خانه
صفحهاصلی
شاعران
صائب تبریزی
دیوان اشعار
گزیدهٔ غزلیات
اشتراکگذاری
×
اشتراک گذاری
تلگرام
توییتر
فیسبوک
غزل شمارهٔ ۱: یا رب از دل مشرق نور هدایت کن مرا
غزل شمارهٔ ۲: آنچنان کز رفتن گل خار میماند به جا
غزل شمارهٔ ۳: بی قدر ساخت خود را، نخوت فزود ما را
غزل شمارهٔ ۴: نداد عشق گریبان به دست کس ما را
غزل شمارهٔ ۵: اگر به بندگی ارشاد میکنیم ترا
غزل شمارهٔ ۶: یک بار بی خبر به شبستان من درآ
غزل شمارهٔ ۷: دانستهام غرور خریدار خویش را
غزل شمارهٔ ۸: نیستم بلبل که بر گلشن نظر باشد مرا
غزل شمارهٔ ۹: سودا به کوه و دشت صلا میدهد مرا
غزل شمارهٔ ۱۰: گر قابل ملال نیم، شاد کن مرا
غزل شمارهٔ ۱۱: ساقی از رطل گرانسنگی سبکدل کن مرا
غزل شمارهٔ ۱۲: دل ز هر نقش گشته ساده مرا
غزل شمارهٔ ۱۳: نه دل ز عالم پر وحشت آرمیده مرا
غزل شمارهٔ ۱۴: طاقت کجاست روی عرقناک دیده را؟
غزل شمارهٔ ۱۵: چو دیگران نه به ظاهر بود عبادت ما
غزل شمارهٔ ۱۶: هر که دولت یافت، شست از لوح خاطر ...
غزل شمارهٔ ۱۷: عمری است حلقهٔ در میخانهایم ما
غزل شمارهٔ ۱۸: یاد رخسار ترا در دل نهان داریم ما
غزل شمارهٔ ۱۹: خجلت ز عشق پاک گهر میبریم ما
غزل شمارهٔ ۲۰: خار در پیراهن فرزانه میریزیم ما
غزل شمارهٔ ۲۱: چشم مست یار شد مخمور و مدهوشیم ما
غزل شمارهٔ ۲۲: دایم ز خود سفر چو شرر میکنیم ما
غزل شمارهٔ ۲۳: ای دفتر حسن ترا، فهرست خط و خالها
غزل شمارهٔ ۲۴: هوا چکیدهٔ نورست در شب مهتاب
غزل شمارهٔ ۲۵: عرقفشانی آن گلعذار را دریاب
غزل شمارهٔ ۲۶: درون گنبد گردون فتنه بار مخسب
غزل شمارهٔ ۲۷: حضور دل نبود با عبادتی که مراست
غزل شمارهٔ ۲۸: از زمین اوج گرفته است غباری که مر...
غزل شمارهٔ ۲۹: دیوانهٔ خموش به عاقل برابرست
غزل شمارهٔ ۳۰: با کمال احتیاج، از خلق استغنا خوش...
غزل شمارهٔ ۳۱: به غم نشاط من خاکسار نزدیک است
غزل شمارهٔ ۳۲: دیدن روی تو ظلم است و ندیدن مشکل ...
غزل شمارهٔ ۳۳: مرگ سبکروان طلب، آرمیدن است
غزل شمارهٔ ۳۴: باد بهار مرهم دلهای خسته است
غزل شمارهٔ ۳۵: از جوانی داغها بر سینهٔ ما مانده ...
غزل شمارهٔ ۳۶: مهربانی از میان خلق دامن چیده است
غزل شمارهٔ ۳۷: زان خرمن گل حاصل ما دامن چیدهست
غزل شمارهٔ ۳۸: موج شراب و موجهٔ آب بقا یکی است
غزل شمارهٔ ۳۹: روی کار دیگران و پشت کار من یکی است
غزل شمارهٔ ۴۰: آب خضر و می شبانه یکی است
غزل شمارهٔ ۴۱: مدتی شد کز حدیث اهل دل گوشم تهی است
غزل شمارهٔ ۴۲: چون سرو بغیر از کف افسوس، برم نیست
غزل شمارهٔ ۴۳: مبند دل به حیاتی که جاودانی نیست
غزل شمارهٔ ۴۴: بار غم از دلم می گلرنگ برنداشت
غزل شمارهٔ ۴۵: کنون که از کمر کوه، موج لاله گذشت
غزل شمارهٔ ۴۶: از سر خردهٔ جان سخت دلیرانه گذشت
غزل شمارهٔ ۴۷: تابه فکر خود فتادم، روزگار از دست...
