غزل شمارهٔ ۲۲

کارم ز غمت به جان رسیدست
فریاد بر آسمان رسیدست
نتوان گلهٔ تو کرد اگرچه
از دل به سر زبان رسیدست
در عشق تو بر امید سودی
صد بار مرا زیان رسیدست
هرجا که رسم برابر من
اندوه تو در میان رسیدست
این آب ز فرق برگذشته است
وین کارد بر استخوان رسیدست