خانه
صفحهاصلی
شاعران
عطار
اشترنامه
اشتراکگذاری
×
اشتراک گذاری
تلگرام
توییتر
فیسبوک
بسم الله الرحمن الرحیم: ابتدا برنام حی لایزال
نعت سید عالم علیه السلام: مهترین هر دو عالم مصطفاست
در ذات و صفات: ذات چه بودجزو و کل با یکدگر
برآمدن بر منبر وحدت از راه دل: یک زمان ای روح روحانی قدس
حكایت استاد ترك و پرده بازی او: پرده بازی بود استادی بزرگ
در علو مرتبه انسان: ای نموده جسم و جان از کاینات
حكایت آدم علیه السلام: جزو و کل با یکدگر جمع آمدند
جدا شدن آدم و حوا از یكدیگر: چون جدا شد آدم خاکی ز جفت
در صفت كتاب گوید: گوش کن ای هوشمند راز بین
آغاز كتاب اشترنامه: یک دمی ای ساربان عاشقان
حكایت مرد كر و قافله: بود وقتی در ره حج قافله
حكایت شهباز و صیاد: شاه بازی بود پرها کرده باز
در تقریر راه و تفسیر آن: هیچکس زین راه تقریری نکرد
حكایت عیسی علیه السلام با جهودان: چون جهودان از قضا عیسی پاک
جواب عیسی علیه السلام سبیحون را: از یقینت این سخن را گوش دار
حكایت: بر لب دریا همی شد عارفی
حكایت: دید مردی را یکی در چشمهٔ
حكایت: رفت پیش شاه محمود از یقین
حكایت: بود بیچاره دلی مجنون شده
حكایت استاد نقاش: بود استادی عجایب ماه وسال
رسیدن سالك با پرده اول: میبرید او راه خود در پرده باز
رسیدن سالك با پرده دوم: برگذشت و پرده دیگر بدید
رسیدن سالك با پرده سیم: در گذشت از وی بساعت برق وار
رسیدن سالك با پرده چهارم: چارمین پرده عجایب پرده بود
رسیدن سالك با پرده پنجم: راه میبرید تا جائی رسید
حكایت ابراهیم علیه السلام: چونکه ابراهیم در آتش فتاد
رسیدن سالك وصول با پرده ششم: عاقبت آن سالک اندر پردهها
سؤال سالك وصول از پیر: راه بین گفتا که ای جان جهان
خاموش شدن سالك وصول از جواب: این بگفت و بعد از آن خاموش شد
رسیدن سالك با پردۀ هفتم: سالک ره کرده چون ره کرد و رفت