حکایت

واعظی وصف حوریان میکرد
شرح حسن عمل بیان میکرد
که: بهر مرد بیست حور دهند
جای در باغ و در قصور دهند
زنکی پیر از آن میان برخاست
که: همی پرسمت حدیثی راست
هیچ در خلد حور نر باشد؟
گفت: بنشین که آنقدر باشد
در بهشت ار شوی تو، ای ساده
نهلندت سلیم و نا گاده
با زن دول پند بی‌خرما
گردگانست و گنبد هر ما
توشهٔ خود بر آر از انبانش
سر فرو ده درین بیابانش