خانه
صفحهاصلی
شاعران
شیون فومنی
فارسی
غزلها
اشتراکگذاری
×
اشتراک گذاری
تلگرام
توییتر
فیسبوک
می رانمت چو مهتاب: زیبا ترین حضوری از عشق در من ای د...
خطی سزاوار تاریخ: خواهم شدن پاره خطّی تا امتدادم بم...
از قول غزل: کهکشان سیرم و دارم سرِ پرواز دگر
باغ گلدوزی: پرنده در قفس تار و پود می خواند
در کنار دیگران: دیدگانت خار در دل دارد امّا دیدنی...
غزل برنج: تا بدلخواه کبوتر سفره اندازد برنج
آری بلند آسمانا: تو بر بلندای خاکم اسطوره ای از جن...
شکاری دیگر: بخوان تا رودباران را زلال آوا کنی...
غزل جنگل: کدامین صفحه از تاریخ خون تکرار شد...
یک دو سه روزی اگر: سروی و باید که ناگزیر بمانی
غمباد هزار ساله: باد آمد و برد واژه ها را از دفتر ...
بخوان که: حروف سربی خون را بخوان به صفحه ی ...
دوباره آن عسلی روزگار: اگر تو آمده بودی بهار می آمد
امسال بهارم: امسال بهارم همه پاییز دگر بود
چونان انارم: بی ابرِچشمم آسمان اشکی ندارد
از دم تکرار: هنوز در سفرِ گمشدن دیاری هست
همه تن آبی ام: عزیزِ سیب های طالقانم دوستدارم کو
برای بردن تو: شب عروسی تو عشق را کفن کردند
کافر مسلمان: سجّاده کردم سفره را در سجده بر نا...
تو ماه باش: مباش سبزه که در خوابِ تو چرا بکنند
از تو می گویند: در زمینِ بی زمانی ناکجا آبادی ام
از من بنوش: بنشین که از بی ریایی این گوشه همت...
چگور: به زخمه ای که به زخمت زدم چگور شدی
می خزی در پس اوهام: ای دوست که ظرفیّت دریا داری
شاه ماهی: تو، قرص ماهی شکسته،دراشکم؛این برک...
آشوب دل: عشق آمد و آفتابی ام کرد
غزل حالی: من ازتوپُرشده ام درجهان خالی عشق
قحط شادابیست: آه ... اگر رگبار گیسوی تو دریا دم...
انگور خرما طعم: ژرفای چشمانت تماشا دارد امّا!
دو آبدانه، همین: وزید صاعقه - از من چه مانـد! - خا...
جنون ره نشناس: چه می کشی به رخم ابر آسمانها را
ساده تر از نرگسم: با همــه آییـنگی,بــی نفسم کـرده ...
پر از پرم چو قاصدک: بلورْ زاد برفْ تن _ که جبهه می گش...
همیشه اسم زنی: همیـشه اسم زنی را بهانـه می کردم
ساز خاموش: دشتهارا_سوار بایدو نیست
ریحان: تا ز چشم دشمنم آیینه دار خویشتن
ای شعر: پشت پگاه پنجره محصور خانه ای
سالار ایل لاله: می بارد آسمان دل من_بیا بیا
قافیه پوش: باد عنان گسسته را طره به دوش کرده...
پلنگ دشت تو ام: تمام عمـر بسـر بـردم آرمـیــدن را
مرا به من بسپار: سفر ترا به سلامت,مرا به من بسپار