غزل شمارهٔ ۳۳۴

ای به ستم دل تو خوش تیغ بکش مرا بکش
منت این و آن مکش تیغ بکش مرا بکش
ناوک غمزه چون زنی گر نکنند جان سپر
ماه و شان نشانهٔ وش تیغ بکش مرا بکش
دست به تیغ چون زنی آتش شوق از دلم
گر نشود زبانه کش تیغ بکش مرا بکش
نامهٔ قتل محتشم چون کنی از جفا روان
گر نکند ز مژده غش تیغ بکش مرا بکش