خانه
صفحهاصلی
شاعران
محتشم کاشانی
دیوان اشعار
رباعیات
اشتراکگذاری
×
اشتراک گذاری
تلگرام
توییتر
فیسبوک
رباعی شمارهٔ ۱: نواب کز و نیم مه و سال جدا
رباعی شمارهٔ ۲: ای کرده قدوم تو سرافراز مرا
رباعی شمارهٔ ۳: ای نورده آیینهٔ احساس مرا
رباعی شمارهٔ ۴: گفتند ز حادثات این دیر خراب
رباعی شمارهٔ ۵: بنیاد دو بینی چو شد از عشق خراب
رباعی شمارهٔ ۶: آن شوخ که تکیهگاه او چشم ترست
رباعی شمارهٔ ۷: روزی که دلم خیال ابروی تو بست
رباعی شمارهٔ ۸: ای قصر بلند آسمان پیش تو پست
رباعی شمارهٔ ۹: آصف که مهین سواد اقلیم بقاست
رباعی شمارهٔ ۱۰: طراح که طرح این بنا ریخته است
رباعی شمارهٔ ۱۱: این آب که خضر ازو بقا خواسته است
رباعی شمارهٔ ۱۲: خانی که سپهرش به سجود آمده است
رباعی شمارهٔ ۱۳: آن طره چو دارم من بدنام ز دست
رباعی شمارهٔ ۱۴: این عید حضور خان چو ملک افروزست
رباعی شمارهٔ ۱۵: سلاخ که آدمی کشی شیوهٔ اوست
رباعی شمارهٔ ۱۶: اسلام که صید اهل ایمان فن اوست
رباعی شمارهٔ ۱۷: این حوض که دل هلاک نظارهٔ اوست
رباعی شمارهٔ ۱۸: گردون که به امر کن فکان چاکرتست
رباعی شمارهٔ ۱۹: آن فتنه که در سربلند افسرتوست
رباعی شمارهٔ ۲۰: سلطان جهان که ماه تا ماهی ازوست
رباعی شمارهٔ ۲۱: چیزی که به گل داده خدا زیبائیست
رباعی شمارهٔ ۲۲: ای گشته وثاق کمترین مولایت
رباعی شمارهٔ ۲۳: خسرومنشی که دور خواندش فرهاد
رباعی شمارهٔ ۲۴: فرهاد ز کوه کندن بیبنیاد
رباعی شمارهٔ ۲۵: خورشید سپهر سر بلندی بهزاد
رباعی شمارهٔ ۲۶: آزار تو دور از تن زیبای تو باد
رباعی شمارهٔ ۲۷: بیتحفه نبرد اگرچه زین خسته نهاد
رباعی شمارهٔ ۲۸: در عهد تو کامرانی خواهم کرد
رباعی شمارهٔ ۲۹: یاری که به نیش غم دلی ریش نکرد
رباعی شمارهٔ ۳۰: خواهمچو جزا طرح عقاب اندازد
رباعی شمارهٔ ۳۱: این آب که شعلهٔوش ز جا میخیزد
رباعی شمارهٔ ۳۲: آن دست که نخل قد آدم ریزد
رباعی شمارهٔ ۳۳: گاه از همه وجه طامعم میدانند
رباعی شمارهٔ ۳۴: ای بی تو چو هم دم به من خسته نموده
رباعی شمارهٔ ۳۵: آن خسرو فرهاد لقب کز ره جود
رباعی شمارهٔ ۳۶: عفوی که ز اندازه بدر خواهد بود
رباعی شمارهٔ ۳۷: این بنده که ملک نظم پیوستش بود
رباعی شمارهٔ ۳۸: آن ابر عطا که حاتمش کرده سجود
رباعی شمارهٔ ۳۹: چون داد قضا صیقل مرآت وجود
رباعی شمارهٔ ۴۰: چادر شب بستر خود ای طرفهنگار
رباعی شمارهٔ ۴۱: در بزم حکیمان ز می شورانگیز
