خانه
صفحهاصلی
شاعران
عطار
مختارنامه
باب چهل و هشتم: در سخن گفتن به زبان شمع
اشتراکگذاری
×
اشتراک گذاری
تلگرام
توییتر
فیسبوک
شمارهٔ ۲۶
شمع آمد و گفت: هر دمم میسوزند
پیوسته ز سر تا قدمم میسوزند
چون گریه و دلسوزی من میبینند
زان فایدهای نیست همم میسوزند