رباعی شمارهٔ ۸

سر خاک شد و نقش خیال تو نرفت
خون گشت دل و شوق وصال تو نرفت
هر چند ز هجران تو زنگار گرفت
ز آینهٔ دل عکس جمال تو نرفت