خانه
صفحهاصلی
شاعران
انوری
دیوان اشعار
رباعیات
اشتراکگذاری
×
اشتراک گذاری
تلگرام
توییتر
فیسبوک
رباعی شمارهٔ ۱: گفتم که به پایان رسد این درد و عنا
رباعی شمارهٔ ۲: پیوسته حدیث من به گوشت بادا
رباعی شمارهٔ ۳: نه صبر به گوشهای نشاند ما را
رباعی شمارهٔ ۴: آورد زری عماد رازی بچه را
رباعی شمارهٔ ۵: ای هجر مگر نهایتی نیست ترا
رباعی شمارهٔ ۶: این دل چو شب جوانی و راحت و تاب
رباعی شمارهٔ ۷: هم طبع ملول گشت از آن شعر چو آب
رباعی شمارهٔ ۸: زان روی که روز وصل آن در خوشاب
رباعی شمارهٔ ۹: آن شد که به نزدیک من ای در خوشاب
رباعی شمارهٔ ۱۰: بوطالب نعمه ای سپهرت طالب
رباعی شمارهٔ ۱۱: هرچند که بر جزو بود کل غالب
رباعی شمارهٔ ۱۲: ای گوهر تو بر آفرینش غالب
رباعی شمارهٔ ۱۳: بس شب که به روز بردم اندر طلبت
رباعی شمارهٔ ۱۴: دل باز چو بر دام غم عشق آویخت
رباعی شمارهٔ ۱۵: ای گشته ضمیر چون بهشت از یادت
رباعی شمارهٔ ۱۶: همواره چو بخت خود جوانی بادت
رباعی شمارهٔ ۱۷: با بخل بود به غایتی پیوندت
رباعی شمارهٔ ۱۸: ای سغبهٔ آنانکه نمیجویندت
رباعی شمارهٔ ۱۹: سیاره به خدمت سپرد خاک درت
رباعی شمارهٔ ۲۰: در وصل تو عزم دل من روز نخست
رباعی شمارهٔ ۲۱: آتش به سفال برنهادی ز نخست
رباعی شمارهٔ ۲۲: دستم که به گوهر قناعت پیوست
رباعی شمارهٔ ۲۳: جدت ورق زمانه از جور بشست
رباعی شمارهٔ ۲۴: هجری که به روز غم مبادا دل و دست
رباعی شمارهٔ ۲۵: جانا به تن شکسته و عزم درست
رباعی شمارهٔ ۲۶: ای شاه ز قدرتی که در بازوی تست
رباعی شمارهٔ ۲۷: با موزه به آب در دویدی به نخست
رباعی شمارهٔ ۲۸: کار تنم از دست دلم رفت ز دست
رباعی شمارهٔ ۲۹: دل در خم آن زلف معنبر بنشست
رباعی شمارهٔ ۳۰: بوطالب نعمه ای گشادهدل و دست
رباعی شمارهٔ ۳۱: ای صبر ز دست دل معشوقهپرست
رباعی شمارهٔ ۳۲: دی میشد و از شکوفه شاخی در دست
رباعی شمارهٔ ۳۳: از حادثهای که هرچه زو گویم هست
رباعی شمارهٔ ۳۴: دی با تو چنان شدم به یک خاست و نشست
رباعی شمارهٔ ۳۵: گفتند که شعر تو ملک داشت به دست
رباعی شمارهٔ ۳۶: ای عهد تو عید کامرانی پیوست
رباعی شمارهٔ ۳۷: گفتند که گل چمن به یکبار آراست
رباعی شمارهٔ ۳۸: در کوی تو هیچ کار من ناشده راست
رباعی شمارهٔ ۳۹: عدل تو زمانه را نگهدار بس است
رباعی شمارهٔ ۴۰: دل بر سر عهد استوار خویش است
رباعی شمارهٔ ۴۱: عشقی که همه عمر بماند این است
رباعی شمارهٔ ۴۲: از تو طمعم یکی صراحی باده است
رباعی شمارهٔ ۴۳: ای شاه جهان ملک جهان حسب تراست
رباعی شمارهٔ ۴۴: در سایهٔ آن زلف مشوش که تراست
رباعی شمارهٔ ۴۵: دوشینه شب ارچه جانم از رنج بکاست
رباعی شمارهٔ ۴۶: کون خر ملک ریش گاو افتادست
رباعی شمارهٔ ۴۷: تا حادثه قصد آل عمران کردست
رباعی شمارهٔ ۴۸: زلف تو از آن دم که دلم بربودست
رباعی شمارهٔ ۴۹: شاها به خدایی که ترا بگزیدست
رباعی شمارهٔ ۵۰: آن چهره که هرکه وصف او بشنیدست
رباعی شمارهٔ ۵۱: فرمان تو بر جهان قضای دگرست
رباعی شمارهٔ ۵۲: چون حسن تو رنج من به عالم سمرست
رباعی شمارهٔ ۵۳: در هر طرفی اگرچه یاری دگرست
رباعی شمارهٔ ۵۴: دیدار تو در جهان جهانی دگرست
