غزل شمارهٔ ۱۸۱۹

کافرم ار در دو جهان عشق بود خوشتر از این
دیده ایمان شود ار نوش کند کافر از این
عشق بود کان هنر عشق بود معدن زر
دوست شود جلوه از آن پوست شود پرزر از این
عشق چو بگشاید لب بوی دهد بوی عجب
مشک شده مست از او گشته خجل عنبر از این
عشق بود خوب جهان مادر خوبان شهان
خاک شود گوهر از آن فخر کند مادر از این