غزل شمارهٔ ۴۸: دنبال دل کمند نگاه کسی مباد
غزل شمارهٔ ۴۹: هر ذره ازو در سر، سودای دگر دارد
غزل شمارهٔ ۵۰: خوش آن که از دو جهان گوشهٔ غمی دارد
غزل شمارهٔ ۵۱: آزادهٔ ما برگ سفر هیچ ندارد
غزل شمارهٔ ۵۲: جویای تو با کعبهٔ گل کار ندارد
غزل شمارهٔ ۵۳: از فسون عالم اسباب خوابم میبرد
غزل شمارهٔ ۵۴: مکتوب من به خدمت جانان که میبرد؟
غزل شمارهٔ ۵۵: تا به کی درخواب سنگین روزگارم بگذرد
غزل شمارهٔ ۵۶: چارهٔ دل عقل پر تدبیر نتوانست کرد
غزل شمارهٔ ۵۷: دل را به زلف پرچین، تسخیر میتوان...
غزل شمارهٔ ۵۸: نه پشت پای بر اندیشه میتوانم زد
غزل شمارهٔ ۵۹: جذبهٔ شوق اگر از جانب کنعان نرسد
غزل شمارهٔ ۶۰: گردنکشی به سرو سرافراز میرسد
غزل شمارهٔ ۶۱: هر ساغری به آن لب خندان نمیرسد
غزل شمارهٔ ۶۲: شوق می از بهار گلاندام تازه شد
غزل شمارهٔ ۶۳: زان سفله حذر کن که توانگر شده باشد
غزل شمارهٔ ۶۴: به زیر چرخ دل شادمان نمیباشد
غزل شمارهٔ ۶۵: از جلوهٔ تو برگ ز پیوند بگسلد
غزل شمارهٔ ۶۶: آبها آیینهٔ سرو خرامان تواند
غزل شمارهٔ ۶۷: نه آسمان سبوکش میخانهٔ تواند
غزل شمارهٔ ۶۸: دل را کجا به زلف رسا میتوان رساند؟
غزل شمارهٔ ۶۹: هر که در زنجیر آن مشکین سلاسل مان...
غزل شمارهٔ ۷۰: طی شد زمان پیری و دل داغدار ماند
غزل شمارهٔ ۷۱: نه گل، نه لاله درین خارزار میماند
غزل شمارهٔ ۷۲: فلک به آبلهٔ خار دیده میماند
غزل شمارهٔ ۷۳: سبکروان به زمینی که پا گذاشتهاند
غزل شمارهٔ ۷۴: این غافلان که جود فراموش کردهاند
غزل شمارهٔ ۷۵: دل را نگاه گرم تو دیوانه میکند
غزل شمارهٔ ۷۶: دیدهٔ ما سیر چشمان، شان دنیا بشکند
غزل شمارهٔ ۷۷: از پختگی است گر نشد آواز ما بلند
غزل شمارهٔ ۷۸: کو جنون تا خاک بازیگاه طفلانم کنند؟
غزل شمارهٔ ۷۹: نیستم غمگین که خالی چون کدویم می...
غزل شمارهٔ ۸۰: هر چه دیدیم درین باغ، ندیدن به بود
غزل شمارهٔ ۸۱: میکند یادش دل بیتاب و از خود می...
غزل شمارهٔ ۸۲: دل از مشاهدهٔ لالهزار نگشاید
غزل شمارهٔ ۸۳: پیرانهسر همای سعادت به من رسید
غزل شمارهٔ ۸۴: خواری از اغیار بهر یار میباید کشید
غزل شمارهٔ ۸۵: چون صراحی رخت در میخانه میباید ک...
غزل شمارهٔ ۸۶: من نمیآیم به هوش از پند، بیهوشم ...
