خانه
صفحهاصلی
شاعران
سیف فرغانی
گزیده اشعار
غزلها
اشتراکگذاری
×
اشتراک گذاری
تلگرام
توییتر
فیسبوک
غزل شمارهٔ ۱: رفتی و دل ربودی یک شهر مبتلا را
غزل شمارهٔ ۲: چنان عشقش پریشان کرد ما را
غزل شمارهٔ ۳: اگر دل است به جان میخرد هوای تو را
غزل شمارهٔ ۴: ای رفته رونق از گل روی تو باغ را
غزل شمارهٔ ۵: تو را من دوست میدارم چو بلبل مر ...
غزل شمارهٔ ۶: ای بدل کرده آشنایی را
غزل شمارهٔ ۷: ای سعادت ز پی زینت و زیبایی را
غزل شمارهٔ ۸: ای خجل از روی خوبت آفتاب
غزل شمارهٔ ۹: ای پستهٔ دهانت شیرین و انگبین لب
غزل شمارهٔ ۱۰: ای چو فرهاد دلم عاشق شیرین لبت
غزل شمارهٔ ۱۱: تبارکالله از آن روی دلستان که تو...
غزل شمارهٔ ۱۲: دلم بربود دوش آن نرگس مست
غزل شمارهٔ ۱۳: دل تنگم و ز عشق توام بار بر دل است
غزل شمارهٔ ۱۴: دلبرا عشق تو نه کار من است
غزل شمارهٔ ۱۵: یار من خسرو خوبان و لبش شیرین است
غزل شمارهٔ ۱۶: دوست سلطان و دل ولایت اوست
غزل شمارهٔ ۱۷: همچو من وصل تو را هیچ سزاواری هست؟
غزل شمارهٔ ۱۸: در سمن با آن طراوت حسن این رخسار ...
غزل شمارهٔ ۱۹: کیست کاندر دو جهان عاشق دیدار تو ...
غزل شمارهٔ ۲۰: چون تو را میل و مرا از تو شکیبایی...
غزل شمارهٔ ۲۱: آن نگاری کو رخ گلرنگ داشت
غزل شمارهٔ ۲۲: جانم از عشقت پریشانی گرفت
غزل شمارهٔ ۲۳: طوطی خجل فروماند از بلبل زبانت
غزل شمارهٔ ۲۴: ای مه و خور به روی تو محتاج
غزل شمارهٔ ۲۵: زهی با لعل میگونت شکر هیچ
غزل شمارهٔ ۲۶: حق که این روی دلستان به تو داد
غزل شمارهٔ ۲۷: دی یکی گفت، که از عشق خبرها دارد،
غزل شمارهٔ ۲۸: نگارا دل همی خواهد که عشقت را نها...
غزل شمارهٔ ۲۹: نور رخ تو قمر ندارد
غزل شمارهٔ ۳۰: دل بی رخ خوب تو سر خویش ندارد
غزل شمارهٔ ۳۱: کسی کو همچو تو جانان ندارد
غزل شمارهٔ ۳۲: چشم تو کو جز دل سیاه ندارد
غزل شمارهٔ ۳۳: مه نکویی ز روی او دارد
غزل شمارهٔ ۳۴: در حلقهٔ زلف تو هر دل خطری دارد
غزل شمارهٔ ۳۵: نگار من چو اندر من نظر کرد
غزل شمارهٔ ۳۶: هر که در عشق نمیرد به بقایی نرسد
غزل شمارهٔ ۳۷: این حسن و آن لطافت در حور عین نباشد
غزل شمارهٔ ۳۸: قومی که جان به حضرت جانان همی برند
غزل شمارهٔ ۳۹: آه درد مرا دوا که کند؟
غزل شمارهٔ ۴۰: ای که در باغ نکویی به تو نبود مانند
غزل شمارهٔ ۴۱: دردمندان غم عشق دوا میخواهند
غزل شمارهٔ ۴۲: دوشم اسباب عیش نیکو بود
غزل شمارهٔ ۴۳: مشکل است این که کسی را به کسی دل ...
غزل شمارهٔ ۴۴: رفتی و نام تو ز زبانم نمیرود
غزل شمارهٔ ۴۵: دلم بوسه ز آن لعل نوشین خوهد
غزل شمارهٔ ۴۶: در شهر اگر زمانی آن خوش پسر برآید
غزل شمارهٔ ۴۷: بیا که بیتو مرا کار بر نمیآید
غزل شمارهٔ ۴۸: حدیث عشق در گفتن نیاید
غزل شمارهٔ ۴۹: ای تو را تعبیه در تنگ شکر مروارید
غزل شمارهٔ ۵۰: ای نامهٔ نو رسیده از یار
غزل شمارهٔ ۵۱: ایا نموده دهانت ز لعل خندان در
غزل شمارهٔ ۵۲: دوش در مجلس ما بود ز روی دلبر
غزل شمارهٔ ۵۳: مست عشقت به خود نیاید باز
غزل شمارهٔ ۵۴: ای رخ خوب تو آفتاب جهان سوز
غزل شمارهٔ ۵۵: ایا به حسن چو شیرین به ملک چون پر...
