خانه
صفحهاصلی
شاعران
هاتف اصفهانی
دیوان اشعار
غزلیات
اشتراکگذاری
×
اشتراک گذاری
تلگرام
توییتر
فیسبوک
غزل شمارهٔ ۱: سوی خود خوان یک رهم تا تحفه جان آ...
غزل شمارهٔ ۲: به گردون میرسد فریاد یارب یاربم ...
غزل شمارهٔ ۳: جوانی بگذرد یارب به کام دل جوانی را
غزل شمارهٔ ۴: جان به جانان کی رسد جانان کجا و ج...
غزل شمارهٔ ۵: تو ای وحشی غزال و هر قدم از من رم...
غزل شمارهٔ ۶: به بزمم دوش یار آمد به همراه رقیب...
غزل شمارهٔ ۷: جان و دلم از عشقت ناشاد و حزین بادا
غزل شمارهٔ ۸: ناقه آن محمل نشین چون راند از منز...
غزل شمارهٔ ۹: گل خواهد کرد از گل ما
غزل شمارهٔ ۱۰: نوید آمدن یار دلستان مرا
غزل شمارهٔ ۱۱: به قصد کوی تو بیرحم عاشقان ز وطن...
غزل شمارهٔ ۱۲: روز وصلم به تن آرام نباشد جان را
غزل شمارهٔ ۱۳: مهی کز دوریش در خاک خواهم کرد جا ...
غزل شمارهٔ ۱۴: بوده است یار بی من اگر دوش با رقیب
غزل شمارهٔ ۱۵: شب وصل است و با دلبر مرا لب بر لب...
غزل شمارهٔ ۱۶: چون شیشهٔ دل نه از ستم آسمان پر است
غزل شمارهٔ ۱۷: قاصد به خاک بر سر کویش فتاده کیست
غزل شمارهٔ ۱۸: ز غمزه، چشم تو یک تیر در کمان نگذ...
غزل شمارهٔ ۱۹: هرگزم امید و بیم از وصل و هجر یار...
غزل شمارهٔ ۲۰: حرف غمت از دهان ما جست
غزل شمارهٔ ۲۱: لبم خموش ز آواز مدعا طلبی است
غزل شمارهٔ ۲۲: ای باده ز خون من به جامت
غزل شمارهٔ ۲۳: گفتم نگرم روی تو گفتا به قیامت
غزل شمارهٔ ۲۴: چه گویمت که دلم از جدائیت چون است
غزل شمارهٔ ۲۵: یک گریبان نیست کز بیداد آن مه پار...
غزل شمارهٔ ۲۶: مطلب و مقصود ما از دو جهان، اوست ...
غزل شمارهٔ ۲۷: شود از باد تا شمشاد گاهی راست گاه...
غزل شمارهٔ ۲۸: بی من و غیر اگر باده خورد نوشش باد
غزل شمارهٔ ۲۹: بتان نخست چو در دلبری میان بستند
غزل شمارهٔ ۳۰: با حریفان چو نشینی و زنی جامی چند
غزل شمارهٔ ۳۱: در پیش بیدلان جان، قدری چنان ندارد
غزل شمارهٔ ۳۲: کدام عهد نکویان عهد ما بستند
غزل شمارهٔ ۳۳: دل بوی او سحر ز نسیم صبا شنید
غزل شمارهٔ ۳۴: نه با من دوست آن گفت و نه آن کرد
غزل شمارهٔ ۳۵: داغ عشق تو نهان در دل و جان خواهد...
غزل شمارهٔ ۳۶: گفتم که چاره غم هجران شود نشد
غزل شمارهٔ ۳۷: گر آن گلبرگ خندان در گلستانی دمی ...
غزل شمارهٔ ۳۸: به ره او چه غم آن را که ز جان می...
غزل شمارهٔ ۳۹: دل عشاق روا نیست که دلبر شکند
غزل شمارهٔ ۴۰: آن دلبر محملنشین چون جای در محمل...
غزل شمارهٔ ۴۱: شب و روزی به پایان گر تو را در وص...
غزل شمارهٔ ۴۲: امروز ما را گر کشی بیجرم از ما ب...
غزل شمارهٔ ۴۳: گفتیم درد تو عشق است و دوا نتوان ...
غزل شمارهٔ ۴۴: تا ز جان و دل من نام و نشان خواهد...
