غزل شمارهٔ ۳۹۰

کجاست نشتر مژگان دوست تا دل ریش
هزار چرخ زند بی خودانه بر سر بیش
تو هم ز بتکده آیی و طواف کعبه کنی
اگر نقاب گشایم ز حسن طینت خویش
همه ز عاقبت اندیش اند سرگردان
من این فریب نخوردم ز عقل دور اندیش