خانه
صفحهاصلی
شاعران
فروغ فرخزاد
عصیان
اشتراکگذاری
×
اشتراک گذاری
تلگرام
توییتر
فیسبوک
عصیان ( بندگی ): بر لبانم سایه ای از پرسشی مرموز
عصیان ( خدایی ): نیمه شب گهواره ها آرام می جنبند
عصیان ِ خدا: گر خدا بودم ملائک را شبی فریاد می...
شعری برای تو: این شعر را برای تو می گویم
پوچ: دیدگان تو در قاب اندوه
دیر: در چشم ِ روز خسته خزیده است
صدا: در آنجا ، بر فراز قلهٔ کوه
بلور ِ رویا: ما تکیه داده نرم به بازوی یکدگر
ظلمت: چه گریزیت ز من ؟
گره: فردا اگر ز راه نمی آمد
بازگشت: عاقبت خط ِ جاده پایان یافت
از راهی دور: دیده ام سوی دیار تو و در کف تو
رهگذر: یکی مهمان ناخوانده ،
سرود ِ زیبایی: شانه های تو
جنون: دل گمراه من چه خواهد کرد
بعدها: مرگ من روزی فرا خواهد رسید
زندگی: آه ای زندگی منم که هنوز