خانه
صفحهاصلی
شاعران
عطار
مختارنامه
باب سی و دوم: در شكایت كردن از معشوق
اشتراکگذاری
×
اشتراک گذاری
تلگرام
توییتر
فیسبوک
شمارهٔ ۱: نه همچو منت به مهر یاری خیزد
شمارهٔ ۲: چون من به خلاف تو نکردم کاری
شمارهٔ ۳: گر با غم تو مرا شماری نبود
شمارهٔ ۴: ای گشته دلم بی تو چو آتشگاهی
شمارهٔ ۵: از دل گرمی که در هوای تو مراست
شمارهٔ ۶: عشق تو که همچو شمع میسوخت مرا
شمارهٔ ۷: گر هیچ نظر کنی به روی ما کن
شمارهٔ ۸: تا جان دارم سر وفا دارم من
شمارهٔ ۹: تاکی نفسی از سر صد درد زدن
شمارهٔ ۱۰: ناکرده به پرِّ پشهای دمسازی
شمارهٔ ۱۱: خون ناخوردن به از وبالست ترا
شمارهٔ ۱۲: شب نیست که دل حزین ندارم از تو
شمارهٔ ۱۳: در کوی تو جان گوشه نشین میدانم
شمارهٔ ۱۴: تا کی رانی از در خود دربدرم
شمارهٔ ۱۵: چون دل ز غم عشق تو یک ره جان برد
شمارهٔ ۱۶: در عشق تو من گرد جنون میگردم
شمارهٔ ۱۷: گه درد توام ز پرده آرد بیرون
شمارهٔ ۱۸: دیوانه شدم زلف تو زنجیر کنم
شمارهٔ ۱۹: امروز چنین بر سر غوغای توام
شمارهٔ ۲۰: جانا ره بدخویی ناساز مگیر
شمارهٔ ۲۱: جانا بگذر به کوی ما یک باری
شمارهٔ ۲۲: دل بِهْ ز تو دمساز نیابد هرگز
شمارهٔ ۲۳: گر جان گویم هست پس پردهٔ تست
شمارهٔ ۲۴: بس طیره بماندم ز طنّازی تو
شمارهٔ ۲۵: تا چند من سوخته را رنجانی
شمارهٔ ۲۶: نه مرهم خون خوارهٔ خود خواهی کرد
شمارهٔ ۲۷: هر کاو نه به جان کناره جوید از تو
شمارهٔ ۲۸: از آهِ درون کام و زبانم بمسوز
شمارهٔ ۲۹: در ششدرهٔ غمم بمگداز آخر
شمارهٔ ۳۰: هر لحظه همی بیشترم میسوزی
شمارهٔ ۳۱: تا در دل من آتش عشقِ تو فروخت
شمارهٔ ۳۲: تا کی دل و جان دردمندم سوزی
شمارهٔ ۳۳: من با تو بدی نکردم ای بینایی
شمارهٔ ۳۴: هم رهبر این عاشق گمراهی تو
شمارهٔ ۳۵: گر بی تو دمی خون جگر مینخورم
شمارهٔ ۳۶: گه راندهٔ دربدرم میداری
شمارهٔ ۳۷: گاهی به بر خویشتنم میخوانی
شمارهٔ ۳۸: ای عشقِ تو کیمیای سرگردانی
شمارهٔ ۳۹: هر لحظه به سوی من شبیخون آری
شمارهٔ ۴۰: گه با من دلخسته کنی دمسازی
شمارهٔ ۴۱: ای هر نفست عزم جگرخواری بیش
شمارهٔ ۴۲: گه حملهٔ عشق بر دل مجنون آر
شمارهٔ ۴۳: در راه فکندهای مرا در تک و تاز
شمارهٔ ۴۴: ای در غم عشق تو رهی نیست شده
شمارهٔ ۴۵: عشق تو که سر چون قلمم اندازد
شمارهٔ ۴۶: صد بار کشیدم و به سرباری بار
شمارهٔ ۴۷: آن را که ز دریای تو گوهر بایست
شمارهٔ ۴۸: در عشق تو ای خلاصهٔ زیبایی
شمارهٔ ۴۹: از عشق فرو گرفتهای پیش و پسم
شمارهٔ ۵۰: شرطست ز تو بی سر و بی پا که روم
شمارهٔ ۵۱: گه عشق تو چون حلقهٔ در میبَرَدم
شمارهٔ ۵۲: سودای توام به سر برون گردانید
شمارهٔ ۵۳: سودای تو کارم به خطر خواهد کرد
شمارهٔ ۵۴: عشق تو به هر دمم هزار افسون کرد
شمارهٔ ۵۵: گه نعره زن قلندر آیم با تو
شمارهٔ ۵۶: گاهی به خودم بار دهد مستی مست
شمارهٔ ۵۷: زان بگرفته است لشکری پیش و پسم
شمارهٔ ۵۸: چون داد دلم دل گسلم میندهد
شمارهٔ ۵۹: جان میسوزد هر نفسم تا کی ازین
شمارهٔ ۶۰: چه عشوه و دم بود که دلدارنداد
شمارهٔ ۶۱: هم دیده بر آن روی چو مه باید داشت