رباعی شمارهٔ ۵۵: با رای تو صبح ملک بیگه خیزست
رباعی شمارهٔ ۵۶: دل در هوس شراب گلرنگ خوشست
رباعی شمارهٔ ۵۷: آن چیست که مقصود جهانی آنست
رباعی شمارهٔ ۵۸: با دل گفتم چو یار بی فرمانست
رباعی شمارهٔ ۵۹: با آنکه دلم در غم هجرت خونست
رباعی شمارهٔ ۶۰: پایی که ز بند عالمی بیرونست
رباعی شمارهٔ ۶۱: گر شرح نمیدهم که حالم چونست
رباعی شمارهٔ ۶۲: تا دست امید ما شکستیم ز دوست
رباعی شمارهٔ ۶۳: هردم ز تو گر تازه غمی باید هست
رباعی شمارهٔ ۶۴: تا خرمن آز را دلت پیمانهست
رباعی شمارهٔ ۶۵: هجران تو دوش چون به من درنگریست
رباعی شمارهٔ ۶۶: ای شاه نجیب کفشگر دانی کیست
رباعی شمارهٔ ۶۷: میآمد و از دیدهٔ ما مینگریست
رباعی شمارهٔ ۶۸: از وصل تو بر کناره میباید زیست
رباعی شمارهٔ ۶۹: ای دل یارت که سر به سر کبر و منیست
رباعی شمارهٔ ۷۰: بوطالب نعمه طالب نعمت نیست
رباعی شمارهٔ ۷۱: پایی که نه در هوای تو در گل نیست
رباعی شمارهٔ ۷۲: پای تو اگرچه در وفا محکم نیست
رباعی شمارهٔ ۷۳: تا چند طلب کنم وفای تو که نیست
رباعی شمارهٔ ۷۴: گر درخور قدر همتم سیمی نیست
رباعی شمارهٔ ۷۵: محنتزدهای که کلبهای داشت به دشت
رباعی شمارهٔ ۷۶: گر بنده دو روز خدمتت را بگذاشت
رباعی شمارهٔ ۷۷: اندوه تو چون دلم به شادی نگذاشت
رباعی شمارهٔ ۷۸: چون آتش سودای تو جز دود نداشت
رباعی شمارهٔ ۷۹: اندوه تو چون دلم به شادی انگاشت
رباعی شمارهٔ ۸۰: عمری که تر و خشک من آن بود گذشت
رباعی شمارهٔ ۸۱: دلبر ز وفا و مهر یکسر بگذشت
رباعی شمارهٔ ۸۲: با دل گفتم که آن بتم دوش نهفت
رباعی شمارهٔ ۸۳: با گل گفتم شکوفه در خاک بخفت
رباعی شمارهٔ ۸۴: چشمم ز غمت به هر عقیقی که بسفت
رباعی شمارهٔ ۸۵: از گردش این هفت مخالف بر هفت
رباعی شمارهٔ ۸۶: سلطان که جهان جواد ازو بیش نیافت
رباعی شمارهٔ ۸۷: عیشی که نمودم از جوانی همه رفت
رباعی شمارهٔ ۸۸: معشوق مرا عهد من از یاد برفت
رباعی شمارهٔ ۸۹: سلطان که جهان به عدل آراست برفت
رباعی شمارهٔ ۹۰: دلبر چو دلم به عشوه بربود برفت
رباعی شمارهٔ ۹۱: آن بت که به انصاف نکو بود برفت
رباعی شمارهٔ ۹۲: حامی جهان ز جور افلاک برفت
رباعی شمارهٔ ۹۳: آن بت که دلم به زلف چون شست گرفت
رباعی شمارهٔ ۹۴: از شعلهٔ لاله جهان نور گرفت
رباعی شمارهٔ ۹۵: چون با غم عشق تو دلم ساز گرفت
رباعی شمارهٔ ۹۶: ای دل بخر آن زلف که دستت نگرفت
رباعی شمارهٔ ۹۷: با یار مرا زور و ستم درنگرفت
رباعی شمارهٔ ۹۸: ای روزی خصم پیش خورد حشمت
رباعی شمارهٔ ۹۹: تا روز به شب چو سوسنم بیرویت
رباعی شمارهٔ ۱۰۰: عمری بادت کزو به رشک آید نوح
رباعی شمارهٔ ۱۰۱: عمری جگرم خورد ز بدخویی چرخ
رباعی شمارهٔ ۱۰۲: از چرخ که کامی به مرادم ننهاد
رباعی شمارهٔ ۱۰۳: دادم به امید روزگاری بر باد
رباعی شمارهٔ ۱۰۴: جوهر که ز ایزدش همی نامد یاد
رباعی شمارهٔ ۱۰۵: با هرکه زبان چرخ رازی بگشاد
رباعی شمارهٔ ۱۰۶: با قدر تو آب آسمان ریخته باد
رباعی شمارهٔ ۱۰۷: در چشمهٔ تیغ بیکفت آب مباد
رباعی شمارهٔ ۱۰۸: هرگز دلم از وفای تو فرد مباد
رباعی شمارهٔ ۱۰۹: ای شاه زمین دور زمان بیتو مباد
رباعی شمارهٔ ۱۱۰: حسن تو مرا ز نیکوان شاهی داد
