خانه
صفحهاصلی
شاعران
کسایی
دیوان اشعار
اشتراکگذاری
×
اشتراک گذاری
تلگرام
توییتر
فیسبوک
دستش از پرده برون آمد ...
دستش از پرده برون آمد چون عاج سپید
گفتی از میغ همی تیغ زند زهره و ماه
پشت دستش به مثل چون شکم قاقم نرم
چون دم قاقم کرده سرانگشت سیاه