غزل شمارهٔ ۸۷: سینهای چاک نکردیم درین فصل بهار
غزل شمارهٔ ۸۸: شرح دشت دلگشای عشق را از ما مپرس
غزل شمارهٔ ۸۹: صد گل به باد رفت و گلابی ندید کس
غزل شمارهٔ ۹۰: ز خار زار تعلق کشیده دامان باش
غزل شمارهٔ ۹۱: پیش از خزان به خاک فشاندم بهار خویش
غزل شمارهٔ ۹۲: از هر صدا نبازم، چون کوهٔ لنگر خویش
غزل شمارهٔ ۹۳: سیراب در محیط شدم ز آبروی خویش
غزل شمارهٔ ۹۴: در کشاکش از زبان آتشین بودم چو شمع
غزل شمارهٔ ۹۵: تا چند گرد کعبه بگردم به بوی دل؟
غزل شمارهٔ ۹۶: رفتی و در رکاب تو رفت آبروی گل
غزل شمارهٔ ۹۷: روزگاری شد ز چشم اعتبار افتادهام
غزل شمارهٔ ۹۸: در نمود نقشها بیاختیار افتادهام
غزل شمارهٔ ۹۹: از جنون این عالم بیگانه را گم کرد...
غزل شمارهٔ ۱۰۰: ماه مصرم، در حجاب چاه کنعان مانده...
غزل شمارهٔ ۱۰۱: شهری عشقم، چو مجنون در بیابان نیستم
غزل شمارهٔ ۱۰۲: از سر کوی تو گر عزم سفر میداشتم
غزل شمارهٔ ۱۰۳: نه آن جنسم که در قحط خریدار از به...
غزل شمارهٔ ۱۰۴: ترک سر کردم، ز جیب آسمان سر بر زدم
غزل شمارهٔ ۱۰۵: دست در دامن رنگین بهاری نزدم
غزل شمارهٔ ۱۰۶: مکش ز حسرت تیغ خودم که تاب ندارم
غزل شمارهٔ ۱۰۷: نه چون بید از تهیدستی درین گلزار ...
غزل شمارهٔ ۱۰۸: ز خال عنبرین افزون ز زلف یار میترسم
غزل شمارهٔ ۱۰۹: از روی نرم، سرزنش خار میکشم
غزل شمارهٔ ۱۱۰: با تجرد چون مسیح آزار سوزن میکشم
غزل شمارهٔ ۱۱۱: به دامن میدود اشکم، گریبان میدر...
غزل شمارهٔ ۱۱۲: دو عالم شد ز یاد آن سمن سیما فرام...
غزل شمارهٔ ۱۱۳: بیخود ز نوای دل دیوانهٔ خویشم
غزل شمارهٔ ۱۱۴: سیه مست جنونم، وادی و منزل نمیدانم
غزل شمارهٔ ۱۱۵: به تنگ همچو شرر از بقای خویشتنم
غزل شمارهٔ ۱۱۶: میکنم دل خرج، تا سیمین بری پیدا ...
غزل شمارهٔ ۱۱۷: چه بود هستی فانی که نثار تو کنم؟
غزل شمارهٔ ۱۱۸: دلم ز پاس نفس تار میشود، چه کنم
غزل شمارهٔ ۱۱۹: ما از امیدها همه یکجا گذشتهایم
غزل شمارهٔ ۱۲۰: ما هوش خود با بادهٔ گلرنگ دادهایم
غزل شمارهٔ ۱۲۱: ما نقش دلپذیر ورقهای سادهایم
غزل شمارهٔ ۱۲۲: ما درین وحشت سرا آتش عنان افتاده...
غزل شمارهٔ ۱۲۳: ما نقل باده را ز لب جام کردهایم
غزل شمارهٔ ۱۲۴: ما گل به دست خود ز نهالی نچیدهایم
غزل شمارهٔ ۱۲۵: ما رخت خود به گوشهٔ عزلت کشیدهایم
غزل شمارهٔ ۱۲۶: ما گر چه در بلندی فطرت یگانهایم
غزل شمارهٔ ۱۲۷: ازباد دستی خود، ما میکشان خرابیم
غزل شمارهٔ ۱۲۸: ما ز غفلت رهزنان را کاروان پنداشتیم
غزل شمارهٔ ۱۲۹: ما اختیار خویش به صهبا گذاشتیم
غزل شمارهٔ ۱۳۰: ما خنده را به مردم بیغم گذاشتیم
غزل شمارهٔ ۱۳۱: از یار ز ناسازی اغیار گذشتیم
غزل شمارهٔ ۱۳۲: خاکی به لب گور فشاندیم و گذشتیم
غزل شمارهٔ ۱۳۳: ما دستخوش سبحه و زنار نگشتیم
غزل شمارهٔ ۱۳۴: جز غبار از سفر خاک چه حاصل کردیم؟
غزل شمارهٔ ۱۳۵: صبح در خواب عدم بود که بیدار شدیم
غزل شمارهٔ ۱۳۶: گر چه از وعدهٔ احسان فلک پیر شدیم
غزل شمارهٔ ۱۳۷: ما تازه روی چون صدف از دانهٔ خودیم
غزل شمارهٔ ۱۳۸: ما در شکست گوهر یکدانهٔ خودیم
غزل شمارهٔ ۱۳۹: چندان که چو خورشید به آفاق دویدیم
غزل شمارهٔ ۱۴۰: چشم امید به مژگانتر خود داریم
غزل شمارهٔ ۱۴۱: ما گرانی از دل صحرای امکان میبریم
غزل شمارهٔ ۱۴۲: ما درد را به ذوق می ناب میکشیم
غزل شمارهٔ ۱۴۳: ما چو صبح از راست گفتاری علم در ع...
