خانه
صفحهاصلی
شاعران
عطار
مختارنامه
باب ششم: در بیان محو شدۀ توحید و فانی در تفرید
اشتراکگذاری
×
اشتراک گذاری
تلگرام
توییتر
فیسبوک
شمارهٔ ۳۴
مستم ز می عشق و خراب افتاده
برخاسته دل بیخور و خواب افتاده
در دریایی که آنست در سینهٔ ما
جان رفته و تن بر سر آب افتاده