خانه
صفحهاصلی
شاعران
اِ لیـــار (جبار محمدی )
دیوان اشعار
صراحی اندیشه
رباعیات و دوبیتیها
اشتراکگذاری
×
اشتراک گذاری
تلگرام
توییتر
فیسبوک
شماره ۱: شهرهٔ بازار اگر چندی شدی
شماره ۲: به نا حق بچرخد اگر این زبان
شماره ۳: ماهی ار چشم طمع دوزد به شست
شماره ۴: مرا ره توشه ای از عشق می ده
شماره ۵: رهِ بزم محبت را نشان ده
شماره ۶: مرا کن سائل کوی محبت
شماره ۷: دیده بردار ای عزیز! از مال غیر
شماره ۸: به تیغت این دلم تاراج اگر شد
شماره ۹: مرا دیوانه ی عشقت بگردان
شماره ۱۰: خاری منشان بر سر راهی
شماره ۱۱: اگر آتش زند هیزم به هیزم
شماره ۱۲: رفیق راستین چون درُّ کمیاب است
شماره ۱۳: دلت گر با هوس رانی مجاب است
شماره ۱۴: دلم تا کام تام از آن مُدام جام دل...
شماره ۱۵: گرم همیانی از بخت همایون
شماره ۱۶: عشق شیرین تیشه می زد کوه را با نا...
شماره ۱۷: بر گوش لیلی کی رسد فریاد مجنون
شماره ۱۸: اگر پیچد کسی را دست و بالش
شماره ۱۹: دیده روشن کن عزیز ! آخر سیاهی رفت...
شماره ۲۰: گر رعیت سر بیندازد به زیر
شماره ۲۱: کوه را گردن کشی از پستی دشت است
شماره ۲۲: نه پای رفتنت بر خر رسد؛ نی یال و ...
شماره ۲۳: دلت را غرق در بحر ادب کن
شماره ۲۴: دمی ای کاش دلبر در برم بود
شماره ۲۵: چون که سست است اسب دنیا را بسی زی...
شماره ۲۶: دَلو عقلت را بینداز اندرون چاه تا...
شماره ۲۷: با سری بالا اگر کس برنشیند محتشم ...
شماره ۲۸: هان! مَبر در لانه ی زنبور، چوب
شماره ۲۹: اگر نیکی نمودی خلق را ؛ دیگر میازار
شماره ۳۰: مزرع زیبای گل زندگی، زن بود
شماره ۳۱: کوه صبرم صخره ها دارد بسی صعب الع...
شماره ۳۲: چون باد صبا رُقعتی از دلبرم آورد
شماره ۳۳: کارگر را بنگری اندر سر کاری اگر
شماره ۳۴: نکته چین از آسمان است این قلم در ...
شماره ۳۵: ناگه از کار جهان نکته ای آمد یادم
شماره ۳۶: خورشید خیالش شبی مهمان دلم شد
شماره ۳۷: مگذار تا بر بام جان هرگز نشیند بو...
شماره ۳۸: تیغ شادی نِه خدا ! در دست من ،تا ...
شماره ۳۹: آید ار دست جفا؛ یابد مرا در جام دل
شماره ۴۰: دل از شوق محبت در تب و در تاب باشد
شماره ۴۱: شُرب از شراب شهوت
شماره ۴۲: دشمن زندیق بهتر باشد از اهل نفاق
شماره ۴۳: من اگر چه درویشم ؛به بقا می اندیشم
شماره ۴۴: بکوبد سنگیِ دل را به شدّت
شماره ۴۵: اگر در دام صد رنگی بیفتی
شماره ۴۶: دست ار خسیس بیازد به جیب خود
شماره ۴۷: در این کره ی خاکی
شماره ۴۸: پهنه ی گیتی چرا هموار نیست
شماره ۴۹: با تیر ظلمت گر شبی ، شب، تیر بارا...
