خانه
صفحهاصلی
شاعران
خیام
رباعیات
اشتراکگذاری
×
اشتراک گذاری
تلگرام
توییتر
فیسبوک
رباعی شمارهٔ ۱: برخیز و بیا بتا برای دل ما
رباعی شمارهٔ ۲: چون عهده نمیشود کسی فردا را
رباعی شمارهٔ ۳: قرآن که مهین کلام خوانند آن را
رباعی شمارهٔ ۴: گر می نخوری طعنه مزن مستانرا
رباعی شمارهٔ ۵: هر چند که رنگ و بوی زیباست مرا
رباعی شمارهٔ ۶: ماییم و می و مطرب و این کنج خراب
رباعی شمارهٔ ۷: آن قصر که جمشید در او جام گرفت
رباعی شمارهٔ ۸: ابر آمد و باز بر سر سبزه گریست
رباعی شمارهٔ ۹: اکنون که گل سعادتت پربار است
رباعی شمارهٔ ۱۰: امروز ترا دسترس فردا نیست
رباعی شمارهٔ ۱۱: ای آمده از عالم روحانی تفت
رباعی شمارهٔ ۱۲: ای چرخ فلک خرابی از کینه تست
رباعی شمارهٔ ۱۳: ایدل چو زمانه میکند غمناکت
رباعی شمارهٔ ۱۴: این بحر وجود آمده بیرون ز نهفت
رباعی شمارهٔ ۱۵: این کوزه چو من عاشق زاری بوده است
رباعی شمارهٔ ۱۶: این کوزه که آبخوارهٔ مزدوریست
رباعی شمارهٔ ۱۷: این کهنه رباط را که عالم نام است
رباعی شمارهٔ ۱۸: این یک دو سه روز نوبت عمر گذشت
رباعی شمارهٔ ۱۹: بر چهره گل نسیم نوروز خوش است
رباعی شمارهٔ ۲۰: پیش از من و تو لیل و نهاری بوده است
رباعی شمارهٔ ۲۱: تا چند زنم بروی دریاها خشت
رباعی شمارهٔ ۲۲: ترکیب پیالهای که درهم پیوست
رباعی شمارهٔ ۲۳: ترکیب طبایع چو به کام تو دمی است
رباعی شمارهٔ ۲۴: چون ابر به نوروز رخ لاله بشست
رباعی شمارهٔ ۲۵: چون بلبل مست راه در بستان یافت
رباعی شمارهٔ ۲۶: چون چرخ بکام یک خردمند نگشت
رباعی شمارهٔ ۲۷: چون لاله به نوروز قدح گیر بدست
رباعی شمارهٔ ۲۸: چون نیست حقیقت و یقین اندر دست
رباعی شمارهٔ ۲۹: چون نیست ز هر چه هست جز باد بدست
رباعی شمارهٔ ۳۰: خاکی که به زیر پای هر نادانی است
رباعی شمارهٔ ۳۱: دارنده چو ترکیب طبایع آراست
رباعی شمارهٔ ۳۲: در پرده اسرار کسی را ره نیست
رباعی شمارهٔ ۳۳: در خواب بدم مرا خردمندی گفت
رباعی شمارهٔ ۳۴: در دایرهای که آمد و رفتن ماست
رباعی شمارهٔ ۳۵: در فصل بهار اگر بتی حور سرشت
رباعی شمارهٔ ۳۶: دریاب که از روح جدا خواهی رفت
رباعی شمارهٔ ۳۷: ساقی گل و سبزه بس طربناک شدهست
رباعی شمارهٔ ۳۸: عمریست مرا تیره و کاریست نه راست
