خانه
صفحهاصلی
شاعران
عطار
مختارنامه
باب سی و پنجم: در صفت روی و زلف معشوق
اشتراکگذاری
×
اشتراک گذاری
تلگرام
توییتر
فیسبوک
شمارهٔ ۷۴
بیچاره دلِ من که غمِ جانش نیست
در درد بسوخت و هیچ درمانش نیست
گفتم که سرِ زلفِ تو دستش گیرد
در پای فکندی که سر آنش نیست