خانه
صفحهاصلی
شاعران
عطار
مختارنامه
باب هشدهم: در همّت بلند داشتن و در كار تمام بودن
اشتراکگذاری
×
اشتراک گذاری
تلگرام
توییتر
فیسبوک
شمارهٔ ۱: خواهی که دلت محرم اسرار آید
شمارهٔ ۲: هر چند که در ره دراز استادی
شمارهٔ ۳: نه جان تو با سرّ الاهی پرداخت
شمارهٔ ۴: گر میخواهی که مرد مقبول شوی
شمارهٔ ۵: در راه طلب مرد بهمت باید
شمارهٔ ۶: ای مرد رونده مرد بیچاره مباش
شمارهٔ ۷: تا مرغ دل تو بال وپر نگشاید
شمارهٔ ۸: تا کی دل تو گرد جهان بر پرّد
شمارهٔ ۹: تا چند نه آرام ونه بشتافتنت
شمارهٔ ۱۰: از غیب گرت هست نشان آوردن
شمارهٔ ۱۱: گر مرد رهی راه نهان باید رفت
شمارهٔ ۱۲: خواهی که به عقبی به بقایی برسی
شمارهٔ ۱۳: رعنائی و نازکی رها باید کرد
شمارهٔ ۱۴: کو راه روی که ره نوردش گویم
شمارهٔ ۱۵: جان را که ز تن رحیل میباید کرد
شمارهٔ ۱۶: تا چند ز نیستی و هستی ای دل
شمارهٔ ۱۷: جانی دگرست و جانفزایی دگرست
شمارهٔ ۱۸: آن گنج که من در طلب آن گنجم
شمارهٔ ۱۹: مرغ دل من که بود چون شیدایی
شمارهٔ ۲۰: نه جان رهِ جان فزای خود یابد باز
شمارهٔ ۲۱: وقتی است که دیدهیی به دیدار کنم
شمارهٔ ۲۲: با قوّت عشق تو به جان میکوشم
شمارهٔ ۲۳: در عشق تو هردلی که مردانه بود
شمارهٔ ۲۴: درعشق گمان خود عیان باید کرد
شمارهٔ ۲۵: گر مرد رهی میان خون باید رفت
شمارهٔ ۲۶: هر لحظه ز چرخ بیش میباید رفت
شمارهٔ ۲۷: نردِ هوسِ وصال میباید باخت
شمارهٔ ۲۸: بنشستهای و بسی سفر داری تو
شمارهٔ ۲۹: چون تو غم بیشمار خودخواهی داشت
شمارهٔ ۳۰: ای آن که هزار گونه سودا داری
شمارهٔ ۳۱: از بس که غم دنیی مردار خوری
شمارهٔ ۳۲: از دورِ فلک زیر و زبر خواهی شد
شمارهٔ ۳۳: هر چند که دریای پر آب آمد پیش
شمارهٔ ۳۴: کی نیک افتد ترا که بد میباشی
شمارهٔ ۳۵: ای دوست اگر تو دوستدار خویشی
شمارهٔ ۳۶: اوّل قدمت دولت انبوه مجوی
شمارهٔ ۳۷: ای بیخبران دلی به جان دربندید
شمارهٔ ۳۸: تو خفته وعاشقان او بیدارند
شمارهٔ ۳۹: ای پای ز دست داده در پی نرسی
شمارهٔ ۴۰: دل بستهٔ روی چون نگار او کن
شمارهٔ ۴۱: گر هست درین راه سر بهبودت
شمارهٔ ۴۲: هر دل که ز سِرِّ کار آگاهی یافت
شمارهٔ ۴۳: بی ره رفتن، رموز میاندیشی
شمارهٔ ۴۴: گر باز نماید سَرِ یک موی به تو
شمارهٔ ۴۵: یادست ازین هوس بمی باید داشت
شمارهٔ ۴۶: پیوسته به دست خود گرفتاری تو
شمارهٔ ۴۷: هر گاه که گوهر محبّت جویی
شمارهٔ ۴۸: ای خلق چرا در تب و تفتید آخر
شمارهٔ ۴۹: آن را که کلید مشکلی میباید
شمارهٔ ۵۰: گه پیشرو نبرد میباید بود