رباعی شمارهٔ ۳۹: فصل گل و طرف جویبار و لب کشت
رباعی شمارهٔ ۴۰: گر شاخ بقا ز بیخ بختت رست است
رباعی شمارهٔ ۴۱: گویند کسان بهشت با حور خوش است
رباعی شمارهٔ ۴۲: گویند مرا که دوزخی باشد مست
رباعی شمارهٔ ۴۳: من هیچ ندانم که مرا آنکه سرشت
رباعی شمارهٔ ۴۴: مهتاب به نور دامن شب بشکافت
رباعی شمارهٔ ۴۵: می خوردن و شاد بودن آیین منست
رباعی شمارهٔ ۴۶: می لعل مذابست و صراحی کان است
رباعی شمارهٔ ۴۷: می نوش که عمر جاودانی اینست
رباعی شمارهٔ ۴۸: نیکی و بدی که در نهاد بشر است
رباعی شمارهٔ ۴۹: در هر دشتی که لالهزاری بودهست
رباعی شمارهٔ ۵۰: هر ذره که در خاک زمینی بوده است
رباعی شمارهٔ ۵۱: هر سبزه که برکنار جویی رسته است
رباعی شمارهٔ ۵۲: یک جرعه می ز ملک کاووس به است
رباعی شمارهٔ ۵۳: چون عمر به سر رسد چه شیرین و چه تلخ
رباعی شمارهٔ ۵۴: آنانکه محیط فضل و آداب شدند
رباعی شمارهٔ ۵۵: آن را که به صحرای علل تاختهاند
رباعی شمارهٔ ۵۶: آنها که کهن شدند و اینها که نوند
رباعی شمارهٔ ۵۷: آنکس که زمین و چرخ و افلاک نهاد
رباعی شمارهٔ ۵۸: آرند یکی و دیگری بربایند
رباعی شمارهٔ ۵۹: اجرام که ساکنان این ایوانند
رباعی شمارهٔ ۶۰: از آمدنم نبود گردون را سود
رباعی شمارهٔ ۶۱: از رنج کشیدن آدمی حر گردد
رباعی شمارهٔ ۶۲: افسوس که سرمایه ز کف بیرون شد
رباعی شمارهٔ ۶۳: افسوس که نامه جوانی طی شد
رباعی شمارهٔ ۶۴: ای بس که نباشیم و جهان خواهد بود
رباعی شمارهٔ ۶۵: این عقل که در ره سعادت پوید
رباعی شمارهٔ ۶۶: این قافله عمر عجب میگذرد
رباعی شمارهٔ ۶۷: بر پشت من از زمانه تو میاید
رباعی شمارهٔ ۶۸: بر چرخ فلک هیچ کسی چیر نشد
رباعی شمارهٔ ۶۹: بر چشم تو عالم ارچه میآرایند
رباعی شمارهٔ ۷۰: بر من قلم قضا چو بی من رانند
رباعی شمارهٔ ۷۱: تا چند اسیر رنگ و بو خواهی شد
رباعی شمارهٔ ۷۲: تا راه قلندری نپویی نشود
رباعی شمارهٔ ۷۳: تا زهره و مه در آسمان گشت پدید
رباعی شمارهٔ ۷۴: چون روزی و عمر بیش و کم نتوان کرد
رباعی شمارهٔ ۷۵: حیی که بقدرت سر و رو میسازد
رباعی شمارهٔ ۷۶: در دهر چو آواز گل تازه دهند
رباعی شمارهٔ ۷۷: در دهر هر آن که نیم نانی دارد
رباعی شمارهٔ ۷۸: دهقان قضا بسی چو ما کشت و درود
رباعی شمارهٔ ۷۹: روزیست خوش و هوا نه گرم است و نه...
