شمارهٔ ۳۱

در حیرانی بنده وآزاد هنوز
با خاک همی شوند ناشاد هنوز
بنگر تو که چرخ صد هزاران سال است
کاین حلقه زد و دَرَشْ بنگشاد هنوز