رباعی شمارهٔ ۱۱۱: مریخ سلاح چاوشان تو برد
رباعی شمارهٔ ۱۱۲: چون نیست یقین که شب چه خواهد آورد
رباعی شمارهٔ ۱۱۳: آن نور که ملک یافت از روی تو فرد
رباعی شمارهٔ ۱۱۴: عاقل چو به حاصل جهان درنگرد
رباعی شمارهٔ ۱۱۵: هر تیره شبی که ره به روزی نبرد
رباعی شمارهٔ ۱۱۶: بوطالب نعمه آن جهانی همه مرد
رباعی شمارهٔ ۱۱۷: این عمر که سرمایهٔ ملکیست نه خرد
رباعی شمارهٔ ۱۱۸: صد پرده شبی فلک ز من بردارد
رباعی شمارهٔ ۱۱۹: خود عهد کسی کسی چنین بگذارد
رباعی شمارهٔ ۱۲۰: گر یک شبه وصل بتم آواز آرد
رباعی شمارهٔ ۱۲۱: باد سحری گذر به کویت دارد
رباعی شمارهٔ ۱۲۲: گر دوست مرا به کام دشمن دارد
رباعی شمارهٔ ۱۲۳: بیننده که چشم عاقبتبین دارد
رباعی شمارهٔ ۱۲۴: نه دل ز وصال تو نشانی دارد
رباعی شمارهٔ ۱۲۵: دل گرچه غمت ز جان نهان میدارد
رباعی شمارهٔ ۱۲۶: شب رایت مشک رنگ بر کیوان برد
رباعی شمارهٔ ۱۲۷: با آنکه غم عشق تو از من جان برد
رباعی شمارهٔ ۱۲۸: دل در غم تو گر به مثل جان نبرد
رباعی شمارهٔ ۱۲۹: موری که به چاه شست بازی گذرد
رباعی شمارهٔ ۱۳۰: آن کو به من سوخته خرمن نگرد
رباعی شمارهٔ ۱۳۱: سی سال درخت بخت من بار آورد
رباعی شمارهٔ ۱۳۲: در عرصهٔ ملکی که کمی نپذیرد
رباعی شمارهٔ ۱۳۳: روی تو که شمع لاله زو درگیرد
رباعی شمارهٔ ۱۳۴: گر دست غم تو دامن من گیرد
رباعی شمارهٔ ۱۳۵: روی تو به دلبری جهان میگیرد
رباعی شمارهٔ ۱۳۶: رایت که جهان به پشت پای اندازد
رباعی شمارهٔ ۱۳۷: خاک قدم تو تاج خورشید ارزد
رباعی شمارهٔ ۱۳۸: جانا غم تو به هر عطایی ارزد
رباعی شمارهٔ ۱۳۹: رای تو که صلح روز ملک انگیزد
رباعی شمارهٔ ۱۴۰: روزی که خرد سرشک رنگین ریزد
رباعی شمارهٔ ۱۴۱: تشریف هوای تو به هر جان نرسد
رباعی شمارهٔ ۱۴۲: نه مشکل روزگار حل خواهد شد
رباعی شمارهٔ ۱۴۳: از عشق تو درجهان سمر خواهم شد
رباعی شمارهٔ ۱۴۴: رای تو به هیچ رای خرسند نشد
رباعی شمارهٔ ۱۴۵: آخر دل من به وصل پیروز نشد
رباعی شمارهٔ ۱۴۶: عدل تو چو سایه بر ممالک پوشد
رباعی شمارهٔ ۱۴۷: با آنکه زمانه جز بدی نسگالد
رباعی شمارهٔ ۱۴۸: زلف تو به فتنه باز بیرون آمد
رباعی شمارهٔ ۱۴۹: رخسار تو چون سوسن آزاد آمد
رباعی شمارهٔ ۱۵۰: تا رای تو از قدح به شمشیر آمد
رباعی شمارهٔ ۱۵۱: آنی که کفت ضامن ارزاق آمد
رباعی شمارهٔ ۱۵۲: رنجی که مرا ز هجر آن ماه آمد
رباعی شمارهٔ ۱۵۳: چون سایه دویدم از پسش روزی چند
رباعی شمارهٔ ۱۵۴: ای دل چه کنی به عشوه خود را خرسند
رباعی شمارهٔ ۱۵۵: پست افکندم غم تو ای سرو بلند
رباعی شمارهٔ ۱۵۶: آن روز که جان نامهٔ عشق تو بخواند
رباعی شمارهٔ ۱۵۷: خوی تو ز دوستی چو دامن بفشاند
رباعی شمارهٔ ۱۵۸: ای دل ز هزار دیده خون میراند
رباعی شمارهٔ ۱۵۹: با آنکه همه کار جهان او راند
رباعی شمارهٔ ۱۶۰: چندان که مرا دلبر من رنجاند
رباعی شمارهٔ ۱۶۱: یکباره مرا بلایت از پای نشاند
رباعی شمارهٔ ۱۶۲: ای دیده دل آیت بلا میخواند
رباعی شمارهٔ ۱۶۳: چون روز علم زد به حسامت ماند
رباعی شمارهٔ ۱۶۴: هم ابر به دست درفشانت ماند
رباعی شمارهٔ ۱۶۵: خورشید به روشنی رایت ماند