غزل شمارهٔ ۱۴۴: گردباد دامن صحرای بیسامانیم
غزل شمارهٔ ۱۴۵: اشک است، درین مزرعه، تخمی که فشانیم
غزل شمارهٔ ۱۴۶: بده می که بر قلب گردون زنیم!
غزل شمارهٔ ۱۴۷: ما کنج دل به روضهٔ رضوان نمیدهیم
غزل شمارهٔ ۱۴۸: تا از خودی خود نبریدند عزیزان
غزل شمارهٔ ۱۴۹: موج دریا را نباشد اختیار خویشتن
غزل شمارهٔ ۱۵۰: توبه از می به چه تدبیر توانم کردن؟
غزل شمارهٔ ۱۵۱: بوی گل و نسیم صبا میتوان شدن
غزل شمارهٔ ۱۵۲: مکن منع تماشایی ز دیدن
غزل شمارهٔ ۱۵۳: خدایا قطرهام را شورش دریا کرامت کن
غزل شمارهٔ ۱۵۴: ساقی دمید صبح، علاج خمار کن
غزل شمارهٔ ۱۵۵: با حلقهٔ ارادت ساغر به گوش کن
غزل شمارهٔ ۱۵۶: ای دل از پست و بلند روزگار اندیشه...
غزل شمارهٔ ۱۵۷: ز بیعشقی بهار زندگی دامن کشید از...
غزل شمارهٔ ۱۵۸: عاشق سلسلهٔ زلف گرهگیرم من
غزل شمارهٔ ۱۵۹: زمین به لرزه درآید ز دل تپیدن من
غزل شمارهٔ ۱۶۰: عقل سالم ز می ناب نیاید بیرون
غزل شمارهٔ ۱۶۱: ز گل فزود مرا خارخار خندهٔ تو
غزل شمارهٔ ۱۶۲: زبان چو پسته شود سبز در دهن بیتو
غزل شمارهٔ ۱۶۳: عقدهای نگشود آزادی ز کارم همچو سرو
غزل شمارهٔ ۱۶۴: به ساغر نقل کرد از خم، شراب آهسته...
غزل شمارهٔ ۱۶۵: یارب از عرفان مرا پیمانهای سرشار...
غزل شمارهٔ ۱۶۶: صبح شد برخیز مطرب گوشمال ساز ده
غزل شمارهٔ ۱۶۷: یارب آشفتگی زلف به دستارش ده
غزل شمارهٔ ۱۶۸: بهار گشت، ز خود عارفانه بیرون آی
غزل شمارهٔ ۱۶۹: در کدامین چمن ای سرو به بار آمده...
غزل شمارهٔ ۱۷۰: دلربایانه دگر بر سر ناز آمدهای
غزل شمارهٔ ۱۷۱: ای جهانی محو رویت، محو سیمای کهای؟
غزل شمارهٔ ۱۷۲: ای شمع طور از آتش حسنت زبانهای
غزل شمارهٔ ۱۷۳: گر درد طلب رهبر این قافله بودی
غزل شمارهٔ ۱۷۴: یک روز گل از یاسمن صبح نچیدی
غزل شمارهٔ ۱۷۵: سوختی در عرق شرم و حیا ای ساقی
غزل شمارهٔ ۱۷۶: حجاب جسم را از پیش جان بردار ای س...
غزل شمارهٔ ۱۷۷: به شکر این که داری دست بر میخانه ...
غزل شمارهٔ ۱۷۸: چشم خونبارست ابر نوبهار زندگی
غزل شمارهٔ ۱۷۹: زهی رویت بهار زندگانی
غزل شمارهٔ ۱۸۰: دایم ستیزه با دل افگار میکنی