شمارهٔ ۲۲ - وله ایضا

خان حاتم دل جم جاه که جبار جلیل
هرچه از بدو ازل داد باو نیکو داد
از زرو گنج ملوک آن که به صد بنده دهند
آن سخن سنج به یک بنده مدحت گو داد
بود از دولت آن مالک مملوک نواز
هرچه ما بی درمان را ز فواید رو داد
بهر نقدی که درین وقت به از گنجی بود
منت از شاه کشیدیم ولی زر او داد