رباعی شمارهٔ ۱۶۶: با روی تو از عافیت افسانه بماند
رباعی شمارهٔ ۱۶۷: مسعود سعادت جهان بود نماند
رباعی شمارهٔ ۱۶۸: ما را بجز از نیاز هیچ چیز نماند
رباعی شمارهٔ ۱۶۹: تا طارم نه سپهر آراستهاند
رباعی شمارهٔ ۱۷۰: چشم و دل من که هرچه گویم هستند
رباعی شمارهٔ ۱۷۱: یاران به جهان چشم چو گل بگشادند
رباعی شمارهٔ ۱۷۲: زان پس که دل و دیده بر من سپرند
رباعی شمارهٔ ۱۷۳: بس دور که چرخ و اختران بگذراند
رباعی شمارهٔ ۱۷۴: در بزمگهی که مطربی کوس کند
رباعی شمارهٔ ۱۷۵: زلف تو مصاف عنبر تر شکند
رباعی شمارهٔ ۱۷۶: دلدار دل مرا ز من باز افکند
رباعی شمارهٔ ۱۷۷: دلبر چو ز من قوت روان باز افکند
رباعی شمارهٔ ۱۷۸: خوش خوش چو مرا دم تودر دام افکند
رباعی شمارهٔ ۱۷۹: گردون به خیال سیر نانت نکند
رباعی شمارهٔ ۱۸۰: شادم به تو گر فلک حزینم نکند
رباعی شمارهٔ ۱۸۱: شمشیر تو با خصم تو پیمان نکند
رباعی شمارهٔ ۱۸۲: سلطان غمت بندهنوازی نکند
رباعی شمارهٔ ۱۸۳: گلها چو به باغ جلوه را ساز کنند
رباعی شمارهٔ ۱۸۴: این طایفه گر مروت آیین نکنند
رباعی شمارهٔ ۱۸۵: قومی که در این سفر مرا همراهند
رباعی شمارهٔ ۱۸۶: گردون چو نشست و خاست تو میبیند
رباعی شمارهٔ ۱۸۷: چشم تو در آیینه به چشم تو نمود
رباعی شمارهٔ ۱۸۸: گفت آنکه مرا ره سلامت بنمود
رباعی شمارهٔ ۱۸۹: دستت به سخا چون ید بیضا بنمود
رباعی شمارهٔ ۱۹۰: با دل گفتم که عشق چون روی نمود
رباعی شمارهٔ ۱۹۱: شبها ز غمت ستم کشم باید بود
رباعی شمارهٔ ۱۹۲: گردون به وصال ما موافق زان بود
رباعی شمارهٔ ۱۹۳: دوشم ز فراق تو همه شیون بود
رباعی شمارهٔ ۱۹۴: یک نیم دمم از جهان به دست آمده بود
رباعی شمارهٔ ۱۹۵: بر عید رخت دلم چو پیروز نبود
رباعی شمارهٔ ۱۹۶: دل درخور صحبت دلافروز نبود
رباعی شمارهٔ ۱۹۷: گل یک شبه شد هین که چو گستاخ شود
رباعی شمارهٔ ۱۹۸: هر کو نه به خدمت تو خرسند شود
رباعی شمارهٔ ۱۹۹: آخر غم غور از دلم دور شود
رباعی شمارهٔ ۲۰۰: تسلیم چو بر حادثه پیروز شود
رباعی شمارهٔ ۲۰۱: آنرا که خرد مصلحتآموز شود
رباعی شمارهٔ ۲۰۲: با آنکه غم از دلم برون مینشود
رباعی شمارهٔ ۲۰۳: یک شب مه گردون به رخت مینگرید
رباعی شمارهٔ ۲۰۴: آن روز که بنده خاک خدمت بوسید
رباعی شمارهٔ ۲۰۵: بیداد فلک پردهٔ رازم بدرید
رباعی شمارهٔ ۲۰۶: زان پس که وصال روی در پرده کشید
رباعی شمارهٔ ۲۰۷: در مستی اگر ببرد خوابم شاید
رباعی شمارهٔ ۲۰۸: جان یک نفس از درد تو میناساید
رباعی شمارهٔ ۲۰۹: یک در فلک از امید من نگشاید
رباعی شمارهٔ ۲۱۰: بس راه که پای همتم پیماید
رباعی شمارهٔ ۲۱۱: دی قهر تو گفتی که اجل میزاید
رباعی شمارهٔ ۲۱۲: زلف تو که در فتنه کنون میآید
رباعی شمارهٔ ۲۱۳: گر بنده ز آب میبترسد شاید
رباعی شمارهٔ ۲۱۴: تا رای تو از قدح به شمشیر آید
رباعی شمارهٔ ۲۱۵: لایق به جان شاه جهانی باید
رباعی شمارهٔ ۲۱۶: هم توسن چرخ زیر زین را شاید
رباعی شمارهٔ ۲۱۷: وصل تو که از سنگ برون میآید
رباعی شمارهٔ ۲۱۸: باری بنگر که چشم من چون گرید
رباعی شمارهٔ ۲۱۹: با گل گفتم ابر چرا میگرید
رباعی شمارهٔ ۲۲۰: گفتم ز فراق یاسمن میگرید
رباعی شمارهٔ ۲۲۱: شد عمر و زمانه را جوادی نرسید
