شمارهٔ ۲۶

از هستی خود دمِ تولاّ چه زنیم
وز نیستی آن دمِ تبرّا چه زنیم
ای مردِ سلیم قلب! میپنداری
کاین مهره به دستِ ماست تا ما چه زنیم