رباعی شمارهٔ ۲۹۲

حاشا که دلم ز شب‌نشینی سیر است
یا ساقی ما بی‌مدد و ادبیر است
از خواب چو سایه عقل‌ها سر زیر است
فردا ز پگه بیا که امشب دیر است