رباعی شمارهٔ ۲۲۲: گویی که میفکن دبه در پای شتر
رباعی شمارهٔ ۲۲۳: رای تو که آفتاب فضلست و هنر
رباعی شمارهٔ ۲۲۴: ای عشق بجز غمم رفیقی دگر آر
رباعی شمارهٔ ۲۲۵: دی ما و می و عیش خوش و روی نگار
رباعی شمارهٔ ۲۲۶: در دست غمت دلم زبونست این بار
رباعی شمارهٔ ۲۲۷: دل محنت تازه چاشنی کرد آخر
رباعی شمارهٔ ۲۲۸: بر من شب هجر تو سرآید آخر
رباعی شمارهٔ ۲۲۹: ما با این همه غم با که گساریم آخر
رباعی شمارهٔ ۲۳۰: ای ماه تمام برنیایی آخر
رباعی شمارهٔ ۲۳۱: دی گر بفزود عز دین عدل عمر
رباعی شمارهٔ ۲۳۲: خورشید ز رای مقتفی دارد نور
رباعی شمارهٔ ۲۳۳: ای رای تو آفتاب و ای کلک تو تیر
رباعی شمارهٔ ۲۳۴: هستم شب و روز و روز و شب در تدبیر
رباعی شمارهٔ ۲۳۵: منصوریه هر گزت درآمد به ضمیر
رباعی شمارهٔ ۲۳۶: ای چرخ نفور از جفای تو نفیر
رباعی شمارهٔ ۲۳۷: ای دل هم از ابتدا دل از جان برگیر
رباعی شمارهٔ ۲۳۸: از دست تو بنده داستانی شده گیر
رباعی شمارهٔ ۲۳۹: جز بنده رفیق و عاشق و یار مگیر
رباعی شمارهٔ ۲۴۰: از آرزوی خیال تو روز دراز
رباعی شمارهٔ ۲۴۱: ای دست تو در جفا چو زلف تو دراز
رباعی شمارهٔ ۲۴۲: آن شد که من از عشق تو شبهای دراز
رباعی شمارهٔ ۲۴۳: زان شب که به روز بردهام با تو به...
رباعی شمارهٔ ۲۴۴: دل شادی روز وصلت ای شمع طراز
رباعی شمارهٔ ۲۴۵: گر در طلب صحبتم ای شمع طراز
رباعی شمارهٔ ۲۴۶: ای دل بخریدی دم آن شمع طراز
رباعی شمارهٔ ۲۴۷: گرمابه به کام انوری بود امروز
رباعی شمارهٔ ۲۴۸: آن دل که تو دیدهای فکارست هنوز
رباعی شمارهٔ ۲۴۹: نایی بر من به خانهای شورانگیز
رباعی شمارهٔ ۲۵۰: بازار قبول گل چو شد خوش خوش تیز
رباعی شمارهٔ ۲۵۱: ای ماه ز سودای تو در آتش تیز
رباعی شمارهٔ ۲۵۲: پیروزشه ای خورده سپهر از تو هراس
رباعی شمارهٔ ۲۵۳: ماییم درین گنبد دیرینه اساس
رباعی شمارهٔ ۲۵۴: در منزل دل غم تو میآید و بس
رباعی شمارهٔ ۲۵۵: روزی که کنم هجر ترا بر دل خوش
رباعی شمارهٔ ۲۵۶: ماییم و دو شیشکک می روشن و خوش
رباعی شمارهٔ ۲۵۷: چون بندگی شهت نمیآید خوش
رباعی شمارهٔ ۲۵۸: ای دل تو برو به نزد جانان میباش
رباعی شمارهٔ ۲۵۹: ای ماه رکاب خسرو گردون رخش
رباعی شمارهٔ ۲۶۰: گفتم که گهی چند نپرسم خبرش
رباعی شمارهٔ ۲۶۱: هر تیر جفا که داری اندر ترکش
رباعی شمارهٔ ۲۶۲: دوش از کف وصل آن بت عشوه فروش
رباعی شمارهٔ ۲۶۳: از خاک درت ساختهام مفرش خویش
رباعی شمارهٔ ۲۶۴: یک چند نهان از دل بیحاصل خویش
رباعی شمارهٔ ۲۶۵: با خاک برابرم ز بیسنگی خویش
رباعی شمارهٔ ۲۶۶: داری ز جهان زیاده از حصهٔ خویش
رباعی شمارهٔ ۲۶۷: گل روز دو عرض میدهد مایهٔ خویش
رباعی شمارهٔ ۲۶۸: تا دست طمع بشستم از عالم خاک
رباعی شمارهٔ ۲۶۹: ای جاه تو چون سماک و عالم چو سمک
رباعی شمارهٔ ۲۷۰: زین رنگ برآوردن بر فور فلک
رباعی شمارهٔ ۲۷۱: در منزل آبگینه هنگام درنگ
رباعی شمارهٔ ۲۷۲: ای مسند تو قاعدهٔ دولت گل
رباعی شمارهٔ ۲۷۳: ای گوهر تو خلاصهٔ عالم گل
رباعی شمارهٔ ۲۷۴: آخر شب دوش بیتو ای شمع چگل
رباعی شمارهٔ ۲۷۵: آمیختم از بهر تو صد رنگ و حیل
رباعی شمارهٔ ۲۷۶: ای چشم زمانه کرده روشن به جمال
