غزل شمارهٔ ۱۵۱

در جام جهان نمای اول
شد نقش همه جهان ممثل
خورشید وجود بر جهان تافت
گشت آن همه نقش‌ها مشکل
یک روی و هزار آینه بیش
یک مجمل و این همه مفصل!
بگذر تو ازین قیود مشکل
تا مشکل تو همه شود حل
هست این همه نقش‌ها و اشکال
نقش دومین چشم احول
در نقش دوم اگر ببینی
رخسارهٔ نقشبند اول
معلوم کنی که اوست موجود
یابی همه چیزها مخیل
اشکال عراقی ار نبودی
گشتی همه مشکلات منحل