رباعی شمارهٔ ۱۷۷۱

ای آنکه حریف بازی ما بده‌ای
این مجلس جانست چرا تن زده‌ای
چون سوسن و سرو از غم آزاد بدی
بنده غم از آن شدی که خواجه شده‌ای