غزل شمارهٔ ۴۵: گریه جانسوز مرا ناله ز دنباله نگر
غزل شمارهٔ ۴۶: بر دست کس افتد چو تو یاری نه و هرگز
غزل شمارهٔ ۴۷: از دل رودم یاد تو بیرون نه و هرگز
غزل شمارهٔ ۴۸: با من ار هم آشیان میداشت ما را د...
غزل شمارهٔ ۴۹: رسید یار و ندیدیم روی یار افسوس
غزل شمارهٔ ۵۰: شبی فرخنده و روزی همایون روزگاری ...
غزل شمارهٔ ۵۱: دانی که دلبر با دلم چون کرد و من ...
غزل شمارهٔ ۵۲: پس از چندی کند یک لحظه با من یار ...
غزل شمارهٔ ۵۳: سرو قدی که بود دیدهٔ دلها به رهش
غزل شمارهٔ ۵۴: غم عشق نکویان چون کند در سینهای ...
غزل شمارهٔ ۵۵: کردهاست یا قاصد نهان مکتوب جانان...
غزل شمارهٔ ۵۶: به حریم خلوت خود شبی چه شود نهفته...
غزل شمارهٔ ۵۷: شهر به شهر و کو به کو در طلبت شتا...
غزل شمارهٔ ۵۸: بیمهری اگر چه بیوفا هم
غزل شمارهٔ ۵۹: مپرس ای گل ز من کز گلشن کویت چسان...
غزل شمارهٔ ۶۰: ای گمشده دل کجات جویم
غزل شمارهٔ ۶۱: گوهرفشان کن آن لب کز شوق جان فشانم
غزل شمارهٔ ۶۲: جانا ز ناتوانی از خویشتن به جانم
غزل شمارهٔ ۶۳: دل من ز بیقراری چو سخن به یار گویم
غزل شمارهٔ ۶۴: گه ره دیر و گهی راه حرم میپویم
غزل شمارهٔ ۶۵: با چشم تو گهی که به رویت نظر کنم
غزل شمارهٔ ۶۶: هر شبم نالهٔ زاری است که گفتن نتوان
غزل شمارهٔ ۶۷: گواهی دهد چهرهٔ زرد من
غزل شمارهٔ ۶۸: بر خاکم اگر پا نهد آن سرو خرامان
غزل شمارهٔ ۶۹: به یک نظاره چون داخل شدی در بزم م...
غزل شمارهٔ ۷۰: آن کمان ابرو کند چون میل تیرانداختن
غزل شمارهٔ ۷۱: منم آن رند قدح نوش که از کهنه و نو
غزل شمارهٔ ۷۲: گردد کسی کی کامیاب از وصل یاری هم...
غزل شمارهٔ ۷۳: خوش آنکه نشینیم میان گل و لاله
غزل شمارهٔ ۷۴: بود مه روی آن زیبا جوان چارده ساله
غزل شمارهٔ ۷۵: مهر رخسار و مه جبین شدهای
غزل شمارهٔ ۷۶: رفتی و دارم ای پسر بی تو دل شکسته...
غزل شمارهٔ ۷۷: چه شود به چهرهٔ زرد من نظری برای ...
غزل شمارهٔ ۷۸: شکست پیر مغان گر سرم به ساغر می
غزل شمارهٔ ۷۹: چو نی نالدم استخوان از جدایی
غزل شمارهٔ ۸۰: روز و شب خون جگر میخورم از درد ج...
غزل شمارهٔ ۸۱: کجایی در شب هجران که زاریهای من ...
غزل شمارهٔ ۸۲: شستم ز میدر پای خم، دامن ز هر آل...
غزل شمارهٔ ۸۳: ای که مشتاق وصل دلبندی
غزل شمارهٔ ۸۴: کوی جانان از رقیبان پاک بودی کاشکی
غزل شمارهٔ ۸۵: دو چشمم خون فشان از دوری آن دلستا...
غزل شمارهٔ ۸۶: صبوری کردم و بستم نظر از ماه سیمایی
غزل شمارهٔ ۸۷: من پس از عزت و حرمت شدم ار خار کسی
غزل شمارهٔ ۸۸: زهی از رخ تو پیدا همه آیت خدایی
غزل شمارهٔ ۸۹: ای که در جام رقیبان می پیاپی میکنی
غزل شمارهٔ ۹۰: دل زارم بود در صیدگاه عشق نخجیری