رباعی شمارهٔ ۸۰: زان پیش که بر سرت شبیخون آرند
رباعی شمارهٔ ۸۱: عمرت تا کی به خودپرستی گذرد
رباعی شمارهٔ ۸۲: کس مشکل اسرار اجل را نگشاد
رباعی شمارهٔ ۸۳: کم کن طمع از جهان و میزی خرسند
رباعی شمارهٔ ۸۴: گرچه غم و رنج من درازی دارد
رباعی شمارهٔ ۸۵: گردون ز زمین هیچ گلی برنارد
رباعی شمارهٔ ۸۶: گر یک نفست ز زندگانی گذرد
رباعی شمارهٔ ۸۷: گویند بهشت و حورعین خواهد بود
رباعی شمارهٔ ۸۸: گویند بهشت و حور و کوثر باشد
رباعی شمارهٔ ۸۹: گویند هر آن کسان که با پرهیزند
رباعی شمارهٔ ۹۰: می خور که ز دل کثرت و قلت ببرد
رباعی شمارهٔ ۹۱: هر راز که اندر دل دانا باشد
رباعی شمارهٔ ۹۲: هر صبح که روی لاله شبنم گیرد
رباعی شمارهٔ ۹۳: هرگز دل من ز علم محروم نشد
رباعی شمارهٔ ۹۴: هم دانه امید به خرمن ماند
رباعی شمارهٔ ۹۵: یاران موافق همه از دست شدند
رباعی شمارهٔ ۹۶: یک جام شراب صد دل و دین ارزد
رباعی شمارهٔ ۹۷: یک قطره آب بود با دریا شد
رباعی شمارهٔ ۹۸: یک نان به دو روز اگر بود حاصل مرد
رباعی شمارهٔ ۹۹: آن لعل در آبگینه ساده بیار
رباعی شمارهٔ ۱۰۰: از بودنی ایدوست چه داری تیمار
رباعی شمارهٔ ۱۰۱: افلاک که جز غم نفزایند دگر
رباعی شمارهٔ ۱۰۲: ای دل غم این جهان فرسوده مخور
رباعی شمارهٔ ۱۰۳: ایدل همه اسباب جهان خواسته گیر
رباعی شمارهٔ ۱۰۴: این اهل قبور خاک گشتند و غبار
رباعی شمارهٔ ۱۰۵: خشت سر خم ز ملکت جم خوشتر
رباعی شمارهٔ ۱۰۶: در دایره سپهر ناپیدا غور
رباعی شمارهٔ ۱۰۷: دی کوزهگری بدیدم اندر بازار
رباعی شمارهٔ ۱۰۸: ز آن می که حیات جاودانیست بخور
رباعی شمارهٔ ۱۰۹: گر باده خوری تو با خردمندان خور
رباعی شمارهٔ ۱۱۰: وقت سحر است خیز ای طرفه پسر
رباعی شمارهٔ ۱۱۱: از جمله رفتگان این راه دراز
رباعی شمارهٔ ۱۱۲: ای پیر خردمند پگهتر برخیز
رباعی شمارهٔ ۱۱۳: وقت سحر است خیز ای مایه ناز
رباعی شمارهٔ ۱۱۴: مرغی دیدم نشسته بر باره طوس
رباعی شمارهٔ ۱۱۵: جامی است که عقل آفرین میزندش
رباعی شمارهٔ ۱۱۶: خیام اگر ز باده مستی خوش باش
رباعی شمارهٔ ۱۱۷: در کارگه کوزهگری رفتم دوش
رباعی شمارهٔ ۱۱۸: ایام زمانه از کسی دارد ننگ
رباعی شمارهٔ ۱۱۹: از جرم گل سیاه تا اوج زحل
رباعی شمارهٔ ۱۲۰: با سرو قدی تازهتر از خرمن گل
رباعی شمارهٔ ۱۲۱: ای دوست بیا تا غم فردا نخوریم
رباعی شمارهٔ ۱۲۲: این چرخ فلک که ما در او حیرانیم
رباعی شمارهٔ ۱۲۳: برخیز ز خواب تا شرابی بخوریم
رباعی شمارهٔ ۱۲۴: برخیزم و عزم باده ناب کنم
رباعی شمارهٔ ۱۲۵: بر مفرش خاک خفتگان میبینم
رباعی شمارهٔ ۱۲۶: تا چند اسیر عقل هر روزه شویم
رباعی شمارهٔ ۱۲۷: چون نیست مقام ما در این دهر مقیم
رباعی شمارهٔ ۱۲۸: خورشید به گل نهفت مینتوانم