شماره ۵۰: دشمن ار پیرهن دوست بپوشد؛ چه کنم !؟
شماره ۵۱: دل اسیر طمعی خام افتاد
شماره ۵۲: کیسه ی قسمت بگیر از دست تقدیرت ؛برو
شماره ۵۳: بلبل به عشق گل آید به بوستان
شماره ۵۴: ای جان! تو بر خدمت بکوش
شماره ۵۵: خانه ی دل را به گل، آرایه بند
شماره ۵۶: اگر آیی به مزارم گل عبرت چینی
شماره ۵۷: دل رنجور ضعیفان جهان را بنواز
شماره ۵۸: امان از فتنه ی دستار بندان
شماره ۵۹: حضور روبه اندر جلدِ شیران
شماره ۶۰: ماه خود را شهره ی آفاق دیدم
شماره ۶۱: جهان در فرار است و جان بی قرار
شماره ۶۲: اگر بنگری نیک در کار مور
شماره ۶۳: نوازد موج را بادی اگر پشتِ کمر
شماره ۶۴: شخم و تخمت در جهان باشد؛ دِرَو ، ...
شماره ۶۵: مدامم بر زبان صد آفرین باشد
شماره ۶۶: مرا آزادی اندر قید دلبر
شماره ۶۷: ناامیدی در دلم چون کوه بود
شماره ۶۸: سرِ پروانه به سنبل دیدم
شماره ۶۹: بلبلان را به ترنّم سرِ بُستان دیدم
شماره ۷۰: صداقت گوهر کمیاب دهر است
شماره ۷۱: هر آن کاو را دروغش گردن آویز
شماره ۷۲: اگر اکسیر ایمان در دل آری
شماره ۷۳: طمع گر این دل دیوانه را بیالاید
شماره ۷۴: به نیش تیشه ی عشق ار کَنم ز دل ،غ...
شماره ۷۵: گفتا بیا نازت دهم
شماره ۷۶: در تعلّم نکته ای از من نیوش
شماره ۷۷: ز بلبلان چمن من شنیدم این پیغام
شماره ۷۸: گر چه من ابری خموشم بی دریغ از آب...
شماره ۷۹: سرای غم است این جهانت
شماره ۸۰: زبانم را خدا! در روزِ رفتن
شماره ۸۱: سالها بردی فلک ! در این جهان ، بس...
شماره ۸۲: گرفته دامن دل را غباری از اندوه
شماره ۸۳: بر صاحبان دِرایت ز کِهان و هم از ...
شماره ۸۴: هان! غروبِ مرگ را باشد طلوعی تابناک
شماره ۸۵: گر رو نمایم بر درت؛ از مویت آویزا...
شماره ۸۶: سبوی دل ار پر کنی ز شربت عشق
شماره ۸۷: شور شورا گر فِتد در جان ما
شماره ۸۸: اگر زِ صاد صداقت ، رسی به صاد خلوص
شماره ۸۹: بر انقلاب چمنها بهانه می کارم
شماره ۹۰: من اندر فکر و سودای جهان باقی ام ...
شماره ۹۱: چون امینی،گوهر دانش وجودت را سزاست
شماره ۹۲: با کلنگ تیز تحقیق ار کَنی کوه حِکَم
شماره ۹۳: هر که اندر دامن ذلّت نشست
شماره ۹۴: بهر نانی گر نریزی بس عرق
شماره ۹۵: کور سازد چشم را برق ریا
شماره ۹۶: ای دل از دفتر نیکی تو بخوان آیت عشق
شماره ۹۷: دستِ یاری تا مرا، یاری گشود
شماره ۹۸: هر که اندر سینه اش یادِ الهی نقش ...
شماره ۹۹: گر نهال خوبی اندر مزرع دل پروری
شماره ۱۰۰: درگهت را دستی از عمق نیاز آورده ام
شماره ۱۰۱: به یادت این دلم بحران نبیند
شماره ۱۰۲: نکاهد جان عاشق را هوای رفتن از دنیا
شماره ۱۰۳: بزن مضراب پلکت را به جانم
شماره ۱۰۴: به ساز دلبری طنّاز و خوشرو
شماره ۱۰۵: شکوفا گر شود علم و توانت
شماره ۱۰۶: گل چو در خیمه ی خرداد اقامت بگُزید
شماره ۱۰۷: ای اِستاده در پایگاهی ستُرگ
شماره ۱۰۸: دلی نالد مدام از درد مسکین
شماره ۱۰۹: چو گل باش کز فیض رخسار گُل
شماره ۱۱۰: میان خارزار ار یک گل آید
شماره ۱۱۱: زِ پایه های صداقت تو بندِ دل مگسل
شماره ۱۱۲: من این جان را به جانان می سپارم
شماره ۱۱۳: ای رحیم ! ای آنکه علّام الغیوب
شماره ۱۱۴: ای دل بِهِل این دنیا را
شماره ۱۱۵: ظاهری یک رنگ دارد چاپلوس
شماره ۱۱۶: نشوم جدا ز تو ای خدا
شماره ۱۱۷: کرده اندر منظر چشمم جلوس
شماره ۱۱۸: توئی مُنعم؛ منم درویش
شماره ۱۱۹: ای کرمش بی کران!
