خانه
صفحهاصلی
شاعران
عطار
مختارنامه
باب یازدهم: در آنكه سرّ غیب و روح نه توان گفت و نه توان
اشتراکگذاری
×
اشتراک گذاری
تلگرام
توییتر
فیسبوک
شمارهٔ ۴۷
دل رفت و نگفت دلستانم که چه بود
جان شد که خبر نداد جانم که چه بود
سِرِّ دل و جان من مرا برگفتند
نه خفته نه بیدار ندانم که چه بود