رباعی شمارهٔ ۱۲۹: دشمن به غلط گفت که من فلسفیم
رباعی شمارهٔ ۱۳۰: مائیم که اصل شادی و کان غمیم
رباعی شمارهٔ ۱۳۱: من می نه ز بهر تنگدستی نخورم
رباعی شمارهٔ ۱۳۲: من بی می ناب زیستن نتوانم
رباعی شمارهٔ ۱۳۳: هر یک چندی یکی برآید که منم
رباعی شمارهٔ ۱۳۴: یک چند به کودکی باستاد شدیم
رباعی شمارهٔ ۱۳۵: یک روز ز بند عالم آزاد نیم
رباعی شمارهٔ ۱۳۶: از دی که گذشت هیچ ازو یاد مکن
رباعی شمارهٔ ۱۳۷: ای دیده اگر کور نئی گور ببین
رباعی شمارهٔ ۱۳۸: برخیز و مخور غم جهان گذران
رباعی شمارهٔ ۱۳۹: چون حاصل آدمی در این شورستان
رباعی شمارهٔ ۱۴۰: رفتم که در این منزل بیداد بدن
رباعی شمارهٔ ۱۴۱: رندی دیدم نشسته بر خنگ زمین
رباعی شمارهٔ ۱۴۲: قانع به یک استخوان چو کرکس بودن
رباعی شمارهٔ ۱۴۳: قومی متفکرند اندر ره دین
رباعی شمارهٔ ۱۴۴: گاویست در آسمان و نامش پروین
رباعی شمارهٔ ۱۴۵: گر بر فلکم دست بدی چون یزدان
رباعی شمارهٔ ۱۴۶: مشنو سخن از زمانه ساز آمدگان
رباعی شمارهٔ ۱۴۷: می خوردن و گرد نیکوان گردیدن
رباعی شمارهٔ ۱۴۸: نتوان دل شاد را به غم فرسودن
رباعی شمارهٔ ۱۴۹: آن قصر که با چرخ همیزد پهلو
رباعی شمارهٔ ۱۵۰: از آمدن و رفتن ما سودی کو
رباعی شمارهٔ ۱۵۱: از تن چو برفت جان پاک من و تو
رباعی شمارهٔ ۱۵۲: میخور که فلک بهر هلاک من و تو
رباعی شمارهٔ ۱۵۳: از هر چه بجر می است کوتاهی به
رباعی شمارهٔ ۱۵۴: بنگر ز صبا دامن گل چاک شده
رباعی شمارهٔ ۱۵۵: تا کی غم آن خورم که دارم یا نه
رباعی شمارهٔ ۱۵۶: یک جرعه می کهن ز ملکی نو به
رباعی شمارهٔ ۱۵۷: آن مایه ز دنیا که خوری یا پوشی
رباعی شمارهٔ ۱۵۸: از آمدن بهار و از رفتن دی
رباعی شمارهٔ ۱۵۹: از کوزهگری کوزه خریدم باری
رباعی شمارهٔ ۱۶۰: ای آنکه نتیجهٔ چهار و هفتی
رباعی شمارهٔ ۱۶۱: ایدل تو به اسرار معما نرسی
رباعی شمارهٔ ۱۶۲: ای دوست حقیقت شنواز من سخنی
رباعی شمارهٔ ۱۶۳: ای کاش که جای آرمیدن بودی
رباعی شمارهٔ ۱۶۴: بر سنگ زدم دوش سبوی کاشی
رباعی شمارهٔ ۱۶۵: بر شاخ امید اگر بری یافتمی
رباعی شمارهٔ ۱۶۶: بر گیر پیاله و سبو ای دلجوی
رباعی شمارهٔ ۱۶۷: پیری دیدم به خانهٔ خماری
رباعی شمارهٔ ۱۶۸: تا چند حدیث پنج و چار ای ساقی
رباعی شمارهٔ ۱۶۹: چندان که نگاه میکنم هر سویی
رباعی شمارهٔ ۱۷۰: خوش باش که پختهاند سودای تو دی
رباعی شمارهٔ ۱۷۱: در کارگه کوزهگری کردم رای
رباعی شمارهٔ ۱۷۲: در گوش دلم گفت فلک پنهانی
رباعی شمارهٔ ۱۷۳: زان کوزهٔ می که نیست در وی ضرری
رباعی شمارهٔ ۱۷۴: گر آمدنم بخود بدی نامدمی
رباعی شمارهٔ ۱۷۵: گر دست دهد ز مغز گندم نانی
رباعی شمارهٔ ۱۷۶: گر کار فلک به عدل سنجیده بدی
رباعی شمارهٔ ۱۷۷: هان کوزهگرا بپای اگر هشیاری
رباعی شمارهٔ ۱۷۸: هنگام صبوح ای صنم فرخ پی