شماره ۱۲۰: هر که دل در دامن خار افکند
شماره ۱۲۱: قطره ای عشق تو گر در دل من جا گیرد
شماره ۱۲۲: هر که دل در گروِ پرده ی شهناز کند
شماره ۱۲۳: ای مزیّن به ریا دامن تزویر مکِش
شماره ۱۲۴: در آسمان عشقم شد کوکبی نمایان
شماره ۱۲۵: ای صاحبان زر و زور و ارتزاق!
شماره ۱۲۶: گوشَت به شاعر آور و دِه بر هر آنچ...
شماره ۱۲۷: دل را به صافیِ ایمان، زلال کن
شماره ۱۲۸: ای مه! به تماشات کشانم
شماره ۱۲۹: دیری است من از فرقت تو ، زهر چشانم
شماره ۱۳۰: شافع شود به روز جزا روی رحمتت
شماره ۱۳۱: از غنچه ی لبهایش ،صد گونه رطب ریزد
شماره ۱۳۲: روزن امّیدی اندر آسمان بر طاق نور
شماره ۱۳۳: فرق شب را می شکافی با دمِ تیغت چه...
شماره ۱۳۴: خارت اندر لای گُل دنیا! تو بر دل ...
شماره ۱۳۵: ای جهان! دستی زِ شیطان دست تو
شماره ۱۳۶: مارت ای دنیا! تو اندر باغ گل می پ...
شماره ۱۳۷: دلم که تنگیِ این قفس بهانه گرفت
شماره ۱۳۸: در پسِ گردن،گناهان همچو یوغ
شماره ۱۳۹: ما و دستی از دل اندر آسمان
شماره ۱۴۰: بسنجند عشق و ایمان را به سنگی در ...
شماره ۱۴۱: چشم غمّازت دلم را در ربود
شماره ۱۴۲: آختی تیغ از میان بر روی من
شماره ۱۴۳: عشقت اندر بیشه ی عالم، دلم را شیر...
شماره ۱۴۴: تا ابد می سایم این پیشانی اندر خا...
شماره ۱۴۵: دامن دل را تو یا رب پُر کن از شوق...
شماره ۱۴۶: زِ چنگ مصیبت رها نشد جگرم
شماره ۱۴۷: حنای حُسن بِنِه، بر کف عروس گمان
شماره ۱۴۸: خالی کن از دل، ای پسر! باد غرور
شماره ۱۴۹: هر که دل در دامن مرداب جهل آلوده ...
شماره ۱۵۰: من حلقه بگوشِ شه خوبانم
شماره ۱۵۱: در هر گلی زِ رویت صد جلوه می توان...
شماره ۱۵۲: بر شُخم همّت ار تو، تخم ارادت آری
شماره ۱۵۳: بر پلّکان نیکی اگر پای بر نهی
شماره ۱۵۴: هان! مباش از تیره ی گردنکشان
شماره ۱۵۵: گر با کمان ابرو تیری به دل نشانی
شماره ۱۵۶: آتشی از عارضت در مجمر جانم فتاد
شماره ۱۵۷: هر که را بینی زری از تجربت را برد...
شماره ۱۵۸: لطف یک غمزه ی تو، قفل دو عالم بگشود
شماره ۱۵۹: جامه ی نیکی اگر خواهی تو بر بالای...
شماره ۱۶۰: مرا غم خانه روزی گردد آباد
شماره ۱۶۱: بر سر نطع طعامت گر کسی یابد حضور
شماره ۱۶۲: حاجیِ افتاده در راه حرم!