رباعی شمارهٔ ۲۷۷: زین عمر به تعجیل دوان سوی زوال
رباعی شمارهٔ ۲۷۸: در هجر همی بسوزم از شرم خیال
رباعی شمارهٔ ۲۷۹: منزل دوردست و روز بیگاه ای دل
رباعی شمارهٔ ۲۸۰: ای دل طمع از وصال جانان بگسل
رباعی شمارهٔ ۲۸۱: پیراهن گل دریده شد بر تن گل
رباعی شمارهٔ ۲۸۲: صف زد حشم بهار پیرامن گل
رباعی شمارهٔ ۲۸۳: تاب رخ یار من نداری ای گل
رباعی شمارهٔ ۲۸۴: آنم که ندانم نه وجود و نه عدم
رباعی شمارهٔ ۲۸۵: دردا که فرو شد لب شادی را غم
رباعی شمارهٔ ۲۸۶: ای گوهر تو اصل طفیل آدم
رباعی شمارهٔ ۲۸۷: چرخا زحلت نحسترست یا بهرام
رباعی شمارهٔ ۲۸۸: ای زیر همای همتت چرخ مدام
رباعی شمارهٔ ۲۸۹: رفتم چو نبود بیش از این جای مقام
رباعی شمارهٔ ۲۹۰: از مشرق دست گوهر آل نظام
رباعی شمارهٔ ۲۹۱: دل فرق نمیکند همی دانه ز دام
رباعی شمارهٔ ۲۹۲: هر مرحلهای که رخت برداشتهام
رباعی شمارهٔ ۲۹۳: با یاد تو ای ریخته عشقت آبم
رباعی شمارهٔ ۲۹۴: بختی نه کزو نصیب جز غم یابم
رباعی شمارهٔ ۲۹۵: من غره به گفتار محال تو شدم
رباعی شمارهٔ ۲۹۶: دی کرد وداع بر جناح سفرم
رباعی شمارهٔ ۲۹۷: روزی که به حیلت به شب تیره برم
رباعی شمارهٔ ۲۹۸: زلف تو دلم برد و به جان در خطرم
رباعی شمارهٔ ۲۹۹: سودای تو بیرون شده یکسر ز سرم
رباعی شمارهٔ ۳۰۰: چون روی ندارم که به رویت نگرم
رباعی شمارهٔ ۳۰۱: ای دل ز فلک چرا نیوشی آزرم
رباعی شمارهٔ ۳۰۲: آخر ز تو چون روی به خون تر دارم
رباعی شمارهٔ ۳۰۳: از غم صدف دو دیده پر در دارم
رباعی شمارهٔ ۳۰۴: در کوی غمت هزار منزل دارم
رباعی شمارهٔ ۳۰۵: راز تو ز بیم خصم پنهان دارم
رباعی شمارهٔ ۳۰۶: نه در غم عشق یار یاری دارم
رباعی شمارهٔ ۳۰۷: ای دل ز وصال تو نشانی دارم
رباعی شمارهٔ ۳۰۸: من با تو که عشق جاودانی دارم
رباعی شمارهٔ ۳۰۹: نام تو نویسم ار قلم بردارم
رباعی شمارهٔ ۳۱۰: در کار تو هر روز گرفتارترم
رباعی شمارهٔ ۳۱۱: بفروختمت سزد به جان باز خرم
رباعی شمارهٔ ۳۱۲: من بنده که کمتر سگ کویت باشم
رباعی شمارهٔ ۳۱۳: بینم دل خویش گر دهانت اندیشم
رباعی شمارهٔ ۳۱۴: خوار و خجلم خوار و خجل باد دلم
رباعی شمارهٔ ۳۱۵: بر چرخ رسید از تو دم سرد دلم
رباعی شمارهٔ ۳۱۶: ای خورده به واجبی چو مردان غم علم
رباعی شمارهٔ ۳۱۷: پر شد ز شراب عشق جانا جامم
رباعی شمارهٔ ۳۱۸: در خدمت تست عقل و هوش و جانم
رباعی شمارهٔ ۳۱۹: ای دل چو به غمهای جهان درمانم
رباعی شمارهٔ ۳۲۰: شبها چو ز روز وصل او یاد کنم
رباعی شمارهٔ ۳۲۱: بازیچهٔ دور آسمانم چه کنم
رباعی شمارهٔ ۳۲۲: چون حرب کنم هیج محابا نکنم
رباعی شمارهٔ ۳۲۳: می نوش کنم ولیک مستی نکنم
رباعی شمارهٔ ۳۲۴: کس نیست غم اندوختهتر زین که منم
رباعی شمارهٔ ۳۲۵: بر آتش هجر عمری ار بنشینم
رباعی شمارهٔ ۳۲۶: آن دیده ندارم که به خوابت بینم
رباعی شمارهٔ ۳۲۷: من دل به کسی جز از تو آسان ندهم
رباعی شمارهٔ ۳۲۸: ای سایهٔ آنک ملک او هست قدیم
رباعی شمارهٔ ۳۲۹: شکر ایزد را که خسرو هفت اقلیم
رباعی شمارهٔ ۳۳۰: در موج خطر مرفهی همچو کلیم
رباعی شمارهٔ ۳۳۱: چون پای همی تحفه برد هر جایم
رباعی شمارهٔ ۳۳۲: ای عشق در آفاق بسی تاختیم
