خانه
صفحهاصلی
شاعران
عطار
مختارنامه
باب بیست و چهارم:درآنكه مرگ لازم وروی زمین خاك رفتگانست
اشتراکگذاری
×
اشتراک گذاری
تلگرام
توییتر
فیسبوک
شمارهٔ ۴۳
از مرگ، چو آب روی دلخواهم شد
با او به دو حرف قصّه کوتاهم شد
گفتم: «چو شدی کجات جویم جانا»
گفتا که چه دانم که کجا خواهم شد