خانه
صفحهاصلی
شاعران
عطار
مختارنامه
باب یازدهم: در آنكه سرّ غیب و روح نه توان گفت و نه توان
اشتراکگذاری
×
اشتراک گذاری
تلگرام
توییتر
فیسبوک
شمارهٔ ۲۸
نه هیچ کس از قالب دین مغز چشید
نه هیچ نظر به کُنْهِ آن مغز رسید
هر روز هزار پوست زان کردم باز
مغزم همه پالوده شد و مغز ندید