شمارهٔ ۱۴

اندیشهٔ ابروی تو پیوسته مراست
وز حلقهٔ زلفت دل بشکسته مراست
چون خط تو رسته است و دهانت بسته
عشقی است که بر رسته و بر بسته مراست