خانه
صفحهاصلی
شاعران
عطار
مختارنامه
باب بیست و سوم: در خوف عاقبت و سیری نمودن از عمر
اشتراکگذاری
×
اشتراک گذاری
تلگرام
توییتر
فیسبوک
شمارهٔ ۲۹
جانا چو به نیستی فتادم برهم
در پیش درش چو جان بدادم برهم
گر نیست شدن در ره تو چیزی نیست
آخر ز تقاضای نهادم بر هم