خانه
صفحهاصلی
شاعران
عطار
مختارنامه
باب چهاردهم: در ذَمّ دنیا و شكایت از روزگار غدّار
اشتراکگذاری
×
اشتراک گذاری
تلگرام
توییتر
فیسبوک
شمارهٔ ۱۶
جان رفت و به ذوق زندگانی نرسید
تن رفت و به هیچ کامرانی نرسید
وین غمکش شبرو که دلش میخوانند
هرگز روزی به شادمانی نرسید