غزل شمارهٔ ۵۶: جرعهای می نخورده از دستش
غزل شمارهٔ ۵۷: گر چه جان میدهم از آرزوی دیدارش
غزل شمارهٔ ۵۸: قند خجل میشود از لب چون شکرش
غزل شمارهٔ ۵۹: شبی از مجلس مستان برآمد نالهٔ چنگش
غزل شمارهٔ ۶۰: ترکی است یار من که نداند کس از گلش
غزل شمارهٔ ۶۱: آنچه ز تست حال من گفت نمیتوانمش
غزل شمارهٔ ۶۲: چو شد به خنده شکر بار پستهٔ دهنش
غزل شمارهٔ ۶۳: چون برآمد آفتاب از مشرق پیراهنش
غزل شمارهٔ ۶۴: من ز عشق تو رستم از غم خویش
غزل شمارهٔ ۶۵: دل سقیم شفا یابد از اشارت عشق
غزل شمارهٔ ۶۶: مرا که در تن بیقوت است جانی خشک
غزل شمارهٔ ۶۷: هلال حسن به عهد رخ تو یافت کمال
غزل شمارهٔ ۶۸: دل ز غمت زنده شد ای غم تو جان دل
غزل شمارهٔ ۶۹: ای ز زلفت حلقهای بر پای دل
غزل شمارهٔ ۷۰: تنی داری بسان خرمن گل
غزل شمارهٔ ۷۱: چو بیند روی تو ای نازنین گل
غزل شمارهٔ ۷۲: چو روی تو گل رنگین ندیدم
غزل شمارهٔ ۷۳: گر کسی را حسد آید که تو را مینگرم
غزل شمارهٔ ۷۴: تا نقش تو هست در ضمیرم
غزل شمارهٔ ۷۵: ای غم تو روغن چراغ ضمیرم
غزل شمارهٔ ۷۶: از عشق دل افروزم، چون شمع همی سوزم
غزل شمارهٔ ۷۷: ای سعادت مددی کن که بدان یار رسم
غزل شمارهٔ ۷۸: ای منور به روی تو هر چشم
غزل شمارهٔ ۷۹: گر عیب کنی که زار مینالم
غزل شمارهٔ ۸۰: عشق تو زیر و زبر دارد دلم
غزل شمارهٔ ۸۱: مرا گر دولتی باشد که روزی با تو ب...
غزل شمارهٔ ۸۲: ای گشته نهان از من پیدات همی جویم
غزل شمارهٔ ۸۳: از لطف و حسن یارم در جمع گل عذاران
غزل شمارهٔ ۸۴: ای کوی تو ز رویت بازار گل فروشان
غزل شمارهٔ ۸۵: ای مرغ صبح بشکن ناقوس پاسبانان
غزل شمارهٔ ۸۶: بگشای لب شیرین بازار شکر بشکن
غزل شمارهٔ ۸۷: عشق را حمل بر مجاز مکن
غزل شمارهٔ ۸۸: بپوش آن رخ و دلربایی مکن
غزل شمارهٔ ۸۹: ای شکر لب نظری سوی من مسکین کن
غزل شمارهٔ ۹۰: ای چشم من از رخ تو روشن
غزل شمارهٔ ۹۱: ای لب لعلت شکرستان من!
غزل شمارهٔ ۹۲: مرغ دلم صید کرد غمزهٔ چون تیر او
غزل شمارهٔ ۹۳: به رنگ خود نیم زان رو وز آن مو
غزل شمارهٔ ۹۴: چو هیچ مینکنی التفات با ما تو
غزل شمارهٔ ۹۵: ای صبا قصهٔ عشاق بر یار بگو
غزل شمارهٔ ۹۶: ای رقعهٔ حسن را رخت شاه
غزل شمارهٔ ۹۷: ای پستهٔ دهانت نرخ شکر شکسته
غزل شمارهٔ ۹۸: ای در سخن دهانت تنگ شکر گشاده
غزل شمارهٔ ۹۹: ای پیش تو ماه آسمان خیره
غزل شمارهٔ ۱۰۰: از پسته تنگ خود آن یار شکر بوسه
غزل شمارهٔ ۱۰۱: از آن شکر که تو در پستهٔ دهان داری
غزل شمارهٔ ۱۰۲: ای که از سیم خام تن داری
غزل شمارهٔ ۱۰۳: ای ز آفتاب رویت مه برده شرمساری
غزل شمارهٔ ۱۰۴: جانا به یک کرشمه دل و جان همی بری
غزل شمارهٔ ۱۰۵: دلبرا حسن رخت میندهد دستوری
غزل شمارهٔ ۱۰۶: ای رخ تو شاه ملک دلبری
غزل شمارهٔ ۱۰۷: ای که تو جان جهانی و جهان جانی
غزل شمارهٔ ۱۰۸: کیست درین دور پیر اهل معانی
غزل شمارهٔ ۱۰۹: ایا خلاصهٔ خوبان کراست در همه دنیی
غزل شمارهٔ ۱۱۰: دی مرا گفت آن مه ختنی
غزل شمارهٔ ۱۱۱: ای لب لعل تو را بنده بجان شیرینی
غزل شمارهٔ ۱۱۲: ای شده حسن تو را پیشه جهان آرایی
غزل شمارهٔ ۱۱۳: اگر خورشید و مه نبود برین گردون م...
غزل شمارهٔ ۱۱۴: زهی خورشید را داده رخ تو حسن و زی...
غزل شمارهٔ ۱۱۵: دل در غم چون تو بیوفایی
غزل شمارهٔ ۱۱۶: تو قبلهٔ دل و جانی چو روی بنمایی
غزل شمارهٔ ۱۱۷: الا ای شمع دل را روشنایی