خانه
صفحهاصلی
شاعران
عطار
مختارنامه
باب بیست و سوم: در خوف عاقبت و سیری نمودن از عمر
اشتراکگذاری
×
اشتراک گذاری
تلگرام
توییتر
فیسبوک
شمارهٔ ۲۸
آن مرغ که بود از می معنی مست
پرّید و دل اندر کرم مولی بست
گیرم که نداد دولت عقبی دست
آخر ز خیال رهزن دنیی رست