خانه
صفحهاصلی
شاعران
عطار
مختارنامه
باب چهاردهم: در ذَمّ دنیا و شكایت از روزگار غدّار
اشتراکگذاری
×
اشتراک گذاری
تلگرام
توییتر
فیسبوک
شمارهٔ ۲۱
تا کی باشم عاجز و مضطر مانده
بادی در دست و خاک بر سر مانده
هر روزم اگر هزاردر بگشایند
من زانهمه همچو حلقه بر در مانده