رباعی شمارهٔ ۳۳۳: دی یک دو قدح شراب صافی خوردیم
رباعی شمارهٔ ۳۳۴: سبحانالله غمی به پایان نبریم
رباعی شمارهٔ ۳۳۵: با گل گفتم چون به چمن برگذریم
رباعی شمارهٔ ۳۳۶: اندیشهٔ انتقام چون جزم کنیم
رباعی شمارهٔ ۳۳۷: ای دل چو غم نوت دهد چرخ کهن
رباعی شمارهٔ ۳۳۸: ماییم و صراحی و شراب روشن
رباعی شمارهٔ ۳۳۹: باغیست چو نوبهار از رنگ خزان
رباعی شمارهٔ ۳۴۰: ای دل مگذار عمر چون بیخبران
رباعی شمارهٔ ۳۴۱: شخصی دارم زنده به جان دگران
رباعی شمارهٔ ۳۴۲: ای ساخته گشته از تو کار دگران
رباعی شمارهٔ ۳۴۳: زلفت به رسنهاش برآورد کشان
رباعی شمارهٔ ۳۴۴: چون روی حیل نبود پایاب جهان
رباعی شمارهٔ ۳۴۵: آیا گهر وصل تو یارم سفتن
رباعی شمارهٔ ۳۴۶: ای دل چو نمینهد سپهرت گردن
رباعی شمارهٔ ۳۴۷: زرق است جهان تو زرق کن از هر فن
رباعی شمارهٔ ۳۴۸: زین جور اگر گذر توان کرد بکن
رباعی شمارهٔ ۳۴۹: هرچ از چو تویی نزیبد ای دوست مکن
رباعی شمارهٔ ۳۵۰: ای دل ز سر نهاد پرواز مکن
رباعی شمارهٔ ۳۵۱: جانا لبم از شراب غم خشک مکن
رباعی شمارهٔ ۳۵۲: هستم ز تو دلشکستهای عهد شکن
رباعی شمارهٔ ۳۵۳: میسوز تو خرمن شکیبایی من
رباعی شمارهٔ ۳۵۴: در دام غم تو بستهای هست چو من
رباعی شمارهٔ ۳۵۵: ای گنده دهان چو شیر و چون گرگ حرون
رباعی شمارهٔ ۳۵۶: چشمم ز همه جهان فرازست اکنون
رباعی شمارهٔ ۳۵۷: بوطالب نعمت ای همه دولت و دین
رباعی شمارهٔ ۳۵۸: شاها ز خزانهٔ تو ریحان و سمین
رباعی شمارهٔ ۳۵۹: شاهان ممالک تو مودود و معین
رباعی شمارهٔ ۳۶۰: گفتی چه شود کار فراقت یکسو
رباعی شمارهٔ ۳۶۱: آن ماه که ماه نو سزد یارهٔ او
رباعی شمارهٔ ۳۶۲: ای راحت آن نفس که جان زد با تو
رباعی شمارهٔ ۳۶۳: رفتم چو نماند هیچ آبم بر تو
رباعی شمارهٔ ۳۶۴: دستی نه که گستاخ بکوبد در تو
رباعی شمارهٔ ۳۶۵: گر هیچ سعادتم رساند بر تو
رباعی شمارهٔ ۳۶۶: دل هرچه ز بد دید پسندید از تو
رباعی شمارهٔ ۳۶۷: آن صبر که حامی منست از غم تو
رباعی شمارهٔ ۳۶۸: دورم ز قرار و خواب از دوری تو
رباعی شمارهٔ ۳۶۹: جان درد تو یادگار دارد بیتو
رباعی شمارهٔ ۳۷۰: دست تو که جود در سجود آید ازو
رباعی شمارهٔ ۳۷۱: آن دل که نشان نیست مرا در بر ازو
رباعی شمارهٔ ۳۷۲: آن بت که به دست غم گرفتارم ازو
رباعی شمارهٔ ۳۷۳: کسری که کمان عدل او کرد به زه
رباعی شمارهٔ ۳۷۴: چون باز کنی ز زلف پرتاب گره
رباعی شمارهٔ ۳۷۵: ای نحس چو مریخ و زحل بیگه و گاه
رباعی شمارهٔ ۳۷۶: با روز رخ تو گرچه ای روت چو ماه
رباعی شمارهٔ ۳۷۷: از بهر هلال عید آن مه ناگاه
رباعی شمارهٔ ۳۷۸: با من به سخن درآمد امروز پگاه
رباعی شمارهٔ ۳۷۹: بر من در محنت و بلا باز مخواه
رباعی شمارهٔ ۳۸۰: ای امر تو ملک را عنان بگرفته
رباعی شمارهٔ ۳۸۱: ای لشکر تو روی زمین بگرفته
رباعی شمارهٔ ۳۸۲: دی طوف چمن کرده سه چاری خورده
رباعی شمارهٔ ۳۸۳: آیا که مرا تو دست گیری یا نه
رباعی شمارهٔ ۳۸۴: در راه فرید کاتب فرزانه
رباعی شمارهٔ ۳۸۵: ای فتنهٔ روزگار شبپوش منه
رباعی شمارهٔ ۳۸۶: مریخ به خنجر تو جوید فتوی
رباعی شمارهٔ ۳۸۷: پایی که مرا نزد تو بد راهنمای