شماره ۱۶۳: دست تقدیرش مرا چون گویِ چوگان می ...
شماره ۱۶۴: با چوب بد خُلقی مران از در کسی را
شماره ۱۶۵: ماهیِ بِرکه مشو وسعت دریا بگزین
شماره ۱۶۶: ظالم از ظلم نبندد بجز آتش طرفی
شماره ۱۶۷: کعبه ی عشق خدا را گذر از منزل هاست
شماره ۱۶۸: بیا که وارث زُنّار و طور سینایی
شماره ۱۶۹: دل گشته غرقه ی دریای انتظار
شماره ۱۷۰: بسان باطنت ظاهر بیارای
شماره ۱۷۱: به گِرد ابلهان، پایت مگردان
شماره ۱۷۲: تو گلهای خِرَد پیوسته بو کن
شماره ۱۷۳: بر دیده ی یاران فشان از قند لبخند
شماره ۱۷۴: فیّاض باش اندر جهان از بهر مردم
شماره ۱۷۵: شراب چند رنگی هر که نوشد
شماره ۱۷۶: بی مهری ار سر واکند از آشنایان
شماره ۱۷۷: دلسوزی یاران نادان
شماره ۱۷۸: بشکن یخ افسردگی، ناید به کاری
شماره ۱۷۹: راضی مشو در زندگی بر مرگ رأفت
شماره ۱۸۰: چون خسرو انجم بود ماه محبّت
شماره ۱۸۱: ابلیس نفست را مده ره در رفاقت
شماره ۱۸۲: جویی از مهرت بر اندر مزرع بیچارگان
شماره ۱۸۳: دلم را شمع سوزان کن، خدایا
شماره ۱۸۴: در باغ افکارم مرا چون باغبان گشتی...
شماره ۱۸۵: چراغ فکرت ما را تو روغن افزودی
شماره ۱۸۶: هرگز مزن به ریسمان جهان چنگ اعتماد
شماره ۱۸۷: اگر بالا نگر باشی، سرت پایین نمی ...
شماره ۱۸۸: پیراهن تواضع بر تن کُن ار مرقّع
شماره ۱۸۹: با تو تنها نیستم در کنج زندان بلا
شماره ۱۹۰: ای که انصاف و مروّت هِشته ای
شماره ۱۹۱: ای که از نیکی گلی را کاشتی
شماره ۱۹۲: دَلو نجاتی از نو در چاه ظلمت افکن
شماره ۱۹۳: در دشت سینه ما را کُن آتشی فروزان
شماره ۱۹۴: ای که چون بادنما، هم جهتِ هر بادی
شماره ۱۹۵: از چه، دل بر استخوانی بسته ای
شماره ۱۹۶: اگر به تیغ محبّت، سپاه غم بدری
شماره ۱۹۷: تیغ قُدرت نبُرَد آنچه محبّت سازد
شماره ۱۹۸: کِلک خیاطم ندوزد جامه ای بر جان غم
شماره ۱۹۹: غُراب غم که نتابد هَزارِ شادی را
شماره ۲۰۰: مرغ جانم را نشان بر شاخسار معرفت
شماره ۲۰۱: ره مده یا رب! که برق این جهان کور...
شماره ۲۰۲: حیا همچون دژی بر آبروی است
شماره ۲۰۳: لبریز بادا از مِی ات،ساقی! صُراحی
شماره ۲۰۴: چون ماه، روانم پیِ خورشید حقیقت
شماره ۲۰۵: هر کس که به تزویری، زور و زری انب...
شماره ۲۰۶: خورشید روز و ماه شب بودی مرا، ای ...
شماره ۲۰۷: از گنبد آسمان فرود آمده ام
شماره ۲۰۸: ای که پاپوش کَلَک بر دگران می دوزی
شماره ۲۰۹: هر دل که پاره سازد خود پرده ی حجابش
شماره ۲۱۰: شُبان گلّه گر بیدار باشد
شماره ۲۱۱: همیشه ملّت ایران زِ جان و دل کوشد
شماره ۲۱۲: اگر اندیشه ایمان را بَلَم باشد
شماره ۲۱۳: بر کسی افتاده و دلخسته از خار و خ...