رباعی شمارهٔ ۴۲: آن طبع که چون آینهٔ پاکست زغش
رباعی شمارهٔ ۴۳: سلاخ که ساختی به پردانی خویش
رباعی شمارهٔ ۴۴: آن ماه که در خوبی او نیست خلاف
رباعی شمارهٔ ۴۵: ای جلوهات از قامت چابک نازک
رباعی شمارهٔ ۴۶: ای صید سگ شیر شکار تو پلنگ
رباعی شمارهٔ ۴۷: ای کوی تو قبلهگاه ارباب قبول
رباعی شمارهٔ ۴۸: میکرد چو سکه حی صاحب تنزیل
رباعی شمارهٔ ۴۹: در تکیهگه واسع این بزم جلیل
رباعی شمارهٔ ۵۰: از ملک ملوک ما درین بیت جلیل
رباعی شمارهٔ ۵۱: این ساعی اگرچه باشد از حسن قلیل
رباعی شمارهٔ ۵۲: آن راه که از حال سهیلی است جمیل
رباعی شمارهٔ ۵۳: المنة لله که از سعی جمیل
رباعی شمارهٔ ۵۴: اسبی که بود پویه گهش چرخ نهم
رباعی شمارهٔ ۵۵: بر پیکر آن سرور خورشید علم
رباعی شمارهٔ ۵۶: ای نام تو در هر لغتی ذکر انام
رباعی شمارهٔ ۵۷: ای درگه خاصت از شرف کعبه عام
رباعی شمارهٔ ۵۸: سقا پسرا خسته دل از دست توام
رباعی شمارهٔ ۵۹: این بستر خستگی که انداختهام
رباعی شمارهٔ ۶۰: دی از کرم داور دوران کردم
رباعی شمارهٔ ۶۱: اسلام که گم کرده ز دل آرامم
رباعی شمارهٔ ۶۲: زان پیش که هجر تو برد آرامم
رباعی شمارهٔ ۶۳: خواهم که شبی محو جمال تو شوم
رباعی شمارهٔ ۶۴: دارد ز خدا خواهش جنات نعیم
رباعی شمارهٔ ۶۵: گیرم که به چشم خلق پوید دشمن
رباعی شمارهٔ ۶۶: چون مهر تو میتوان نهان ورزیدن
رباعی شمارهٔ ۶۷: از لطف تو سهل است کرم ورزیدن
رباعی شمارهٔ ۶۸: در کعبه قدم نهادهام وای به من
رباعی شمارهٔ ۶۹: گوئی ز ته بستر آن حجله نشین
رباعی شمارهٔ ۷۰: اسلام مگو آفت ایام است این
رباعی شمارهٔ ۷۱: اسلام مرا ای دل دیندار ببین
رباعی شمارهٔ ۷۲: ای شیخ که هست دایم از نخوت تو
رباعی شمارهٔ ۷۳: گفتم چو رسد کوکبهٔ دولت تو
رباعی شمارهٔ ۷۴: هرچند که بهر پاس جمیعت تو
رباعی شمارهٔ ۷۵: لی شیر فلک اسیر صیادی تو
رباعی شمارهٔ ۷۶: این کوثر فیض بخش کز خجلت او
رباعی شمارهٔ ۷۷: آن شوخ که چشم مردمی دارم ازو
رباعی شمارهٔ ۷۸: ای خامه ورق چون به مداد آرائی
رباعی شمارهٔ ۷۹: در راه دگر اگرچه چست آمدهای
رباعی شمارهٔ ۸۰: با آن که به مهر آزمونم کردی
رباعی شمارهٔ ۸۱: از الفت درد اگرچه کلفت داری
رباعی شمارهٔ ۸۲: این حوض که در دیده هر نکته رسی
رباعی شمارهٔ ۸۳: عید آمد و بانگ نوبت سلطانی
رباعی شمارهٔ ۸۴: هرنجم که بر فلک رود زایت وی
رباعی شمارهٔ ۸۵: ای شمع سرا پردهٔ شاهنشاهی