غزل ۳۵۲

گر چه کردم ذوقها از آشناییهای او
انتقام از من کشید آخر جداییهای او
اله اله این دل است آن دل که وقتی داشتم
یاد آن اظهار قرب و خودنماییهای او
حسرت آن مرغ کز خرم بهاری دور ماند
می‌توان کردن قیاس از بینواییهای او
ما و تو هم درد و هم داغیم ای مرغ چمن
تو ز گل می‌نال و من از بی‌وفاییهای او
وحشی و امید وصل و امتحان خود به صبر
عاقبت کاری کند صبرآزماییهای او