خانه
صفحهاصلی
شاعران
عطار
مختارنامه
باب چهل و ششم: در معانیی كه تعلّق به صبح دارد
اشتراکگذاری
×
اشتراک گذاری
تلگرام
توییتر
فیسبوک
شمارهٔ ۱۵
دوش از برِ من یار گریزان میرفت
ناکرده صبوح صبح خیزان میرفت
صبح از لبِ او خنده زنان میآمد
شب از چشمم ستاره ریزان میرفت