رباعی شمارهٔ ۳۸۸: در مرتبه از سپهر پیش آمدهای
رباعی شمارهٔ ۳۸۹: بر چرخ همیشه همعنان راندهای
رباعی شمارهٔ ۳۹۰: زان شب که نشستیم به هم با طربی
رباعی شمارهٔ ۳۹۱: عمزاد و عمزاد خریدند بری
رباعی شمارهٔ ۳۹۲: دوش ارنه وقارت به زمین پیوستی
رباعی شمارهٔ ۳۹۳: دوش از سر درد نیستی در مستی
رباعی شمارهٔ ۳۹۴: گر دل پی یار گیردی نیکستی
رباعی شمارهٔ ۳۹۵: گر شعر در مراد میبگشادی
رباعی شمارهٔ ۳۹۶: ای دل تو بسی که از غمش خون خوردی
رباعی شمارهٔ ۳۹۷: با دل گفتم گرد بلا میگردی
رباعی شمارهٔ ۳۹۸: در کفر گریزم ار تو ایمان گردی
رباعی شمارهٔ ۳۹۹: دی در چمن آن زمان که طوفی کردی
رباعی شمارهٔ ۴۰۰: جانا بر نور شمع دود آوردی
رباعی شمارهٔ ۴۰۱: دیروز که در سرای عالی بودی
رباعی شمارهٔ ۴۰۲: گر همت من دل به جهان برنهدی
رباعی شمارهٔ ۴۰۳: هر شب بت من به وقت باد سحری
رباعی شمارهٔ ۴۰۴: کویی که درو مست و بهش درگذری
رباعی شمارهٔ ۴۰۵: ای شب چو ز نالهای من بیخبری
رباعی شمارهٔ ۴۰۶: دل سیر نگرددت ز بیدادگری
رباعی شمارهٔ ۴۰۷: با دلبرم از زبان باد سحری
رباعی شمارهٔ ۴۰۸: ای دل بنشین به عافیت کو داری
رباعی شمارهٔ ۴۰۹: مسعود قزل مست نهای هشیاری
رباعی شمارهٔ ۴۱۰: گفتی که به هر قطعه مرا هر باری
رباعی شمارهٔ ۴۱۱: ای دل به غم عشق بدین دشواری
رباعی شمارهٔ ۴۱۲: بر سنگ قناعت ار عیاری داری
رباعی شمارهٔ ۴۱۳: در بنده به دیدهٔ دگر مینگری
رباعی شمارهٔ ۴۱۴: چون چنگ خودم به عمری ار بنوازی
رباعی شمارهٔ ۴۱۵: چون صبح درآمد به جهانافروزی
رباعی شمارهٔ ۴۱۶: بر جان منت نیست دمی دلسوزی
رباعی شمارهٔ ۴۱۷: هرکو به مواظبت بخواند چیزی
رباعی شمارهٔ ۴۱۸: ای نوبت تو گذشته از چرخ بسی
رباعی شمارهٔ ۴۱۹: دی درویشی به راز با همنفسی
رباعی شمارهٔ ۴۲۰: با دل گفتم کهای همه قلاشی
رباعی شمارهٔ ۴۲۱: تا چند ز جان مستمند اندیشی
رباعی شمارهٔ ۴۲۲: ای پیش کفت جود فلک زراقی
رباعی شمارهٔ ۴۲۳: ای نسبت تو هم به نبی هم به علی
رباعی شمارهٔ ۴۲۴: کو آنکه ز غم دست به جایی زدمی
رباعی شمارهٔ ۴۲۵: گر من ز فلک شکایت کنمی
رباعی شمارهٔ ۴۲۶: گر عقل عزیز را به فرمان شومی
رباعی شمارهٔ ۴۲۷: صدرا چو تو چشم آسمان بیند نی
رباعی شمارهٔ ۴۲۸: شاها چو تو مادر زمان زاید نی
رباعی شمارهٔ ۴۲۹: ای چرخ جز آیت بلا خوانی نی
رباعی شمارهٔ ۴۳۰: در ملک چنین که وسعتش میدانی
رباعی شمارهٔ ۴۳۱: ای دل طمعم زان همه سرگردانی
رباعی شمارهٔ ۴۳۲: ای شاه گر آنچه میتوانی نکنی
رباعی شمارهٔ ۴۳۳: ای گل گهر ژاله چو در گوش کنی
رباعی شمارهٔ ۴۳۴: گر در همه عمر یک نکویی بکنی
رباعی شمارهٔ ۴۳۵: با بوعلی اب ارب هم بنشینی
رباعی شمارهٔ ۴۳۶: رو رو که تو یار چو منی کم بینی
رباعی شمارهٔ ۴۳۷: هر روز به نویی ای بت سلسلهموی
رباعی شمارهٔ ۴۳۸: شب نیست دلا که از غمش خون نشوی
رباعی شمارهٔ ۴۳۹: گفتم که نثار جان کنم گر آیی
رباعی شمارهٔ ۴۴۰: چون دیده فرو ریخت به رخ بینایی
رباعی شمارهٔ ۴۴۱: ای محنت هجر بر دلم سرنایی
رباعی شمارهٔ ۴۴۲: با دل گفتم گرد بلا میپویی
رباعی شمارهٔ ۴۴۳: صورتگر فطرت ننگارد چو تویی
رباعی شمارهٔ ۴۴۴: ای نامتحرک حیوانی که تویی