خانه
صفحهاصلی
شاعران
عطار
مختارنامه
باب بیست و سوم: در خوف عاقبت و سیری نمودن از عمر
اشتراکگذاری
×
اشتراک گذاری
تلگرام
توییتر
فیسبوک
شمارهٔ ۷۳
هان ای دل خسته کاروان میگذرد
بیدار شو آخر که جهان میگذرد
آن شد که دمی در همه عمرت خوش بود
باقی همه بر امید آن میگذرد