شماره ۲۱۴: به باد چنگ دلبر باده پیمودم
شماره ۲۱۵: اگر با چشم دل یا رب! تو را در عمق...
شماره ۲۱۶: ای دل ار در طلب یار گرفتار آیی
شماره ۲۱۷: هزار آفرین بر جهان آفرین
شماره ۲۱۸: در دایره ی کمال جویی
شماره ۲۱۹: در دجله ی عشق ، جان به غرقاب افتاد
شماره ۲۲۰: عبای خرقه پوشان ریاکار
شماره ۲۲۱: من دلی نو از خدا عیدانه می خواهم
شماره ۲۲۲: ای وطن! ای مادر پیر جوان احوال من
شماره ۲۲۳: گوشم شده بر حلقه ی فرمان تو مثقوب
شماره ۲۲۴: سعادت را اگر خواهی
شماره ۲۲۵: دل اگر در پیِ جانان برود؛ وه! چه ...
شماره ۲۲۶: عمری زِ دست خویش بسی غصّه خورده ام
شماره ۲۲۷: دست عشقت بر دلم داغ عبودیّت نهاد
شماره ۲۲۸: عشق شد آیینه و آیین من
شماره ۲۲۹: یک جمله ی بر حق ار، بر جان رسد عا...
شماره ۲۳۰: ساز وفاق ار نبود؛ ازدواج
شماره ۲۳۱: من اندر چهره ات صد ناز دیدم
شماره ۲۳۲: گر به سنگ کینه خنجر تیز گردد
شماره ۲۳۳: به حُسن نیّت ار تدبیر سازی
شماره ۲۳۴: بطالت آفت فکر است و شهوت آفت ذکر
شماره ۲۳۵: در سایه ی همسایه، باید که صفا باشد
شماره ۲۳۶: در بحرِ دهر اگر کس، از بهر حق شنا...
شماره ۲۳۷: آتشی در دلم از عشق خود افروخته ای
شماره ۲۳۸: جانم انداخته ای در دل دریای کرم
شماره ۲۳۹: ای خدا ارزانی ام کن گوهر آزادگی
شماره ۲۴۰: آیینه ی عبرت بود این دار فنا
شماره ۲۴۱: هر که از بشنیدن حق پنبه اندر گوش ...
شماره ۲۴۲: حاصل ذوق خود اندر دل و جان بیخته ام
شماره ۲۴۳: از سر جوی هوا اسب ارادت بجهان
شماره ۲۴۴: کاش دل در گرو رنگ نباشد
شماره ۲۴۵: هر که چون زنبور بد، بر دل نشیند
شماره ۲۴۶: بسته ام شمشیر مهری بر میانم
شماره ۲۴۷: شعر باید با خودش شور آورد
شماره ۲۴۸: تا این دلِ من یک دم، در شهد حضور ...
شماره ۲۴۹: عمرِ گذران از رهِ نیکی گذران
شماره ۲۵۰: تا هیبت شب در نظرم دیوِ کدَر شد
شماره ۲۵۱: ابر گمان مرا باد عشق راند
شماره ۲۵۲: بیش از این، خون مرا دیگر میاشام ا...
شماره ۲۵۳: حلقه زنِ خانه ی امّید باش
شماره ۲۵۴: بی توشه چه سازد دل من روز قیامت
شماره ۲۵۵: هرگز به محنت دیگر کسان مخند
شماره ۲۵۶: پُر نگردد کوزه ی چشمی به مردابِ ستم
شماره ۲۵۷: پتک بیداد، شبی سنگِ صبورم چو شکافت
شماره ۲۵۸: شبی اندیشه در گوشم چنین گفت
شماره ۲۵۹: دنیا نه فقط عرصه ی امرار معاش است
شماره ۲۶۰: چه سود از شعار طوطی وار
شماره ۲۶۱: هان! مبادا دل بد اندیشی کند
شماره ۲۶۲: هر کسی باید کلاه خویش را قاضی کند
شماره ۲۶۳: آنکه در آزادگی تأخیر کرد
شماره ۲۶۴: تا کی قفسم گردی ای چرخه ی دل سنگین