خانه
صفحهاصلی
شاعران
عطار
مختارنامه
باب یازدهم: در آنكه سرّ غیب و روح نه توان گفت و نه توان
اشتراکگذاری
×
اشتراک گذاری
تلگرام
توییتر
فیسبوک
شمارهٔ ۵
جانهاست در آن جهان بر انبار زده
تنهاست درین بر در و دیوار زده
تا چند ز جان و تن دری میباید
هر ذرّه دری است، لیک مسمار زده