خانه
صفحهاصلی
شاعران
عطار
مختارنامه
باب بیست و دوم: در روی به آخرت آوردن و ترك دنیا كردن
اشتراکگذاری
×
اشتراک گذاری
تلگرام
توییتر
فیسبوک
شمارهٔ ۱: دنیا که برای ره گذر باید داشت
شمارهٔ ۲: گر مرد رهی،رَخْت به دریا انداز
شمارهٔ ۳: چون مرگ در افکند به غرقاب ترا
شمارهٔ ۴: چون هرچه بود اندک و بسیار نبود
شمارهٔ ۵: دیدی تو که محنت زده و شاد بمرد
شمارهٔ ۶: عمری به هوس گذاشتی خیز و برو
شمارهٔ ۷: دانی تو که هر که زادناچار بمرد
شمارهٔ ۸: چون قاعدهٔ بقای ما عین فناست
شمارهٔ ۹: کارت همه چون که خوردن و خفتن بود
شمارهٔ ۱۰: تو بیخبری و تا خبر خواهد بود
شمارهٔ ۱۱: چون مردن تو چارهٔ یکبارگی است
شمارهٔ ۱۲: چون پنداری در بُنهٔ ما افتاد
شمارهٔ ۱۳: بر لوحِ دلت نقشِ دو عالم رقم است
شمارهٔ ۱۴: گر مرد رهی، حدیث عالم چه کنی
شمارهٔ ۱۵: ای دل صفت نفس بد اندیش مگیر
شمارهٔ ۱۶: چون بسیارست ضعف در ایمانت
شمارهٔ ۱۷: گفتی تو که مرگ چیست ای بینایی
شمارهٔ ۱۸: ای جان سبک روح! گران سنگی چیست
شمارهٔ ۱۹: در عالم محنت به طرب آمدهیی
شمارهٔ ۲۰: ای آنکه همیشه نفس خشنود کنی
شمارهٔ ۲۱: بر هر وجهی که بستهٔ اسبابی
شمارهٔ ۲۲: تا کی ز غم زیان وسودت آخر
شمارهٔ ۲۳: دردا که به درد ناگهان خواهی شد
شمارهٔ ۲۴: چون قاعدهٔ وجود پنداشتن است
شمارهٔ ۲۵: دل از طربِ زمانه برداشتنیست
شمارهٔ ۲۶: آن چیست مرا از غم و تیمار که نیست
شمارهٔ ۲۷: جانی است درین راه خطرناک شده
شمارهٔ ۲۸: از عمر، تمام بهره، برداشته گیر
شمارهٔ ۲۹: هر دیده که روی در معانی آورد
شمارهٔ ۳۰: عشاق که قصّهٔ دل افروز کنند
شمارهٔ ۳۱: هر روز ز دل بر سرِ آتش میباش
شمارهٔ ۳۲: تا چند درِ فتوح جان دربندی
شمارهٔ ۳۳: هم تن ز وجودِ جان فرو خواهد ماند
شمارهٔ ۳۴: گر دیدهوری جمله نکو باید دید
شمارهٔ ۳۵: گر عقل تو کامل است کم خور غم خویش