: تا کی به غم، ای دل، خوی حسرت ریزی؟
رباعی شمارهٔ ۱۷۶: ای خاک تو آب سبزه زار صافی
رباعی شمارهٔ ۱۷۷: بد خلق مباش، کز خوش و امانی
رباعی شمارهٔ ۱۷۸: تا چند گریزم و به نازم خوانی؟
رباعی شمارهٔ ۱۷۹: صد سال سر خویشتن ار حلق کنی
رباعی شمارهٔ ۱۸۰: گر مرد رهی، تو چند بیراه روی؟
رباعی شمارهٔ ۱۸۱: روزی به سرای وصل راهم ندهی
رباعی شمارهٔ ۱۸۲: در صورت آدم ار فرشتست تویی
رباعی شمارهٔ ۱۸۳: دم با تو زنم، که یار دیرینه تویی
رباعی شمارهٔ ۱۸۴: گفتم که: لبت، گفت: شکر میگویی