خانه
صفحهاصلی
شاعران
عطار
مصیبت نامه
آغاز کتاب
اشتراکگذاری
×
اشتراک گذاری
تلگرام
توییتر
فیسبوک
فی التوحید باری عز اسمه: حمد پاک از جان پاک آن پاک را
الحكایة و التمثیل: آن مریدی پیش شیخ نامدار
الحكایة و التمثیل: چون همی شد غرقه فرعون آن زمان
فی نعت الرسول صلی اللّه علیه و سلم: آنچه فرض دین نسل آدمست
فی معراج النبی صلی الله علیه و اله و سلم: یک شبی در تاخت جبریل امین
فی الحكایة و التمثیل: چون پیمبر آمد از معراج باز
فی فضیلة امیرالمؤمنین ابوبكر رضی الله عنه: تا نبی صدیق را محرم گرفت
فی فضایله: در شب معراج پیش ذوالجلال
فی فضیلة امیرالمؤمنین عمر رضی الله عنه: آنکه خاک پای او عیوق بود
فی فضائله: مصطفی کرد از خدا نقل این کلام
فی فضیلة امیرالمؤمنین عثمان رضی الله عنه: چون خلافت رونق از عثمان گرفت
فی فضائله: حق تعالی گفت با روح الامین
فی فضیلة امیرالمؤمنین علی رضی الله عنه: رونقی کان دین پیغامبر گرفت
فی فضائله: مصطفا گفتست چون آدم بعلم
فی فضیلة حسن رضی اللّه عنه: نور چشم مصطفی و مرتضی
فی فضیلة حسین رضی الله عنه: کیست حق را و پیمبر را ولی
فی التعصب: ای تعصب بند بندت کرده بند
الحكایة و التمثیل: نیک مردی بود از زن پای بست
الحكایة و التمثیل: فاطمه خاتون جنت ناگهی
الحكایة و التمثیل: کوفئی را گفت مرد راز جوی
فی الصفات: عشق چیست از قطره دریا ساختن
در شعر گوید: شعر و عرش و شرع از هم خاستند
الحكایة و التمثیل: بود روزی حلقهٔ پر اهل فضل
الحكایة و التمثیل: آن امام دین چنین گفتست راست
الحكایة و التمثیل: گفت شهزادی مگر پیش پدر
فی الحكایة و التمثیل: مصطفی کو بود دل جان را ز قدر
فی الحكایة و التمثیل: بود درعهد عمر مردی قوی
فی الحكایة و التمثیل: اصمعی میرفت در راهی سوار
فی الحكایة و التمثیل: گفت سقراط حکیم آن مرد پاک
فی الحكایة و التمثیل: خسروی در کوه شد بهر شکار
فی الحكایة و التمثیل: سائلی در مجمعی بر پای خاست
آغاز كتاب: گوش شو از پای تا سر بی حجاب
الحكایة و التمثیل: کرد حیدر را حذیفه این سؤال
الحكایة و التمثیل: پیش ذوالقرنین شد مردی دژم